Get Mystery Box with random crypto!

نظر متخصصان درباره ی این فیلم: ۱. دکتر محمد رضا سرکارآرانی فو | تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

نظر متخصصان درباره ی این فیلم:

۱. دکتر محمد رضا سرکارآرانی
فوق دكتراي روش‌هاي بهسازي آموزش و استاد دانشگاه ناگویای ژاپن

این کلیپ از ژاپن است!
پیام این صحنه دعوت به دیدن تاثیر روانی تشویق و دلگرمی است!
و این که همه فریاد می زنند " شما می توانید"
ببینید تاثیر تشویق همسالان و همکلاسان بیش از والدین حاضر در سالن است!
....در رویکرد انتقادی به تربیت البته این صحنه و هر فرصت یادگیری دیگری قابل نقد و بررسی است.
ٱموزش امری فرهنگی است و از منظر حقوق و ناتوانی اراده ی مواجهه ی کودک با فشارها قابل بحث است. در ژاپن نیز متقدان زیادی دارد.
...... در عین حال،اگر آن کودک نمی توانست بپرد، مانند کرور کرور نمونه ی هر روزه ی کودکان و بزرگسالان در همه صحنه های یادگیری و زندگی، کسی از راه می رسید و به جای پاک کردن اشک شوق، بر اندوه او مرهم می نهاد.
و دست به دست هم نمی شد این صحنه!
از منظر کودکی، واکاوی این صحنه ٱرایی قابل بررسی است. هم شوق و هیجان کودکانه شان، هم رنج یادگیری!

۲. دکتر عبدالعظیم کریمی
روانشناس تعلیم و تربیت، مدیر مطالعات بین المللی تیمز و پرلز ایران و نویسنده ی کتاب "تربیت چه چیز نیست".

"هر مانع و چالشی در حد بهینه Optimal میتواند قابلیت های کودکان را توسعه دهد اما افراط در آن نتیجه ی عکس می دهد.
حد چالش، بستگی به قابلیت ها و دامنه ی تاب آوری فرد دارد که از این جهات نامشخص است."

۳. دکتر احمد رضا آذر
پژوهشگر حوزه ی تربیت و یادگیری، مدیر مرکز تفکر برای کودکان(T4C) ، نویسنده ی کتاب های متعدد درباه ی تفکر نقادانه و گفت و گو و مدیر نشر سرویاسین

این فعالیت تربیتی است و میخواهد بگوید که باید افراد تیم و یا سرگروه را حمایت کرد. وقتی کسی قرار است از مانعی عبور کند گویی همه ی ما از مانع باید عبور کنیم و آن فرد هم باید بداند که نماینده است و تافته ی جدابافته نیست. منتهی مربیان ابتدا باید استعدادها و ظرفیت های متربی را بشناسند چون اگر آن فرد در جمع شکست بخورد، چه بسا دیگر امکان جبران نباشد. یا باید امکانهای انعطافی ایجاد کنند.
من یکسال از بچه ها خواستم تا پشت تریبون بیایند. یادم هست یکی از آن دختران به لرزه در آمده بود. می دانستم که اگر آن روز به پشت تریبون نیاید دیگر او را نخواهم دید و شاید تا آخر عمر در هیچ مکانی که لازم باشد با جمع حرف بزند نخواهد رفت .
برای همین از بچه ها کمک خواستم. هریک ار اعضا از اضطراب اولیه خودش گفت و راهکار داد. من از او خواستم تا بایستد و بگوید: «توانا بود هرکه دانا بود.» سپس از او خواستم تا فقط کنار تربیون بایستد و بگوید. بعد ازچندین تلاش و با کمک بچه ها در حالی که گریه می کرد پشت تریبون رفت و با صدایی لرزان و گریه شعر را خواند و دست و جیغ و هورای همه بلند شد. او بعدا یکی از بهترین مجریان گروه های خودش بود.



@THINKINGandLEARNING