2022-06-08 17:09:38
عرضه اولیه بلای جان بازار
یعنی مدیران و صاحبان فعلی یک شرکت بنا به مصلحت یا منفعت یا کسب امتیازات بیشتر و جدیدتر تصمیم می گیرند سهام شرکت خودشون رو در بازار سرمایه عرضه عمومی کنند، برای اینکار باید از چندین فیلتر سخت و وقت گیر عبور کنند تا مجوز حضور در تابلو را بگیرند، یکی از فیلترهای مرسوم ارزشگذاری شرکت توسط اشخاص صاحب صلاحیت قبل از عرضه عمومی است، بنابراین شرکت توسط یک یا چند شرکت حقوقی صلاحیتدار بررسی و ارزشگذاری شده و آماده عرضه میشه، تا امروز به این شکل بوده که کشف قیمت در محدوده ارزش کشف شده انجام شده و در اکثر موارد سهم مورد نظر تا چند روز بعد از کشف قیمت نیز متقاضی خرید داشته و قیمتها همچنان رشد کرده و بالاتر از ارزش تعیین شده معامله انجام گرفته!!!
سوال :
آیا کسانی که متقاضی خرید سهم شرکت با قیمتهای بعضا بسیار بالاتر از ارزش تعیین شده هستند، خود نشسته و محاسبه کرده و برای خودشون ارزش شرکت مورد نظر رو بالاتر بدست آوردن که همچنان در صفوف خرید خریدارن؟! اگر اینطوره اینهمه هزینه و صرف وقت برای تهیه دفترچه ارزشگذاری قبل از عرضه های اولیه برای چیه؟!
آیا شرکت یا شرکتهای حقوقی که وظیفه ارزشگذاری هر سهم از شرکت رو برعهده داشته و با کلی تشکیلات و کارشناس و صرف کلی زمان و هزینه در نهایت به اعدادی رسیده که مدیران و سهامداران اولیه با اون اعداد ترغیب به عرضه اولیه شدن اشتباه کردن که بعد از عرضه اولیه خریداران حاضرند با قیمتهای خیلی بالاتر همچنان خریدار باشند؟! اگر اینطوره بهتر نیست درباره صلاحیت شرکتهای ارزشگذار تجدید نظر کرد؟!
اگر شما صاحب یا مدیر شرکت عرضه شونده باشید حاضرید با کلی دردسر و قبول کلی شرایط و تعهدات بعضا خیلی سخت شرکت خودتون رو وارد بورس کنید و ارزان بفروشید؟!
صلاحیت اون مدیر ارزان فروش! که صرفه و صلاح شرکت و منافع سهامداران در درجات پایین تری قرار داره زیر سوال نمیره؟ میشه به این مدیر به عنوان امین و امانتدار سهامداران که در کسوت مدیریت اجرایی درآمده اعتماد کرد؟
وهمچنین این صاحب و سهامداری که مهربانی و دلسوزیش باعث ارزان فروشی سهم شده با چه "
هوش مالی" این شرکت رو به این درجه از موفقیت و ارزش رسونده که شما حاضرید سهم این شرکت رو با قیمت بالاتر از ارزش کشف شده بخرید؟! مهربان بودن، بخشنده و دست و دل باز بودن، فکر همنوع بودن خیلی خوب و نیکوست ولی هرچیزی جای خودش، در بحث سرمایه گذاری هدف اول سرمایه گذار "سود منطقی" کسب کردن
این خیلی خوبه که همیشه چند میلیون نفر/ کد متقاضی خرید عرضه اولیه هستند که با تفاسیر بالا خودشون نشسته و ارزش شرکتهارو محاسبه می کنند ولی این خیلی عجیب نیست که اینهمه شکست خورده در بازار داریم که اکثرشون خبر ندارند که سهم شرکتی رو که میخرند کسب و کارش چیه، چی تولید میکنه و مدیرش کیه واگر به همه اینها آگاهند پس چرا بیشترشون زیان کردن؟ از کجا خوردن؟! حالا بگیم یکبار دوبار سه بار یا ده بار اشتباه کردن یا محاسباتشون خطا داشته نه این تعداد اشتباه در طول چند دوره!؟
از همه عجیبتر اینجاست که اینهمه متخصص و صاحب نظر کشف ارزشگذاری شرکتهارو داریم ولی کلی شرکت در همین بورس هستند که بسیار بسیار پایین تر از ارزش واقعی در حال معامله هستند و بعضا صف فروش و کمتر کسی بهشون توجه میکنه
با التماس در صف خرید نشستن که نفری 50 هزار تومان یا کمی بالاتر سهم بخرن و از اونطرف سهامهای ارزنده رو میفروشن؟! این شخص لنگ 50 هزارتومان نقدینگی و سود این 50 هزارتومانه؟
اگر بحث نوسانگیری و خریدهای کوتاه مدت کنار بگذاریم حرفه ایهای بازار و اون دسته از سرمایه گذاران بلند مدتی منفعتشون در خرید سهامهای کهنه است نه عرضه اولیه که ارزششون برای بازار مشخص!
این موضوع همیشه و در همه بازارها به شکلهای مختلف حاکم بوده و هست و متاسفانه در بیشتر مواقع کسانی در این موجها ضربه میخورند که تجربه و آگاهی کمتری دارند.
هدف این نوشتار زیر سوال بردن مدیران و سهامداران شرکتهای عرضه کننده سهم و شرکتهای ارزشیاب نیست بلکه انتقاد از عملکرد اکثر سهامداران متقاضی خرید عرضه های اولیه هر شرکتی به هر قیمتی بوده، سهم شرکت خوب چه عرضه اولیه موفقی داشته باشه چه نه، چه با قیمت پایین عرضه بشه چه با قیمت بالا، در نهایت و به مرور زمان به ارزش واقعی خودش نزدیک و در بیشتر مواقع زیر ارزش واقعی معامله میشه
از سالهای دور نحوه عرضه های اولیه به بازار سرمایه لطمات فراوانی زده و همیشه مورد انتقاد اهالی بازار بوده، البته منفعتهایی هم داره ولی مضراتش بیشتر، میشه روشهای مختلف که در کشورهای توسعه یافته در حال اجراست رو جایگزین روشهای فعلی کرد، به شرط خواستن
1.7K views14:09