گفتار قربانیگرا امروزه تقریباً به گفتار غالب بدل شده است. شما | تز یازدهم
گفتار قربانیگرا امروزه تقریباً به گفتار غالب بدل شده است. شما ممكن است در زمرۀ قربانیان تخریب محیط زیست، سیگارکشیدن یا آزار جنسی باشید. من این محدود کردنِ فاعلیتِ انسانها را در تمثال «قربانی» مایۀ تأسف میدانم. از چه جهت؟ در اینجا تصوری از شخصیت دركار است كه از سر تا پایش بوی خودشیفتگی میآید. و این تصوری است مغایر با اصل مدارا، چون معنایش این است كه ما دیگر تاب تحمل مواجهههای خشونتبار با دیگران را نداریم ـــ و نكته این است كه مواجهه با دیگران همیشه به خشونت آغشته است.
بگذارید عجالتاً تأملی كوتاه در مورد آزار و اذیت جنسی داشته باشیم. البته كه من با آن مخالفم، ولی بیایید روراست باشیم و تعارف را كنار بگذاریم. فرض كنید من در عشق یا در هر رابطۀ دیگری به انسانی دیگر احساس تعلق خاطر شدید و آتشین میكنم و عشقم یا میل سوزانم را به او، مرد یا زن، اعلام میكنم. در این اعلامكردن چیزی تكاندهنده و رعبآور، چیزی خشونتبار هست. شاید به نظر رسد شوخی میكنم اما نه، جدی میگویم ـــ شما با مصلحتاندیشی یا رعایت ادب و نزاکت نمیتوانید دست به بازی اغوای جنسی بزنید. لحظهای كه میگویید «دوستت دارم، تو را میخواهم» لحظهای خشونتآمیز است كه با معیارهای ادب و نزاکت سیاسی جور درنمیآید. نكته این است كه به هیچ عنوان نمیتوان این بعد خشونتآلود را دور زد. بر این اساس، من حتی فكر میكنم هراس از آزار و اذیت جنسی به نوعی این جنبه را در خود دارد، هراس از مواجههای زیاده از حد خشن، زیاده از حد بیپرده با انسانی دیگر.