Get Mystery Box with random crypto!

مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش») 8ـ2) علما و مش | تاریخ مشروطه ایران

مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش»)

8ـ2) علما و مشروطه ـ تکه‌ی سه


هم این کس می‌نگارد : علما که مشروطه را برانگیختند سپس چون دیدند کار باروپاییگری می‌کشد از این جهت بجلوگیری از آن برخاستند.

این سخن تا اندازه‌ای راست است. ولی باید دانست که راه جلوگیری از اروپاییگری دشمنی با مشروطه نبود. زیرا دشمنی با مشروطه پیش نمی‌رفت و آن ایستادگی و مغلوبی ، هرچه بیشتر راه اروپاییگری باز می‌کرد بدانسان که باز کرد. (1)
روزنامه‌های آن زمان در دست ماست و آشکار می‌بینیم که کسانی تشنه‌ی اروپاییگری بوده و بگفته‌ی تبریزیان برای این کار لگام می‌جویدند ولی هرگز یارای گفتار یا کردار آشکاری نداشتند تا هنگامی که آقاشیخ فضل‌الله و دیگران با مشروطه بدشمنی برمی‌خیزند و از همین هنگام است که هواداران اروپا بهانه پیدا کرده بدستاویز حمایت از مشروطه هر روز بدگویی دیگری از علما کرده و هر زمان بدآموزی دیگری را از اروپاییان پراکنده می‌سازند و بدینسان کم‌کم رشته از دست رفته بیکبار راه بروی اروپاییان باز می‌شود.

امروز هم راه جلوگیری از اروپاییگری یا از بیدینی اروپاییان آن نیست که ما خود را کنار کشیده بیکبار دشمنی با هر چیز نوین بنماییم. بلکه ناگزیریم که بتوده درآمده دست بهم داده آنچه را که نیک و بی‌زیان است پذیرفته و آنچه را که زشت و زیان‌آور است نپذیریم. وگرنه از سختگیری جز پاره شدن رشته نتیجه‌ی دیگری در دست نخواهد بود.


پابرگی (از ویراینده) :
1ـ این داوری پاسخ بُرنده‌ایست بهواداران مشروعه و آنهایی که امروز بنام دلبستگی به «ولایت فقیه» گزارشهای شگفتی از تاریخ می‌دارند. در یکی از کتابهای دبیرستان (تاریخ ایران و جهان 2) نویسنده چشمش را بر ننگینکاریها و آدمکشیهای دشمنان مشروطه یا همان مشروعه‌خواهانِ پافشار بسته و کوشیده چنین وانماید که شور مشروطه‌خواهی از آموزاکهای (تعلیمات) اسلام بوده. در سات (صفحه‌ی) 174 می‌نویسد : «بذل جان و مال و مجاهدت در راه آزادی و مشروطه انگیزه‌های دینی داشت». نتیجه اینست که کسی را درد میهن نمی‌بود! دانسته نیست اندیشه‌ی نویسنده درباره‌ی باسکرویل ، مجاهدان گرجی ، ارمنی و اندامان حزب اجتماعیون عامیون چه می‌باشد؟. بجای آنکه ماهیت جنبش مشروطه را که نبرد میان آزادی و بردگی بود بازنماید تا انگیزه‌ی آزادیخواهان ایرانیِ گریزان از دین و یا نامسلمانِ بیگانه از هواداری بآن روشن گردد بچنین گزارش یکسویانه‌ای می‌پردازد. همچنین چند سات جلوتر بر شیخ‌فضل‌الله نوری اندوه‌سرایی می‌کند که چرا محمدعلی‌میرزا را (بی‌آنکه پناهیدنش بسفارت روس را بنویسد) «بدون محاکمه آزاد گزاشتند تا بروسیه برود» ولی شیخ را بدار کشیدند.
شیخ فضل‌الله همان پرچمدار مشروعه‌خواهی و دشمنی با مشروطه‌خواهان است که در راه رسیدن بخواستهای خود با محمدعلی‌میرزا همدست گردید و خونهای بسیاری که او ریخت این همبازش بود. این نویسنده درباره‌ی سیاهکاریهای شیخ بخاموشی گراییده و تنها چون او مشروطه را مشروعه می‌خواسته بکشته شدنش دلسوزی می‌نماید. از اینگونه کسان که راستی را هوادار مشروعه‌اند ولی از ترس بدنامی ، دشمنی خود را با مشروطه آشکار نمی‌کنند باید پرسید : اگر سرچشمه‌ی همه‌ی نیکیها اسلام و شریعت بوده و با آنها هر کاری پیش میرفت دیگر چه نیازی بآنهمه جانبازی و گرفتن مشروطه و قانونها از اروپا بود؟!.