2022-05-02 09:28:51
#توکا
#پارت_۱۶
#فصل_۲
باید اول خیالم از طرف رایان راحت میشد،باید میفهمیدم پسر خودمه یا کیارش.
اونوقت با خیال راحت تری تصمیم ميگرفتم.
بدون یه لحظه تردید با قدمای بلند به طرف در رفتم اما دستم روی دستگیره خشک شد.
برگشتم و به در حموم نگاه کردم.
اگه میرفتم دیگه نمیتونستم ببینمش.
دلم برای دیدن بدنش تنگ شده بود.
دلم برای حمومای دو نفره مون هم تنگ شده بود. روزای خوبی رو که توی حموم و توی وان خوش میگذروندیم.
برای همین راه رفته رو برگشتم و آروم لای در رو باز کردم.
توکا پشت بهم زیر دوش وایساده بود و صورت و گردنش رو میشست.
موهای بلندش که زیر آب مثل آبشار تا روی باسنش ریخته بود باعث شد دستام رو مشت کنم.
چون هوس نوازش کردنش داشت دیوونه م میکرد.
کمر باریک و باسن خوش فرم و پاهاي کشیده ش،
هنوز همون بود.
فقط بدنش یکم پر تر از قبل به نظر میرسید.
رون هاش پر تر و باسنش گوشتی تر شده و موهاش بلند از دوسال پیش بود.
آب دهنم رو قورت دادم و نفسم رو حبس کردم، و بعد به چارچوب در تکیه دادم و بدنش رو دید زدم.
توی افکارم داشتم میدیدم که رفتم جلو و زیر دوش بهش ملحق شدم.
به موهاش چنگ زدم و به دیوار چسبوندمش، لباش رو وحشیانه میبوسیدم و با دستام بدنش رو لمس میکردم اما با صدای جیغ توکا به خودم اومدم.
دستاش رو ضربدری روی قسمتای خصوصی بدنش گذاشته بود و با عصبانیت بهم نگاه میکرد:
-تو اینجا چکار میکنی گرشا؟
ریلکس دستام رو توی هم گره زدم و گفتم:
-هیچی،اومده بودم به روشنا سر بزنم دلم واسش شور میزد
بعد دیدم مامانش داره دوش میگیره
گفتم یه نظر حلاله
به هر حال تو مامان بچمی دیگه، یه نگاه که حقم هست!
پاش رو محکم روی زمین کوبید:
-برو بیرون، اخه چقدر باید از دستت حرص بخورم؟
3.5K viewsبی تو مهٺاب... ❖⃘⃨⃝░⃯ , edited 06:28