تکرار چینی بحران آمریکایی؟ ادامه... بله، اقتصاد چین به شدت ت | اندیشه و حرکت
تکرار چینی بحران آمریکایی؟
ادامه... بله، اقتصاد چین به شدت تحت کنترل و مقررات است، اما همانطور که تجربه قبلی در جاهای دیگر نشان میدهد، حصارکشی دور شکست یک شرکت بزرگ و کنترل عواقب آن هرگز آسان نیست. مخصوصاً یکی با ردپایی به بزرگی اورگرند. هنگامی که صدها وامدهنده و طلبکار وجود دارد، مانند همین مورد، مانع اصلی برای حل و فصل مناسب، انگیزه دارندگان بدهی است تا دیگران را به جلو بیاندازند به این منظور که هر چه میتوانند از سهم خود را بدست آورند و فرار کنند. اتفاقا بندها و مواد مربوط به قانون سرایتپذیری نکول؛ این کار را آسان تر میکند. برخلاف دارندگان حقوق صاحبان سهام که چارهای جز مذاکره با صبر و حوصله در مورد تجدید ساختار بدهیهای شرکت ندارند، طلبکاران در صورت بروز شوکهای نامطلوب به سمت خروج یورش میبرند. حتی اگر دولت بتواند به بانکها تکیه کند، مدیریت تک تک مشتریان، سرمایهگذاران، تامینکنندگان، عرضهکنندگان و بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که سهام و اوراق قرضه شرکت را در اختیار دارند، کار آسانی نخواهد بود. عوامل غیرقابل کنترل زیادی وجود دارد. هنگامی که یک صندوق سرمایهگذاری مشترک یا صندوق پوشش ریسک با ابزارهای غیر نقد اورگرند تلاش میکند تا داراییهای دیگر آنرا برای جبران برداشتها تخلیه کند، یک آبشار شروع میشود. هنگامی که تأمینکنندهای که فاکتورهای پرداخت نشده دارد مجبور است در پرداختهای خود نکول کند، باز هم آبشار بیشتری رخ میدهد. این نوع جریان آبشاری است که منجر به وقوع بهمن و یک بحران تمام عیار بالقوه میشود. طرفداران سرسخت مدل اقتصادی چین ممکن است تمایل داشته باشند به اپیزود اورگرند بعنوان یک رویداد غیرمحتمل محلی نگاه کنند. آنها به قدرت مالی عظیم چین و این واقعیت که بدهی چین، هرچند بزرگ اما عمدتا داخلی است، اشاره میکنند. در حالی که هیچ تردیدی در توان مالی چین وجود ندارد، چنین تفکری تاریخ را نادیده میگیرد. چین امروزه در جایی قرار دارد که ژاپن کمی قبل از آن بود. ژاپن در حال رونق بود، بر تجارت جهانی تسلط داشت و صنایع را یکی پس از دیگری فتح میکرد. همه اینها زمانی به پایان رسید که ژاپن اجازه ساخت یک بدهی عظیم را داد که باعث ایجاد حباب املاک و مستغلات شد. آن حباب در دسامبر ١٩٨٩ منفجر شد و در دو دهه بعدی، ژاپنی که هیچ کار اشتباهی نمیتوانست انجام دهد، تبدیل به ژاپنی شد که نمیتوانست چیزی را درست انجام دهد. اتفاقا بدهی ژاپن نیز تقریباً تماماً داخلی بود، آن زمان همانقدر شکستناپذیر به نظر میرسید که چین امروز به نظر میرسد. تاریخ مملو از ملتهای بزرگی است که از فشار بدهی سر به زیر شدهاند. سابقه سیاستگذاری چین تا کنون خوب، خردمندانه همراه با آیندهنگری خوب و اقدامات پیشگیرانه بوده است. این که آیا آنها میتوانند این حباب را بدون ترکیدن آن تخلیه کنند، باید نظارهگر بود. به هر حال، برای بازارهای مالی جهان، تازه علامت کمربند ایمنی روشن شده است و تلاطم و آشفتگی در پیش است و نمیتوان گفت که چقدر بد خواهد بود. سخن پایانی اینکه، همانگونه که اشاره شد پیوند بی مهابای بازار بدهی و مسکن؛ مستعد اشتعال و انفجار است و تکرار این تجربه که در بازار آمریکا و ژاپن و اکنون چین نتایج فاجعهباری داشته، به جز خلق بحران و تضییع اموال عمومی برای نجات موسسات مالی متخلف بسیار بزرگ چیز دیگری به ارمغان نمیآورد. از سوی دیگر، بازار املاک و مستغلات ایران، تا کنون نتوانسته از یک نظام ساختارمند مدرن و مبتنی بر اوراق بهادار از جنس بازار سرمایه بهرهمند شود چرا که به جهت رویکرد سنتی بانکمحور اقتصاد کشور، تا کنون به شکل بسیار محافظه کارانهای تامین مالی خرید مسکن از بازار پول و آن هم برای اشخاص حقیقی صورت پذیرفته و میپذیرد. حال آنکه پتانسیل بسیار بالایی در بازار سرمایه برای رونق مسکن بدون افزایش پایه پولی و خلق نقدینگی وجود دارد به شرط اینکه راه پیموده شده توسط بازارهای توسعه یافته را با اصلاحاتی که منجر به ممانعت از سفته بازی و حباب میگردد بومیسازی و پیاده کنیم. دولت محترم که اکنون برنامه جدی برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی دارد میتواند با تاسیس یک صندوق ویژه برای تامین مالی این مگاپروژه ملی از بازار سرمایه و با مشارکت مردمی هم در پیشپرداخت و هم شرکت در پذیرهنویسی اوراقی مانند استصناع با ارزش اسمی کوچک بهرهمند شود.