مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش») 11ـ2) چگونه تا | تاریخ مشروطه ایران
مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش»)
11ـ2) چگونه تاریخ مشروطه پیراستهتر گردید تکهی 3
از همهی جانسپاران یاد شود
کسانی از خوانندگان پیمان میگویند : «اینکه در دیباچهی بخش دوم تاریخ آذربایجان نام حاجی رسولآقا صدقیانی و دیگران را بردهاید کار بسیار بجاست. یک دسته جوانمردان از سر و جان گذشته و آنهمه زیان و رنج بردند این خود مایهی خشنودی خداست که از آنان یاد کرده شود. ولی بهتر است که نامهای کربلائی علیمسیو و آقاجعفرآقا گنجهای و آقامیرزامحمود اُسکویی و حاجیرحیمآقا بادکوبچی [و] آقامیرزاحسین واعظ و حاجیاسماعیلآقا امیرخیزی و آقاشیخاسماعیل هشترودی و آقاکریم اسکندانی و آقاشیخ علیاصغر قرهباغی نیز برده شود که از پیشاهنگان آن راه بودند و مدتها با جان و دل میکوشیدند. بیچاره شیخ علیاصغر دانسته نشد بکجا رفت و چه بلائی بر سرش آمد. آقای معینالرعایا یکی از کسانیست که گذشته از کوششهای چندین ساله دارایی خود را در این راه از دست داد. زیرا در جنگهای سال 1326[ق] خانه و حجرهی تجارتی او هر دو را تاراج نمودند و آنچه در مدت سالهای دراز اندوخته بود همه را بردند. پس از همه یاد میرزاابوالحسن حکیم را باید کرد که در روزهای نخستین اسلامیه بیچاره را گرفتار نموده و به تهمت بابیگری بکشتند. با آنکه بیچاره قرآن در بغل خود داشت و سوگندها خورده از آن تهمت بیزاری میجست.
کنون که یادی از آن روزها بمیان میآید باید این نامها را فراموش نساخت. یکی هم ختائیان که نام بردهاید ایشان در جرگهی مشروطهخواهان نبودند. مگر مقصودتان اشاره بزیانهایی باشد که در جنگ با روسیان دیدند». (1)
میگوییم : کسانی که نام بردهاید برخی از ایشان را در تاریخ نام بردهایم و برخی دیگر را در جای خود نام خواهیم برد. با اینهمه از یادآوری شما خشنودیم. زیرا بسیار کسان با همهی کوششهایی که کرده و رنجهایی که بردهاند نامهای ایشان بر زبانها نیفتاده و چهبسا که ما نیز آنان را نشناسیم. این تاریخ که ما مینگاریم نارساییهای بسیاری را دربر خواهد داشت و این بر خوانندگان است که به برداشتن آن نارساییها بکوشند و یادآوریها از ما دریغ نگویند.
هرچه هست این را باور بکنید که ما را غرض از نگارش این تاریخ جز نشان دادن راستیها نیست و همیخواهیم جانبازیها و نیکوکاریها که کسانی نمودهاند و دلیریهایی که از فرزندان این آب و خاک سر زده و هر یکی مایهی سرفرازی ایرانیان میباشد بتاریکیها نیفتاده و از یادها در نرود و اینکه گاهی نکوهش این و آن را مینگاریم از ناچاریست. زیرا در تاریخ باید بد را بد نوشت و نیک را نیک.
آری کسانی از ما خواهند رنجید ولی چه میتوانیم کرد؟! آیا میتوان پرده بروی راستیها کشید و از نشان دادن نیک و بد بازایستاد؟!
دربارهی ختائیان چنانکه خودتان مینگارید مقصود اشاره بآن گزندها و خانه بر بادیهاست که در داستان جنگ روس و مجاهدان بهرهی آن خاندان گردید. آیا آنهمه زیان که این خاندان در راه ایرانیگری بردند درخور آن نیست که در تاریخ یاد کرده شود؟! پایان
پابرگی : 1ـ خلاصهی یادآوریهاییست که دو سه کسی از خوانندگان نمودهاند. (پ)