حمله ایران به عثمانی در حمایت کردهای عراق ریشه تاریخی حمایته | کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
حمله ایران به عثمانی در حمایت کردهای عراق ریشه تاریخی حمایتهای ایران از کردهای عراق با روی کار آمدن حکومت صفوی و روشن شدن فاشیسم مذهبی آنان ، بسیاری از کردها با این حکومت سر ستیز پیدا کرده و عثمانیها را ترجیح دادند و به یاری حکومت عثمانی امارتهایی را برای خود تشکیل دادند و عثمانیان به ایشان آزادی و استقلال داخلی میدادند. یکی از این امیرنشینها، امارت بابان بود. امرای بابان، منسوب به طایفه نورالدینی پُژدر از کردهای سوران بودند. جد اعلای آنان، فقیه احمد در سده هفدهم میلادی به عزم جهاد با مسیحیان در لشکرکشیهای عثمانی شرکت نمود. (زکی بیگ، 1381، ص246، اردلان، 1387، ص59) پس از وی، فرزندش سلیمان، معروف به سلیمان ببه نیز در دیگر نبردهای عثمانی در جبهه غربی و شرقی حضور یافت و به پاس خدمات خویش در جنگ با صفویان، از سوی عثمانیها فرمان امارت یافت. (بابانی، 1377، ص 264- صفی زاده بورکهیی، 1387، ص713) در هنگام سقوط صفویه، بابان ها با عثمانی ها همراه بودند و تمام اراضی اردلانها که به تصرف عثمانی ها درآمده بود به بابانها داده شد به در واقع بابان ها در مناطقی به قدرت رسیدند که عثمانی ها از اردلان ها گرفته بودند. بابانها در اوایل سده 18 در تمام مناطق کوهپایهای شرق راه کفری-آلتون پوپرو، واقع در بین رودهای دیاله و زاب کوچک، موقعیت بالایی داشتند و آن اندازه نیرومند شده بودند که با خاندان اردلان دم از همسری میزدند. (مک داول،1380، ص 87 ) عثمانیها به بابانها القاب میر و پاشا را داده بودند. پاشایان بابان در برابر استقلال داخلی خود تنها موظف به یاری دادن ترکان عثمانی، هنگام مقابله با دشمنان آنها گ و تأمین علیق کافی براي نیروهای ترکان در عراق بودند. (نیکیتین،1366، ص252)
همانگونه که دیدیم، امرای بابان با خدمت به عثمانی در جنگ با صفویان، از طرف عثمانیها به قدرت رسیدند و امارت خود را بنیان نهادند که این امر نتیجه مستقیم سیاست سنی کشی صفویان و تجزیه ایران تاریخی بود. پس از سقوط صفویه و برآمدن دودمان افشار و سیاست تازه نادرشاه افشار که تا حدودی از فاشیسم مذهبی دوری می جست دوباره شاهد گرایش بخشی از کردهای آن سوی مرز به ایران هستیم و سلیم پاشا حاکم بابان با شنیدن آوازه اقتدار نادرشاه، درصدد جلب پشتیبانی او برای تداوم حیات سیاسی حکومت موروثی بابان برآمد. (مک داول، 1380، ص87) بدین شکل از این زمان برای حکومتهای مرکزی ایران، راه نفوذ به منظور دخالت در امور بابان باز شد. با این همه امرای بابان اصولا پیمانشکن و خائن مسلک بودند و بارها به مناطق کردنشین ایران حمله کردند و در دوره زندیه برای مدتی امارت اردلان را برانداختند و اردلانها تنها به یاری کریم خان زند توانستند قلمرو خود را پس بگیرند. هم زمان با بنیان سلسله قاجار، حکومت بابان به عبدالرحمن پاشا رسید. وی از همان اوایل به دربار ایران تمایل داشت. (بابانی، 1377، ص126) و در دوره فتحعلی شاه، در مشکلات خود با والی بغداد، به دربار ایران متوسل میشد. پاشایان بابان برای حفظ استقلال خویش از قدرت حکومت قاجار و والی کردستان اردلان در برابر پاشایان بغداد و باب عالی استفاده میکردند. در پی برکناری او و جانشینی خالدپاشا، عبدالرحمن پاشا نیز با پنج هزار نفر عشیره خود به اردلان نزد اماناللهخان اردلان پناهنده شد. (خاوری، 1380، ص251) و او را واسطه استمداد از فتحعلی شاه قاجار کرد. امانالله خان هم برای جلب نظر شاه قاجار رهسپار تهران شد. فتحعلی شاه روی موافق نشان داده و به امانالله خان مسئولیت به قدرت برگرداندن عبدالرحمن پاشا را سپرد. امانالله خان پس از بازگشت به سنندج و و گردآوری نیروهایش به سوی قلمرو بابان حرکت کرد و با اقتدار، عبدالرحمن را به قدرت نشاند و خالدپاشا را متواری ساخت. (هدایت، 1339، ص426) اما علی پاشا والی بغداد با جمعآوری سی هزار سپاه به سمت ذهاب واقع در غرب کرمانشاه، پیشروی نمود تا با استفاده از سرگرمیهای ایران در جبهه نبرد با روسها به اشغال این نواحی بپردازد. وی در آنجا خواهرزاده خود سلیمان پاشا کهیا را با پانزده هزار نفر عازم شهرزور نمود تا عبدالرحمن پاشا را از قدرت خلع نماید. فتحعلی شاه نیز فرزند ارشد خود محمدعلی میرزا را که حاکم نواحی غربی کشور بود، مامور مقابله کرد. در این مدت سلیمان پاشا کهیا، شهرزور را تسخیر نمود و عبدالرحمن پاشا امیر بابان را به سوی ایران فراری داد. محمد علی میرزا موظف بود عبدالرحمن پاشا را با کمک فرجالله خان افشار نسقچی باشی و محمدولی خان قاسملوی افشار و صفیارخان کردبچه و نیروهای امانالله خان اردلان، مجددا بر مسند ولایت مستقر سازند. (خاوری، 1380، ص254)