Get Mystery Box with random crypto!

من فــاحشه نیستم #part3 با حس #لیسیدن بدنم چشمامو اروم با | قفل

من فــاحشه نیستم

#part3

با حس #لیسیدن بدنم چشمامو اروم باز کردم باراد جای جای بدنمو میلیسید و آروم بود

چشمامو بستم و خودمو به خواب زدم قطعا اگه میفهمید بیدارم #جرم میداد

- بوی #بهشت میده لعنتی

زبونشو روی نوک سینه‌م کشید به دندون گرفت

لبمو گاز گرفتم تا صدای لعنتیم لوم نده...

- چطوری تونستی با زندگیمون این کارو کنی شکیلا...

حس کردم قطره ای روی ممنوعه‌م افتاد...

باراد داشت گریه میکرد و همزمان بدنمو میلیسید.

پاهامو بالا برد و دو طرف شونه هاش گذاشت. بر خلاف همیشه که یه ضرب خودشو داخلم فرو میبرد این بار فقط

زبونشو نوازش وار روی تـنـم میچرخوند...

- شکیلا؟ هوی بیدار شو نکبت... پاشو وقت سرویس دادنته...!

بیشتر از این نتونستم پلک هامو بسته نگه دارم و چشمای پر از اشکمو باز کردم و خیرش شدم.

پوزخندی به حالم زد.
- این بار دلم یه رابطه ملایم میخواد... اما اگه دهن گشادتو باز کنی و ناله هایی که زیر بقیه میکردیو زیر منم کنی...

انگشت اشارشو بالا برد و روی نوک سینه ی سمت چپم گذاشت

- نمیزارم زنده از این اتاق بیرون بری!

یهو با وارد شدن....


شکیلا دختری که با عشق ازدواج میکنه غافل از اینکه قراره تو آتیش انتقام و کینه‌ی شوهرش بسوزه و هرشب به بدترین شکل بهش تجاوز بشه


https://t.me/+w5lTzCVwvKdkM2Ex
https://t.me/+w5lTzCVwvKdkM2Ex

‌بی‌دی‌اس‌ام هـ ـات ممنوعـ ـه
دارای صحنه های بـــ ــاز