Get Mystery Box with random crypto!

«مصرف‌کننده‌ستیزی فرجام ناگزیرِ کاپیتالیسم‌ستیزی» چند وقت پی | تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی

«مصرف‌کننده‌ستیزی فرجام ناگزیرِ کاپیتالیسم‌ستیزی»


چند وقت پیش متن کوتاهی را استوری کردم با این مضمون که «ضدیت با کاپیتالیسم» یا نظم اقتصادی لیبرال در نهایت به «ضدیت با مصرف‌کننده» تمام می‌شود. در واقع نوشته بودم: کاپیتالیسم در واقع به معنای «مصرف‌کننده‌سالاری» است و «کاپیتالیسم‌ستیزی» در نهایت به «مصرف‌کننده‌ستیزی» منجر می‌شود و گفته بودم ذلیل شدن مصرف‌کنندۀ ایرانی نیز نتیجۀ دهه‌های متمادی نفرت از کاپیتالیسم است.

آن زمان دوستان زیادی پرسیده بودند منطق این ادعا چیست و خواستار توضیحی شده بودند. دلیل این ادعا این است که در منطق اقتصادیِ لیبرال، حاکم بازار نه سرمایه‌داران، بلکه مصرف‌کنندگانند. هر چه سیاست‌گذاری اقتصادی ضدکاپیتالیستی‌تر باشد، در نهایت حاکم اصلی اقتصاد، یعنی مصرف‌کننده، ذلیل‌تر می‌شود. در ادامه چند پاراگراف از لودویگ فون میزِس، اقتصاددان لیبرال، برای توضیح این قضیه می‌آورم. این چند پاراگراف از کتاب «بوروکراسی» است که به زودی نسخۀ فارسی آن را در نشر پارسه، منتشر می‌کنم.

اما پیش‌تر در چند سطر جان کلام را بگویم: نظم کاپیتالیستی مدیریتی سودمدار دارد. این سود از طریق تولید و فروش حاصل می‌شود. تولیدکننده دائم ــ دقیقاً دائم! ــ باید مصرف‌کننده را از بابت کیفیت و قیمت مناسب کالای خود مطمئن کند ــ آن هم مصرف‌کننده‌ای که پر از هوس است و بسیار بی‌وفاست! تولید کاپیتالیستی یک فرایند دائمی مجاب کردن است. تولیدکننده دائم باید مصرف‌کننده را مجاب کند بالاترین کیفیت را با بهترین قیمت عرضه می‌کند. از دیگر سو، تولیدکننده رقیبان بی‌رحمی دارد که آن‌ها نیز برای بقای خود دنبال سود هستند و آن‌ها نیز در رقابتی بی‌رحمانه باید روی آب بمانند. بنابراین، جدالی میان تولیدکنندگان سر جذب مصرف‌کننده درمی‌گیرد. تولیدکننده بابت گران‌تر بودن محصول خود باید دلیل و توجیه قانع‌کننده و معقولی داشته باشد، وگرنه برچسب گرانفروش می‌خورد و با کاهش فروش روبرو می‌شود.

در یک کلام، سرمایه‌داران وکلای مصرف‌کنندگانند. باید بگردند، ارزان‌ترین فرایند تولید را همزمان با کارآمدترین نیروی انسانی و فناوری فراهم آورند. برندۀ نهایی این جدال سخت مصرف‌کننده است که بالاترین کیفیت ممکن را به معقول‌ترین بهای ممکن به دست می‌آورد. این رقابت نفسگیر باعث می‌شود بسیار از سرمایه‌داران خود به شدت ضدکاپیتالیست می‌شوند و دائم دنبال اینند تا با ابزارهای سیاسی، نظام اقتصاد آزادِ لیبرال‌ــ‌کاپیتالیستی را از بین ببرند و بازار را بدون رقیب قبضه کنند. به همین دلیل، پولدارها یا سرمایه‌داران بیش‌تر از سایر مردم با نظم کاپیتالیستی مخالفند، زیرا آن‌ها را شبانه‌روز در مضیقه می‌گذارد و هر آن هم ممکن است در رقابت عقب بیفتند. جامعۀ هوشمند، باید برای نفع خودش و تحقق مصرف‌کننده‌سالاری، از نظم کاپیتالیستی دفاع کند و اجازه ندهد سرمایه‌داران پرنفوذ ــ و سایر نیروهای ضدلیبرال ــ اقتصاد آزاد را نابود کنند. نابودی اقتصاد آزاد و نظم کاپیتالیستی در نهایت به ذلیل شدن مصرف‌کننده و بُرد شرکتداران ضدلیبرال منجر می‌شود.

در ادامه دعوت می‌کنم چند پاراگراف فون میزس بخوانیم. اما پیش از خواندن باید یک نکته بگویم:

مانند همۀ مباحث دیگرم دربارۀ لیبرالیسم، قصدم اثبات ادعایم نیست. بلکه برایم مهم این است به «منطق لیبرال» پی ببریم. قرار نیست در این نوشتار کوتاه من چیزی را به شما اثبات کنم. فرایند اثبات و اقناع طولانی‌تر و دامنه‌دارتر از یک پست اینستاگرامی/تلگرامی است. اما اصرار دارم به «منطق لیبرال» پی ببریم. اول درک منطق، بعد هر کس تا پایان عمر وقت دارد آن منطق را نقد کند.


کاپیتالیسم یا اقتصاد بازار نوعی نظام همکاری و تقسیم کار اجتماعی است که بر مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید استوار است. عوامل تولید مادی در مالکیت هر یک از شهروندان ــ سرمایه‌داران و زمینداران ــ قرار دارد. کارخانه‌ها و مزارع را شرکتداران و کشاورزان اداره می‌کنند؛ یعنی افراد و اتحادیه‌هایی متشکل از افراد که سرمایه و زمین یا متعلق به خود آن‌هاست یا مالکان آن را به آن‌ها قرض یا اجاره داده‌اند. شرکتداری آزاد ویژگی شاخص کاپیتالیسم است. هدف هر یک از شرکتداران ــ چه کاسب چه زارع ــ کسب سود است.
سرمایه‌داران، یعنی شرکتداران و زارعان، ابزار ادارۀ امور اقتصادی‌اند. آن‌ها سکاندارند و کشتی را هدایت می‌کنند. اما جهت را آن‌ها تعیین نمی‌کنند. آن‌ها جایگاه بالادست را در اختیار ندارند، آن‌ها فقط سکاندارانی‌اند که فرمان‌های کاپیتان را بی‌قیدوشرط اطاعت می‌کنند. کاپیتان کیست؟ مصرف‌کننده.

(ادامه در پست بعدی...)

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی