Get Mystery Box with random crypto!

تز یازدهم

لوگوی کانال تلگرام thesis11site — تز یازدهم ت
لوگوی کانال تلگرام thesis11site — تز یازدهم
آدرس کانال: @thesis11site
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 6.49K
توضیحات از کانال

فلسفه و سیاست

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-28 22:11:54
تز یازدهم

یادداشت مترجمان کتاب مردم چیست؟
واژه‌ی کهن «مردم» از ماده‌ی «مرگ» ‏

صالح نجفی و جواد گنجی


لینک مقاله در سایت:

http://www.thesis11.com/Article.aspx?Id=6593

www.thesis11.com
https://t.me/thesis11site
842 views19:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 12:08:44 منتشر شد:
مردم چیست؟
گزیده مقالاتی از آلن بديو، پي‌ير بورديو، جوديت باتلر، ژاك رانسير و ...
ترجمه‌ی صالح نجفی و جواد گنجی

آیا ابراز وجود و عرض اندام فعالانه‌ی هر مردمی، در مقام تجسم یک «ما»ی جمعی که خود را از یوغ قدرت‌های نهادینه‌ی موجود رهانیده است، دیگر نباید شأن تجویزی عام داشته باشد؟ و آیا نقش نظریه‌ی سیاسی را زین پس باید محدود کرد به گوشزدکردن و پاییدن و واسازی بی‌پایان سلسله‌مراتب‌ها و استثنا کردن‌های ناگزیری که بدون آن هرگز هیچ مردمی قادر به تأسیس و تقویم خویش نبوده است؟ اگر نه، آنگاه پرسش این است: آیا می‌توان بدون تعميم ناروای تاریخ خاص یک ملت، چه آمریکا چه فرانسه، در حکم الگویی کلی برای تمامی ملت‌ها، مقوله‌ی مردم را از زیر آوار درهم تعصب‌های ملت‌پرستی و توسعه‌طلبی‌های امپریالیستی بیرون کشید و در جهت رهایی حقیقی انسان‌ها به کار بست؟ و اگر چنین است، آیا کار نظری، خواه در حیطه‌ی فلسفه خواه جامعه‌شناسی، خواه در میدان علوم سیاسی تحقق یابد، خواه در زبان‌پژوهی و پژوهش هنر، در عمل به افزایش این توان بالقوه‌ی سیاسی کمک می‌کند؟ یا نه، پشت رادیکالیسم ابطال‌ناپذیری سنگر می‌گیرد که مختص آن انگشت‌شمار کسانی است که بیرون گود می‌ایستند یا به کردار وکلای فرصت‌طلب و طماع بحران‌ها را تک به تک رصد می‌کنند، و توانی بی‌همتا برای انگشت نهادن بر نقاط کور سیاست معاصر دارند، خواه در جناح چپ، خواه در جبهه‌ی راست؟

قمار نظری متون گردآمده در این کتاب باوری واحد است: این باور که تقسیم‌ها و طردهایی که مردم را همواره از یکی بودن بازمی‌دارند نه تنها موانعی برنداشتنی ایجاد نمی‌کنند که مقوله‌ی «مردم» را در مقام عمل ناکارآمد، تازه اگر نگوییم در کل دست‌نیافتنی، می‌گردانند، بلکه جزء لاینفک کارآمدی آشنا و در عین حال غریب این مقوله در سیاست‌اند.

@thesis11site
1.7K views09:08
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 12:08:33
1.6K views09:08
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 19:00:32
زمین سر به سر بیمارستان ماست
عطیۀ آن میلیونرِ ورشکسته
که در آن، بخت اگر یارمان باشد، خواهیم
مُرد از تیمارِ تمام‌عیار پدران‌مان
که رهامان نخواهد کرد و همه جا بازمان می‌دارد از رفتار.

تی. اس. الیوت

The whole earth is our hospital
Endowed by the ruined millionaire,
Wherein, if we do well, we shall
Die of the absolute paternal care
That will not leave us, but prevents us everywhere.

