نمونهای عینی برای شناخت منشأ اتهام راویان احادیث به غلو و چرا | 🌸طب و زندگے اسـلامے🌸
نمونهای عینی برای شناخت منشأ اتهام راویان احادیث به غلو و چرایی نقل روایات دارویی توسط غلات
امروزه با وجود اینکه اکثریت شیعه به علم مطلق ائمه علیهم السلام باور و اعتقاد قلبی دارند اگر کسی ادعای #طب_اسلامی کند و بگوید «ائمه علیهم السلام یک طب کامل و مستقل و برتر ارائه دادند» یا بگوید «ما با همین منابع موجود و فقط با تکیه بر منابع معتبر و صحیح روایی برای همهی بیماریها راههای پیشگیری و درمان داریم»، افراطی و اخباری شناخته شده و از سوی اکثریت فقهاء و مجتهدین و اهل رجال، متهم به افراط و غلو خواهد شد! متهم به اینکه او با این باور، طبهای دیگر را نادیده گرفته و در تمسک به روایات، زیاده روی میکند؛ زیرا باور و عقیدهی صحیح را در این نمیبینند که شیعه حتی برای پیشگیری و درمان و شناخت بدن هم باید به امام رجوع کند! بلکه از اساس، باور به اینکه ائمه و انبیاء علیهم السلام آمدهاند تا در طب هم بندگان را از شرق و غرب و از غیر خودشان بینیاز کنند از دیدگاه آنان «غلو» محسوب میشود؛ زیرا رسالت پیامبران و ائمه را تنها تبیین اخلاق، اعتقادات، احکام و توجه بشر از دنیا به سوی آخرت میدانند نه بیشتر! و اگر کسی بیش از این مقدار را برای ائمه قائل باشد در باور به نقش و مأموریت ائمه علیهم السلام دچار غلو، زیادهروی، اغراق و افراط شده است! ✓شبیه همین رخداد را میتوان در زمان حضرات معصومین نیز متصور بود. به این ترتیب که در آن زمان، اگر کسی از شیعیانِ خودی و غیر باورمند به خالقیت ائمه علیهم السلام، معتقد میبود که حتی دارو و درمان بیماریاش را هم باید از امام بگیرد، شخصی غلو زده و افراطی و دچار گرایشات غلوآمیز شناخته میشد که در نقش و باور به جایگاه و مأموریت و رسالت ائمه علیهم السلام، اغراق و زیادهروی میکند! لذا این عدهی قلیل -که از قضا جزو خودیها بوده و مانند جریان «غلو واقعی» تشکیلات خاص و گسترده نداشتند- به طور کامل از دور خارج شده و توسط فقهاء و اصحاب بزرگ، طرد و تخطئه و تضعیف و چه بسا لعن و تکفیر و حتی تبعید میشدند و دورشان خلوت شده و روایاتشان به ندرت توسط افراد بعدی نقل میشد. ✓از طرفی فقهاء و اصحاب مشهور و معروف، ضرورت مأموریت خود را تنها حفظ و نشر احادیث اعتقادی، فقهی و اخلاقی دانسته و کمتر به جمع و تألیف کتب طبی روایی میپرداختند. ✓در نتیجه کمتر کسی به دنبال اخذ احادیث طبی خصوصاً اخذ درمان و دارو از ائمه علیهم السلام میبود؛ لذا در اختیار داشتن چنین احادیثی، از منظر «اهل غلو واقعی»، اسرار اهل بیت علیهم السلام تلقی میشد و آنها این روایات را که به زعمشان از اسرار بوده و در اختیار داشتن و و روایت کردنشان میتوانست یک وجه امتیاز بسیار مهم و نشانهی بابیت یا اهل سر بودنشان محسوب شود، جمع آوری کرده و ثبت و ضبط و روایت کردند تا امتیاز و برتری خود را با در اختیار داشتن این اسرار نشان دهند. ✓اما به علت فساد عقیده و عدم شهرت راویانشان، این احادیثشان از سوی اصحاب فقهاء تخطئه شده و ضعیف و غیر معتبر پنداشته شد. در حالی که به تصریح خود ائمه علیهم السلام، فساد عقیده هیچ دخلی در صحت روایت ندارد آنجا که امام عسکری علیه السلام دربارهی بنی فضال که دچار انحرافات عقیدتی شده بودند فرمود: «آنچه روایت کردهاند را بگیرید و آنچه را که نظر دادهاند رها کنید.» و یا آنجا که امام باقر علیه السلام فرمود: «همانا برای ما ظرفهایی است که آنها را از علم و حکمت پر میکنیم ولی اهلش نیستند! پس ما آنها را پر نمیکنیم مگر برای اینکه به شیعیان ما منتقل شود.»
همانگونه که امروزه غالب مردم، بلکه فقهاء نامی شیعه در ساده ترین یا سخت ترین بیماریهایشان حتی به ذهن خود نمیآورند که داروی درمانشان در احادیث است و میتوانند با رجوع به احادیث، ام اس، سرطان و بیماریهای لاعلاج خود را درمان کنند و با آن از رجوع به بیگانه و یا معالجه در بلاد کفر بینیاز باشند، در زمان معصوم نیز همین باور حاکم بوده و حتی به ذهن خود هم نمیآوردند که برای درمان خود باید بروند و از امام «دارو» بگیرند که به وضوح از روایت زیر نیز روشن است:
امام باقر علیه السلام به جریری فرمود: ای جریری! رنگت پریده. آیا بواسیر داری؟ گفتم: بله ای فرزند رسول خدا و از خداوند میخواهم که (در قبال صبر در این بیماری) از پاداش محرومم نکند. حضرت فرمود: آیا پس برای تو دارویی تجویز نکنم؟گفتم: به خدا قسم همانا آن را با بیش از هزار دارو معالجه کردم اما هیچ یک از آنها به من نفعی نرساند و بواسیرم خون را فواره میزند! حضرت فرمود: وای بر تو ای جریری! همانا من پزشک پزشکان و سرآمد دانشمندان و رأس حکیمان و معدن فقیهان و سرور فرزندان پیامبران بر روی زمین هستم. گفتم: همینطور است ای سرور و آقای من! (سپس امام دارویی به او فرمود که با یکبار مصرف، درمان شد: طب الائمه ص ۸۱)