چه کسی انقلاب میکند؟ حزب، طبقه، مردم؟ یکصدمین سالگرد انقلاب | تز یازدهم
چه کسی انقلاب میکند؟ حزب، طبقه، مردم؟ یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر 1917 روسیه مجالی برای وارسی دوبارۀ این سؤال همیشگی سنت مارکسیسم فراهم میسازد.
از نظر گروهی، این سؤال که «چه کسی انقلاب میکند؟» سؤالی است که از اول بد مطرح شده است. فرایندها رخ میدهند. فاعل ندارند. پویههای آنها بتدریج آشکار میشوند. انقلابها منطق ویژۀ خود را دارند و اگر با آنها به صورتی برخورد کنیم که انگار نتایج برنامهریزیشده و سنجیدۀ تصمیمهای فاعلانی آگاهند در واقع کار خود را از خطایی مقولی آغاز کردهایم: به این سان در مورد انقلابها دچار بدفهمی معنا-وجودشناختی میشویم. اما مسئلۀ فاعل انقلاب را نمیتوان در تلاش برای تبیین عامیتِ فاعلان آگاه خلاصه کرد. این حقیقت در سال 1924 برای گیورگ لوکاچ مثل روز روشن بود. لوکاچ در رسالۀ «وحدت تفکر لنین» بر وجه خارق اجماعِ علیت در وقوع انقلاب انگشت میگذارد: حزب در آن واحد تولیدکننده و محصول، در آن واحد پیششرط و نتیجۀ جنبش انقلابی تودهها است. انقلاب سازندگان خود را شکل میدهد. فاعلی که انقلاب میکند پیش از انقلاب هستی ندارد؛ فاعل انقلاب معلول انقلاب است.
الن بدیو و اسلاوُی ژیژک بطلان افسانۀ وجود فاعلی را که تصمیم میگیرد انقلاب کند نشان میدهند. بدیو نشان میدهد فاعل (= سوژه) در واقع پاسخی است به رخدادی که فرایند حقیقت را به راه میاندازد. ژیژک میکوشد نشان دهد سوژه یک شکاف، شکست یا خلأ است. در نوشتههای بدیو فاعل در قامت نوکیش، حواری، رزمنده یا خبره پدیدار میشود. ژیژک از کوگیتو سخن میگوید. اما آیا این شرحها با سوژۀ سیاست و به طور اخص با سوژۀ انقلاب همخوانی دارند؟ آیا فاعل یک حقیقت همان سوژه در مقام یک شکاف است؟ هنگامیکه مردم سوژۀ سیاست اند، جواب این سؤال «آری» است.
The Subject of the Revolution
Jodi Dean
@thesis11site