T. S. Eliot, Four Quartets, East Coker, Section 4

Edvard Munch - Self-Portrait on the Operating Table.
1902—1903
oil on canvas

@thesis11site
1.7K views16:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 15:30:04 ‍ از نظر ژیژک، این ادعا که توسعۀ نظام سرمایه‌داری حدّی «کاملاً درونی» دارد که هر آن ممکن است رخ نماید ناظر بر این معنی است که سرمایه‌داری معاصر چهار تناقض پدید می‌آورد که توان انفجاری دارند: «امروز فقط یک سؤال واقعی مطرح است: آیا بر این "طبیعی‌ سازیِ" سرمایه‌داری مُهر تأیید می‌زنیم یا معتقدیم سرمایه‌داری جهان‌گستر معاصر تخاصم‌هایی در دل خود دارد که توان لازم را برای جلوگیری از بازتولید نامحدود این نظام دارند؟» ژیژک معمولاً از چهار تخاصم اصلی یاد می‌کند: فاجعه‌های بوم‌شناختی؛ دشواریِ حفظ مالکیت خصوصی در اقتصادی که دم به دم دیجیتالی‌تر می‌شود و بر پایۀ سرمایه‌گذاری در پول‌های قرضی کار می‌کند؛ دستکاری ژن‌ها؛ و مسئلۀ طرد بخش‌هایی از جمعیت (زاغه‌ها). ژیژک اصرار دارد که در این میان مهم‌ترین تخاصم به دیالکتیکِ ادغام-طرد مربوط می‌شود، دیالکتیکی که معمولاً در چارچوب بحث افزایش شمار زاغه‌ها در سراسر جهان مطرح می‌کند: «نکند موقعیت پرولتاریاییِ جدید از آنِ زاغه‌نشینانِ منطقه‌های ابَر-شهریِ جدید باشد؟ رشد انفجاریِ زاغه‌ها در دهه‌های اخیر بویژه در بزرگ‌شهرهای جهان سوم (که جمعیتی فزون بر ده میلیون دارند) شاید مهم‌ترین واقعۀ ژئوپلیتیکیِ زمانۀ ما باشد». من با این دعوی ژیژک همداستانم که «وظیفۀ اصلی مبارزان قرن بیست و یکم سیاسی ساختن – یعنی سازمان دادن و منضبط ساختنِ – "توده‌های ساختار-باختۀ" زاغه‌نشینان است». فقط این وظیفه است که امروز کاربرد واژۀ کمونیسم را موجه می‌سازد.
شمار فزایندۀ آن «اشباحی» که، بر اثر منطق ویرانگر و خودپرورِ سرمایه، بیرون از عالَم سرمایه‌داری، یعنی در حاشیه‌های آن، و البته بیش از پیش در درون آن نیز گیاه‌وار می‌زیند و باصطلاح عاطل و باطل می‌چرخند در حقیقت چشمگیرترین شاهد مثال شکست سرمایه در تبدیل هر مازادی به ارزش مبادله است. این واقعیت مؤید این اصل موضوع لکانی است که هر پیوند اجتماعی مانعی درونی دارد، مطلوبی گم‌شده که امکان ادغامش نیست و هر کوششی برای براندازی نظام باید از آن نشئت بگیرد. پس اگر همانطور که مارکس کشف کرد ارزش اضافی مازاد شبح‌واری است که از طریق حرکت هماره-گسترندۀ قلمروزدایی (که به نظر می‌رسد که هیچ مانعی پیش پای خود نمی‌بیند) به ماشین سرمایه‌داری سوخت می‌رساند، می‌توان دید که چگونه این حرکت سرگیجه‌آور مازاد انسانیِ لَخت و بی‌حرکتی می‌آفریند که قادر نیست آن را تابع خود گرداند. این «شبحِ ساکن در ماشین» که موجد جریان خود-دگرگون‌ساز مداوم سرمایه است مآلاً به صورت مازاد انسانی تجسد می‌یابد، یعنی «اشباح واقعاً موجودی» که در حاشیه‌ها و خیلی وقت‌ها به صورت نامرئی در عالَمی می‌زیند که گردش آزاد کالاها بر آن حکم می‌راند. میلیون‌ها زاغه‌نشین – و البته خود ما نیز چرا که ما هم رزو به روز بیشتر از «جوهر درونی-فاعلیِ» خویش محروم می‌شویم – عملاً فضولات بشری اند و به پشته‌های سر به فلک سائیدۀ فضولاتی می‌مانند که با رانۀ تولید بی‌حدّ نظام سرمایه‌داری سرشاخ می‌شوند. و گرچه بازیافت ممکن است راه حل سرمایه برای مسئلۀ تولید مفرط و بیش از اندازه باشد، این راه حل در مورد انسان‌ها جواب نمی‌دهد.

منبع:
On Žižek’s Dialectics: Surplus, Subtraction, Sublimation
Fabio Vighi
Continuum International Publishing Group
فابیو ویگی. دربارۀ دیالکتیک ژیژک: مازاد، تفریق، تصعید (2010)

@thesis1site
2.0K views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 13:11:24 ‍ چه کسی انقلاب می‌کند؟ حزب، طبقه، مردم؟ یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 روسیه مجالی برای وارسی دوبارۀ این سؤال همیشگی سنت مارکسیسم فراهم می‌سازد.

