Get Mystery Box with random crypto!

ما تقریبا برای تامین تمام نیازهایمان متکی به دانش و مهارت دیگر | محسن جلالی

ما تقریبا برای تامین تمام نیازهایمان متکی به دانش و مهارت دیگران هستیم، زمانیکه از تعداد زیادی از مردم در خصوص عملکرد زیپ سوال می شود و علیرغم باز و بستن های مکرر، بازهم قادر به توضیح چگونگی عملکرد آن نیستند بهمراه نمونه های بیشمار دیگر باعث شکل گیری گمانه ای در ما میگردد که ما فکر میکنیم میدانیم اما در حقیقت دانایی اندکی داریم.

دلیل این امر استفاده از دانش موجود در افراد دیگر به گونه ای است که گویی دانش خود ماست. در نظر داشته باشید که این کار لزوما بد نیست، این #اتکا به تفکر گروهی است که باعث شده ما به چنین جایگاه رفیعی در غلبه بر طبیعت پیرامونمان دست یابیم. همین توهم دانستن باعث شده که ما گرفتار تلاشی ناممکن و خردکننده برای حل همه مسائل پیرامون خودمان نشویم.

توهم دانستن علیرغم اینکه همچون یک #پیوند_دهنده طبیعی و تکامل یافته حرکت گروهی ما انسان ها را در پیشرفت رو به جلو میسر می کند مصیبت بزرگتری هم بهمراه میاورد….مجبور به انجام کارهایی میشویم که هیچ ارزیابی آگاهانه و مستقلی از آنها نداریم.امروزه ما در محیطی قرار گرفتیم که باورهای عمومی بصورت مداوم تقویت و به چالش کشیدن آنها روز به روز دشوارتر میشود.

بگذارید کمی خودمانی تر بگویم این مهمترین تفاوت من و برادرم در مواجهه با محیط پیرامون خودمان است.

جایی که برادر عزیزم با ارائه شواهد واقعی و دیدگاه کارشناسی سعی در تنویر افکار عمومی دارد و امید دارد که بتواند تغییری واقعی در نگاه مردم به برخی رویدادهای اقتصادی ایجاد کند، تجربه من در بازار اما به من میگوید که نتیجه این تلاش بغایت پاک، آن چیزی نیست که انتظار میرود. ریشه این چنین امیدهایی که دکتر عزیز دارد در برآورد نادرستی است که نسبت به نحوه واقعی اندیشیدن مردم دارد.

بنظر من بسیاری از دیدگاه های ما را تفکر گروهی شکل میدهد نه عقلانیت فردی و ارائه بیش از حد شواهد در چنین وضعیتی تنها باعث ایجاد حس ناخوشایند اعتراف به اشتباه در گذشته میگردد.

این را هم اضافه کنم بقدری من و برادرم در موضوعات مختلف گفتگو و مشورت میکنیم که دیگر واقعا تفکیک بین اندیشه های خودم و ایشان تبدیل به امری تقریبا محال شده، نمیدانم من خوشبین بودم یا ایشان!

عرض میکردم، هر چقدر که جلوتر میرویم، محیط پیرامون ما پیچیده تر و نفوذ فضای مجازی در زندگی ما عمیق تر میگردد، انواع و اقسام گجت هایی که باعث سرعت دریافت و نشر اطلاعات شده در اختیار ما قرار می گیرد….اما سوال همچنان باقی است، اگر ارائه شواهد واقعی برای اصلاح یک دیدگاه نادرست اثربخش نیست، چطور می توان دیدگاه نادرست افرادی که سرنوشت آنها برای ما مهم و حیاتی است را اصلاح کرد؟

دغدغه من و برادرم در این مدت واقعا همین بوده که چگونه میتوانیم ساز و کاری فراهم کنیم که منجر به ارزیابی مستقل در اطرافیان خودمان بشویم، آیا منظم بودن صورت های مالی و بالا بردن معیارهای افشا اطلاعات شرکت ها به تنهایی این منظور را برآورده می سازد….

تنها پاسخی که در مورد آن به جمع بندی رسیدیم این است که در فضای مالی و بازار سرمایه تنها، معیارهای سرانگشتی هستند که علیرغم اختصار ذاتی اشان بطرز موثری می توانند مشوق های مهمی برای ارزیابی مستقل نگاه ما به رویدادهای مالی پیرامونمان باشند. نمونه ای از این معیارهای سرانگشتی که به ترتیب اختصار مرتب شده اند شامل:

(۱)شریک خوب چه کسی است؟
فردی است که صداقت داشته باشد.(واقعی باشه)

(۲)صداقت را در عمل چگونه می توان ارزیابی کرد؟
درصد مالکیت ایشان را بین دو مجمع برگزار شده مقایسه کنید، صداقت او معادل بدون تغییر ماندن (یا بیشتر شدن) تعداد سهام اوست.

(۳)آیا صداقت تنها، کافی است؟
مطمئنا که باید توام با حقیقت باشد، او باید دانش و مهارت لازم برای جهت یابی حقیقت را داشته باشد و نسبت به حقیقت متواضعانه رفتار کند(عدم پیش داوری)

(۴)حقیقت سرمایه گذاری رو چگونه میتوان ارزیابی کرد؟

او برآورد #صریح و #شفافی از ارزش خالص دارایی های شرکت داشته و مهمتر از آن، می داند چه تغییراتی باعث افزایش یا کاهش این ارزش میگردد!(از چه محلی ریسک و نااطمینانی وارد برآورد او میگردد) چند نمونه از این عوامل عبارتند از: قیمت جهانی روی، نرخ ارز، آزادسازی قیمت برق و تخصیص عادلانه منابع حاصل از آن به بخشی از مردم عزیزمان که حقیقتا مستحق حمایت ویژه دولت هستند بهمراه روزآمد کردن شبکه انتقال برق که مانع از اتلاف منابع خدادیمان شده و منجر به رونق بخش پیمانکاری در این حوزه میگردد.

(۵) آیا افزایش قیمت سهام شرکت نتیجه پروژه شدن توسط عده خاصی است؟

حاضرین در مجمع انتخاب اعضای هیات مدیره شرکت وبرق، ۸۷.۴۵٪ بوده(سهامداران فعال) و شناوری این نماد ۵۷.۵٪ می باشد.