(قسمت دوم) به راستی اگر شناخت 'مختصر' طبایع برای درمان همهی | 🌸طب و زندگے اسـلامے🌸
(قسمت دوم)
به راستی اگر شناخت "مختصر" طبایع برای درمان همهی انواع بیماریها کافی است پس اینهمه داروهای رنگارنگ -که متأسفانه بدون رعایت اصول طب و به صورت اجتهادی پشت سر هم میسازید و تجویز میکنید- برای چیست؟ مگر همان سودابر و صفرابر -که البته این دو دارو هم روایی نیست و بدون رعایت اصول داروسازیِ طب انبیاء ساخته شده- و بلغم زدا و طریفل و حجامت و فصد کافی نیست؟ پس دیگر سلعه و ثفاء و جامع و مرکبات چندگانه و پماد مفاصل و شیطرج و جمع کننده و خولنجان و ... به چه دردی میخورد؟ اصلاً چرا اینها را میسازید و میفروشید؟! شناخت مختصر طبایع و همان حدیث تثلیث که کافی بود پس چه نیازی به این داروهای متنوع است؟
یا ادعایتان را عوض کنید یا در صورت حفظ ادعای خود به ناچار باید بگویید که "همان مزاج شناسی کافی است اما نمایندگان ما قدرت تشخیص و تجویز صحیح ندارند برای همین داروهای متنوع میسازیم" و یا کلاً سکوت کنید و به جای "شعار" به "اثبات" مشغول شوید.
✓گفتید پزشکان، بیهوده همه چیز را پیچیده کردهاند. آیا شما و درمانگران طب اسلامی، طب را پیچیده نکردید؟ که برای یک بیمار با مشکل معده یا مشکل مفاصل یا هر مشکل دیگری، کیلو کیلو و پلاستیک پلاستیک دارو و ... تجویز میکنید که چندتایش همه باید ناشتا مصرف شود و چندتای دیگر همه قبل از خواب و بیمار نمیداند چه کند کدام را اول بخورد و کدام را بعداً بخورد؟ امروز به حمام برود. صبح جوشانده بخورد و غروب روغن مالی کند و شب سعوط کند و دهها دستور دیگر. که البته اینجا اجتهاد کرده و معمولا گفته میشود: "اول فلان داروی ناشتا را بخور سپس نیم ساعت بعدش آن داروی دیگر را که ناشتا بود بخور و همینجور داروهای بعدی که ناشتا هستند را با فاصله نیم ساعت بخور" بدون هیچ دانش و پشتوانه علمی و صرفاً از روی هوای نفس و خوشایند مجتهدان طب!
موارد متعددی میشناسیم که نسخههای رنگارنگ و متنوع و بسیار سخت و پیچیده از درمانگران طب اسلامی و طب سنتی دریافت کردند و بعد از خرجهای بسیار، آخر درمان نشدند و در نهایت با یک قرص اعصاب شیمیایی یا یک داروی ساده از همین داروهای اسلامی و سنتی درمان شدند! چرا؟ چون شما طب را پیچیده کردید! چون مزاج شناسی مختصر را کافی دانستید و خیال کردید این موجب آسانی طب میشود در حالی که دقیقا برعکس، هرچه آگاهی شما از بدن انسان کمتر باشد نسخهی تجویزی شما پیچیدهتر و انجام آن سختتر خواهد شد. اگر از همان ابتدا به منشاء و محل آن بیماری و فرآیند تولید و تاثیرگذاری آن بر سلامت، آگاهی کافی داشته باشید و علتش را درست تشخیص دهید یک دارو یا نهایتاً دو دارو و یک تدبیر کفایت میکند. درست مانند تجویزات خود ائمه علیهم السلام. ولی وقتی از مزاج شناسی فقط دلالت خلط بر بلغم و تشنگی و گرگرفتی بر صفرا و وسواس و افسردگی بر سودا و جوش و سرخی رنگ و رخسار بر دم را یادگرفته باشید و به روایت تثلیث و روایت درمان به ضد اکتفا کنید نتیجهاش این میشود که برای یک بیماری ساده که اصلاً منشاء مزاجی ندارد باید بلغم زدا و طریفل و صفرابر و سردکننده و سودابر و روغن بنفشه و دوسین و مرکب یک و دو و سه و چهار و شافیه و ثفاء و.... اینهمه دارو تجویز کنید و در نهایت هم آن شخص درمان نشود و یا اگر درمان شد دو روز بعد با اتمام داروها دردهایش بازگردد ولی به خاطر عدم رجوع مجدد بیمار و گزارش دوبارهی آن و عدمِ رعایتِ فرآیندِ صحیحِ اثباتِ درمان، با خوشحالی میگویید که فلانی درمان شد و با تهیهی یک ویدیو یا چند دستنوشته اعلام میکنید: بفرما اینم سندش! که متأسفانه در سالهای گذشته بنده نیز همین را برای اثبات درمان کافی میدیدم.
رویهی خود را اصلاح کنید و به جای سیاهی لشکر و افزایش کمیت، بر کیفیت بیفزایید تا اینگونه به بن بست نخورید که وقتی نتوانستید درمان کنید با وقاحت (نه با شرمساری) به بیمار بگویید: «ایمان نداری» یا «دیگر از ما کاری برنمیآید. برای جراحی استخاره کن!»