از نظر گروهی، این سؤال که «چه کسی انقلاب می‌کند؟» سؤالی است که از اول بد مطرح شده است. فرایندها رخ می‌دهند. فاعل ندارند. پویه‌های آنها بتدریج آشکار می‌شوند. انقلاب‌ها منطق ویژۀ خود را دارند و اگر با آنها به صورتی برخورد کنیم که انگار نتایج برنامه‌ریزی‌شده و سنجیدۀ تصمیم‌های فاعلانی آگاهند در واقع کار خود را از خطایی مقولی آغاز کرده‌ایم: به این سان در مورد انقلاب‌ها دچار بدفهمی معنا-وجودشناختی می‌شویم. اما مسئلۀ فاعل انقلاب را نمی‌توان در تلاش برای تبیین عامیتِ فاعلان آگاه خلاصه کرد. این حقیقت در سال 1924 برای گیورگ لوکاچ مثل روز روشن بود. لوکاچ در رسالۀ «وحدت تفکر لنین» بر وجه خارق اجماعِ علیت در وقوع انقلاب انگشت می‌گذارد: حزب در آن واحد تولیدکننده و محصول، در آن واحد پیش‌شرط و نتیجۀ جنبش انقلابی توده‌ها است. انقلاب سازندگان خود را شکل می‌دهد. فاعلی که انقلاب می‌کند پیش از انقلاب هستی ندارد؛ فاعل انقلاب معلول انقلاب است.

الن بدیو و اسلاوُی ژیژک بطلان افسانۀ وجود فاعلی را که تصمیم می‌گیرد انقلاب کند نشان می‌دهند. بدیو نشان می‌دهد فاعل (= سوژه) در واقع پاسخی است به رخدادی که فرایند حقیقت را به راه می‌اندازد. ژیژک می‌کوشد نشان دهد سوژه یک شکاف، شکست یا خلأ است. در نوشته‌های بدیو فاعل در قامت نوکیش، حواری، رزمنده یا خبره پدیدار می‌شود. ژیژک از کوگیتو سخن می‌گوید. اما آیا این شرح‌ها با سوژۀ سیاست و به طور اخص با سوژۀ انقلاب هم‌خوانی دارند؟ آیا فاعل یک حقیقت همان سوژه در مقام یک شکاف است؟ هنگامیکه مردم سوژۀ سیاست اند، جواب این سؤال «آری» است.

The Subject of the Revolution
Jodi Dean

@thesis11site
2.4K views10:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 14:00:14 این مقاله ظهور موج تازه‌ای از تروریسم را بررسی می‌کند که آموزه‌ی تقیه یا تظاهر و پنهان‌کاری استراتژیک را تبدیل به سلاح می‌کند، بساطِ وجه تئاتری صحنه‌ی نبرد را برمی‌چیند و شهروندان غیرنظامی را به‌عنوان آماج اصلی حمله و «میدان‌های نبرد در سطح مولکولی» برمی‌گزیند، تا [با استفاده از این شیوه‌ها] از انحلال خویش بهره‌برداری کند. این جریان، نه‌تنها بقای شهروندان غیرنظامی در جهان، بلکه خودِ افق بقا و زیست (در ابتدایی‌ترین و انتزاعی‌ترین معنایش) را هم به‌کلی تهدید می‌کند. بدین‌سان خودِ بقا بدل به میدانی برای بهره‌کشی از سوی تروریسم افراطی می‌گردد.
وقتی نظامی‌سازی دیگر فرایندی منحصر به زمانِ جنگ و صرفاً متعلق به میدان نبرد نباشد، آنگاه حتی صلح - این وقفه موقت، این فضای خالی و [وضعیت] سفید عاری از اصطکاک میان ماشین‌های جنگ و بقای جمعی - هم می‌تواند نظامی‌سازی شود. این فقط به معنای سود جستن از صلح به‌منزله‌ی ذخیره تدارکات برای فرآیندهای نظامی در جنگ‌های آتی (مهم است که در وضعیتی که بقیه در حال فراغت و استراحت‌اند، چه کسی بیشترین نیروها را گردآوری می‌کند؟) یا به‌منزله برهه‌ای از تعلیق موقتِ [کشمکش] که قابل بهره‌برداری باشد نیست، بلکه به‌مراتب مهم‌تر، به معنای از _درون_ نظامی سازی‌ِ صلح (کاشتن و رویاندن نظامی‌گری از دل صلح) است، که در آن از صلح مستقیماً به‌عنوان سلاح استفاده می‌شود و به‌عنوان پهنه‌ی تازه‌ای برای تهاجم و شورش و حملات کوبنده علیه پایگاه‌های دشمن و/یا ساختار تور محافظش مورد بهره‌برداری قرار گیرد.
حالت‌ها و شیوه‌های جدید وحشت‌پراکنی و انتشار رعب، مفهوم‌های پایه‌ای بقا را کلاً تهدید می‌کند و وضعیت رعب و ترور فراگیری را ایجاد می‌کند که شبح مرگ بالای آن می‌چرخد و هر دقیقه‌ی زیسته را تحت قاعده‌ی خود درمی‌آورد. این مرگ‌سالاری، هدف آژانس‌های ترور متعلق به گرایش بدعت‌گذرانه‌ی اسلامی، از قبیل جماعت تکفیری و عوامل تکفیری آن است؛ همان جنبش یا نهضت جهادی‌ای که معتقد به طرد مطلق غیرمومنان یا کفار است (تکفیر در اصل به معنی طرد و نفی بلد است). این آژانس‌ها (عوامل ترور) الهام‌بخش موج تازه‌ای از نظامیان افراط‌گرای مذهبی و گروه‌های مبهم و گمنام تروریستی بوده‌اند که از کاشتن نظامی‌گری درونِ صلح (نظامی‌سازیِ صلح از درون خود آن) به‌عنوان شیوه جدید جنگ‌افروزی بهره‌برداری کرده‌اند.
2.9K views11:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 03:19:58
تز یازدهم

