Get Mystery Box with random crypto!

پیرمرد ایستاده بود گوشه مترو صندلی خالی شد ننشست ... گفتم: | تلویزیون24

پیرمرد ایستاده بود گوشه مترو صندلی خالی شد ننشست ...

گفتم: پدرجان صندلی خالیه بیا بشین گفت:لباسام کثیفه نمی خوام کثیف بشید.

شبیه کارگرهای ساختمانی بود.
پیرزنی که کمی آنورتر نشسته بود گفت:

آقا بیا بشین باز خدا روشکر شما لباسات کثیفه بیشتر ماها ذاتمون کثیفه زیر لباس قایمش میکنیم.