Get Mystery Box with random crypto!

#دخترحاجی اره برقیو به سمت پاهام گرفت که جیغ کشیدم و فریادزن | قفل

#دخترحاجی

اره برقیو به سمت پاهام گرفت که جیغ کشیدم و فریادزنان گفتم
_توروخدا سیاوش داری چیکارمیکنی من زنتم!!!


ازموهای بلندو گیس شدم گرفتو گفت
_کجا درمیری دخترحاجی؟


به چشم های قرمزش خیره شدم
دیگه داشت گریم میگرفت
_سیاوش معلوم هست چت شده اون از دیشب که مثلا شب اول عروسیمون بود که ولم کردیو رفتی اینم از الان که داری روم اره برقی میکشی تورو خدا بس کن


نگاهی به بدن نیمه لختم کردوباصدای بم گفت
_بنظرت اول پای راستتو قطع کنم یا چپ؟

چشم هام از ترس گشاد شد که صدای خنده های هیستریکش بلندشد

_چطوره قبلش یه حالیم با دخترحاجی بکنم؟

قبل ازاینکه بخوام جمله اش رو تحلیل کنم درد شدیدی رو لای پاهام احساس کردم
با سرعت خودش رو بهم می کوبید و سینه های گردم رو لیس میزد

کم کم منم داشتم لذت میبردم
که صدای روشن شدن اره برقیو شنیدم و پس از اون صدای وحشتناکش بود که دم گوشم بلندشد

_باپاهات خداحافظی کن دخترحاجی!

دردشدیدی رو توی پاهام حس کردم و خون بود که کل تخت رو فراگرفت....


#پاهاشو_با_اره_برقی_قطع_میکنه_بیخبر_از_ایینکه_اون_دختر_خاهرناتنیشه
https://t.me/+Z7oIo4yahFsyMDM0
https://t.me/+Z7oIo4yahFsyMDM0