نظامی‌سازی صلح: غیاب ترور (خوف) یا ترور (رعب) ناشی از غیاب؟

رضا نگارستانی

ترجمه: احمدرضا میرناصری



لینک مقاله در سایت:

http://www.thesis11.com/Article.aspx?Id=6592

www.thesis11.com
https://t.me/thesis11site
2.5K views00:19
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 21:27:00
بازنشر گفت‌وگویی با صالح نجفی
رفع حجاب اجباری: حلقه مفقوده پیوند اقتصاد و سیاست
از نظر صالح نجفی باید بر حلقه ضعیف زنجیر پیکار سیاسی در وضعیت کنونی انگشت نهاد. و این حلقه به باور او مقابله با حجاب اجباری است.

فعالیت سیاسی در جمهوری اسلامی همچون معماری‌کردن در زمین‌های قناس است. اگر این تمثیل را جدی بگیریم خصلتی دوپهلو دارد. یعنی از یک‌سو، در قیاس با دیگر جاها کار دشوار و بعضی وقت‌ها غیرممکن می‌نماید، و از سوی دیگر به میزان بیشتری از تخیل یا خلاقیت نیاز دارد. درست همان‌طور که یک معمار واقعی عرصه جولان تخیل و خلاقیت خود را بیشتر زمان‌های قناس می‌شمارد. در چنین وضعی برای شکستن دور باطل مذکور باید به معنای واقعی رادیکال بود. رادیکال‌بودن در اینجا یعنی شهامت رویاروشدن با محدودیت‌ها و انکارنکردن قناس‌بودن زمین فعالیت. مسلم است که در زمین قناس بسیاری کارها را نه می‌توان و نه باید کرد. و این یعنی کار واقعی در چنین زمینی قناس‌بودن آن را در پیکره خود به تمام معنی ثبت می‌کند...
@thesis11site

متن کامل گفت‌و‌گو را در این آدرس بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/418625
4.0K views18:27
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 12:55:27
فعلیت و کمونیسم، بی‌گمان، دو کلمه‌ای‌اند که امروزه کمتر آدمِ دارای عقل سلیم حاضر است آنها را در یک جمله نظاره کند. دستکم از این جهت می‌توان گفت یک فیلسوف کارکشته و آدمی که رگ خواب افکار عمومی دستش هست به طرز غریبی جورشان با هم جور و سازشان با هم کوک است، چرا که نقد متافیزیک عمدتاً در خدمت تکمیل توجیه نظریِ این دریافت مسلط بوده است که کمونیسم با توجه به بحران تمام‌عیار مارکسیسم و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در عرصۀ اخلاق ورشکسته و در قلمرو سیاست منسوخ شده است. فوق فوقش، به لطف نیم قرن واسازی سرسختانۀ مفهوم‌ها و مقوله‌ها (به سیاق دریدایی) رفته‌رفته عادت کرده‌ایم کمونیسم را چون پدیدۀ شبح‌واری بی‌جسم، یعنی بدون خطر تحقق مانیفست‌سانش، بازیافت کنیم یا کمونیسم را چون امر بالقوه‌ای همواره حاضر اما همیشه نابهنگام که هیچ وقت قرار نیست فعلیت یابد تکرار کنیم.

برونو باستیلز

@thesis11site
2.5K views09:55
باز کردن / نظر دهید