Get Mystery Box with random crypto!

‍ ‍ اعدام پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، جشن تولد بدنِ حاکم مردم | تز یازدهم

‍ ‍ اعدام پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، جشن تولد بدنِ حاکم مردم بود، کُرپوس پُلیتیکوس یا بدن سیاسیِ جدیدی که بدون سرکوب کُرپوس ناتورالیس یا بدن طبیعیِ پادشاه قدیم امکان حیات نمی‌یافت؛ به‌خاک‌سپاری پیکر لنین، خود، موجب دوپارگیِ بدن مردم شد زیرا میان وجود جسمانی و فانیِ شخص رهبر و نامیرایی سوسیالیسم تمایز می‌گذاشت. اما پیکر مومیایی‌شدۀ لنین و نمادهای لنینیسم فقط می‌توانستند نقش جایگزین بازنمایی یا نمایندگیِ محال مردم را، این حامل جدید ارادۀ حاکم را، ایفا کنند. فرایند دنیوی سازیِ الهیات سیاسیِ حاکمیت پادشاهان سرانجام منجر شد به اینکه مردم به صورت موضوع زیست‌سیاسی‌یی مستقر شود که این قدرت جدید آن را قالب ریخته و بنا کرده بود.

بدن حاکم مردم هم مفهومی تناقض‌آمیز است هم استعاره‌ای کمابیش بازنمایی‌ناپذیر. از طرفی، مردم واقعی – انبوهه‌ای از بدن‌ها – که وحدت خویش را در کنش انقلابی می‌یابد نیازی به هیچ بازنمایی داستانی یا تخیلی ندارد: مردم واقعی هستی خویش را از پیکار بر ضد دولت می‌گیرد و پیروزی‌ش به معنای مرگ رژیم قدیم و همچنین مرگ نمایندگان آن رژیم است. جمعیت‌های انقلابی نمادهای ویژۀ خود را دارند – نظر کنید به تابلو آزادی راهبرِ مردم اثرِ اوژن دلاکروآ (1830) یا فیلم سینمایی اکتبر اثر سرگئی آیزنشتاین (1927) – اما هیچ‌گاه به نمایندگی از قدرتی مستقر پای در میدان عمل نمی‌گذارند. از طرف دیگر، ظهور نمادها و نهادهای یک حاکمیت جدید به شکلی محتوم با عقب‌نشینی و نامرئی شدنِ انبوه خلق تطابق دارد، یعنی همان کُرپوس پُلیتیکوسی که این نمادها و نهادها قرار است نمایندۀ آن باشند.

بدن حاکم موجودی اسطوره‌ای و دارای قدرت مطلق است -- و اگر آیه‌ای را نقل کنیم که تامس هابز در زیر تصویر اول کتاب لویاتان به زبان لاتین آورده است، «بر روی خاک قدرتی هم‌پای او نیست» (کتاب ایوب در عهد عتیق) -- موجودی است که فقط به لطف منشور تأسیسیِ پیمانی تخیلی هستی دارد. حاکمیت مردمی باصطلاح «استعارۀ عنادی» است، یعنی جمع اضداد است: حاکمیت فقط به صورت قدرتی فائقه و حاکم بر مردم هستی دارد. اِریک سانتنِر، به تأسی از تیموتی جِی کلارک مورخ هنر مارکسیست، می‌گوید این تجسد محال به شکلی باشکوه در پردۀ مشهور مرگ مارا اثر ژاک‌لوئی داوید (1793) بیان شده است. در این تابلو، بدن بی‌جانِ شبح‌وارِ مرد انقلابیِ فرانسوی – پیکری که دراز کشیده در وان حمام تصویر شده است، آنهم به نحوی مغایر با تمامی بازنمایی‌های مرگ در آثار نقاشی و پیکرتراشیِ معتبر آن دوران – تحت‌الشعاع قهوه‌ای تند و پرمایۀ دیوار پشت سرش قرار گرفته است، رنگی که بیشتر سطح تابلو را پوشانیده است. به اعتقاد سانتنر، تضاد میان بدن مارا و این دیوار خالی اما مقهورکننده کامل‌ترین تصویر «بن‌بستِ بازنمایی در گذار از حامیت پادشاهان به حاکمیت مردم» * است.

* Eric L. Santner, The Royal Remains, 95.
اشارۀ سانتنر به این کتاب است:
T. J. Clark, Farewell to an Idea: Episodes from a History of Modernism (New Haven: Yale University Press, 1999), 15–53.


Enzo Traverso. "Revolutionary Bodies"

@thesis11site