Get Mystery Box with random crypto!

ویکی اسپیس

لوگوی کانال تلگرام wikispace — ویکی اسپیس و
لوگوی کانال تلگرام wikispace — ویکی اسپیس
آدرس کانال: @wikispace
دسته بندی ها: حقایق
زبان: فارسی
مشترکین: 15.72K
توضیحات از کانال

بنام آفریدگار دانا
با هشت سال تولید محتوی وزین
بهترین کانال تلگرام از لحاظ تولید محتوی
کانال منتخب تلگرام بر اساس نظرسنجی 2020
بهترین کانال علمی تلگرام
🕊

تبلیغات 👈 @aghahi51
☯️کانال دوم 👈 @wikispace2
📺اخبار کانال 👈 @wikispacenews

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 93

2022-09-22 12:31:03
آیا انسان واقعا به ماه رفت؟
بررسی دلايلی که بنظر می رسند رفتن به ماه ممکن نیست؟ آیا علم می تواند ثابت کند که فضانوردان ناسا قدم بر روی تنها قمر زمین گذاشته اند؟

مدت زمان : 25 دقیقه

با نریشن و زيرنويس فارسی


@wikispace
2.2K views09:31
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 13:02:17
بخش کوتاه دیگری از بهترین مستندی که در مورد اشیاء ناشناس پرنده تا بحال ساخته شده.

می دانم انچه دیدم

مدت زمان : 1/5 ساعت
حجم : 450
کيفيت : 480
زيرنويس چسبیده فونت بی تیتر

در این مستند مرموزترین کیس های مواجهه با اشیاء ناشناس پرنده در 50 سال اخیر مورد بررسی قرار گرفته و کارگردان برای گرفتن گزارش به دهها کشور سفر کرده تا با شاهدان از نزدیک حرف بزند.

شما می توانید این مستند هیجان انگیز را که برای نخستین بار به زبان فارسی زيرنويس شده را با مراجعه به آیدی زیر سفارش دهید.

@editor_51
2.6K viewsedited  10:02
باز کردن / نظر دهید
2022-09-21 13:01:27
جهان برای همیشه وجود نداشته است بلکه 13.82 میلیارد سال پیش بدنیا امده است. البته عبارتی که بکار می بریم زیاد درست نیست چون می گوییم بدنیا امده حال آنکه قبلش دنیایی وجود نداشته است. اما چه کسی می تواند اینرا تضمین کند؟ در هر حال در 14 میلیارد سال پیش همه مواد، انرژی، فضا - و حتی زمان - در یک توپ آتشین غول پیکر به نام بیگ بنگ فوران کردند.

گلوله آتش شروع به انبساط کرد و از بقایای سرد شده سرانجام کهکشان‌ها - جزایر بزرگی از ستارگان - که راه شیری ما یکی از دو تریلیون کهکشان تخمین زده‌شده است. این، به طور خلاصه، نظریه انفجار بزرگ است.

از هر نظری که به آن نگاه کنید، این ایده که جهان از یک هیچ پدید آمده است - اینکه روزی بدون دیروز وجود داشته است - کاملاً غم انگیز است. اما این چیزی است که شواهد به ما می گویند.

یک سوال فوری مطرح می شود: قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی افتاد؟
بنظر شما جواب این سوال چیست؟ آیا نیستی بوده یا هستی؟

@wikispace
2.4K views10:01
باز کردن / نظر دهید
2022-09-20 21:56:35
اینتروی مستند " می دانم انچه دیدم" جیمز فاکس با زيرنويس فارسی

دوستانی که قبلا از ما خرید کرده اند تخفیف ویژه دارند

برای سفارش به آیدی زیر پیام دهید

@editor_51
2.6K viewsedited  18:56
باز کردن / نظر دهید
2022-09-20 19:00:29
بگذارید حقایق جالبی از سوپرنواها را برایتان بگویم که واقعا مو بر تن سیخ می کند.
اول اینکه سوپرنوا بقدری نورانی است که نورش تمام یک کهکشان را روشن می‌کند در واقع نورش نورهای کهکشان را می پوشاند. در واقع روشنایی سوپرنوا به اندازه نور 10 میلیارد خورشید است. انرژي آزاد شده از سوپرنوا به اندازه انرژی است که یک خورشید در طی 10 میلیارد سال تولید می کند.

@wikispace
2.7K views16:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 14:59:36
الماس سخت ترین شی شناخته شده در دنیا است. در این فیلم برای سنجش میزان سختی الماس آنرا در زیر دستگاه پرس هیدرولیک ده تنی قرار دادند نتیجه را ببینید.


@wikispace
1.0K views11:59
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 09:30:47
درست ساعاتی پس از مرگ ملکه انگلیس الیزابت دوم یک ابر عجیب شبیه کلاه رسمی او در آسمان لندن نمایان شد.


@wikispace
1.7K views06:30
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 22:19:18 در پست هاي گذشته از اتفاقات پارانورمال سخن گفتيم اتفاقاتي كه بسياري از ما ممكن است تجربه كنيم و ممكن هم هست هرگز تجربه نكنيم. به باور برخي نظريه پردازان، تا ما خودمان چنين پديده هايي را تجربه نكنيم هركز انها را باور نخواهيم كرد. اين سخن البته درست است زيرا هيچكس چندان علاقه اي به باور كردن ادعاي برخي از تجربه اتفاقات پارانورمال نخواهد داشت. در هر صورت برخي ادعا مي كنند كه اتفاقات عجيبي را تجربه نموده اند نمونه اي از اين ادعاها مربوط مي شود به يك جوان 24 ساله بنام شين در ليورپول، انگلستان سال 2006. جواني خلافكار و سابقه دار كه چند ماه قبل از زندان آزاد شده بود و باز بسراغ خلاف رفته بود و اين بار در حاليكه مشغول سرقت از يك فروشگاه بود پليس سر رسيد اما او بسرعت از فروشگاه بيرون آمد و شروع به دويدن بطرف خيابان هانور نمود و دو افسر پليس پياده به تعقيب او پرداختند. شين مي گويد وارد خيابان هانور كه شدم وارد يك كوچه شدم و سپس از ان خارج و دوباره وارد كوچه ديگري شدم و صداي پاي پليس ها را در پشت سرم مي شنيدم اما بمحض ورود بداخل كوچه و پس از طي مسافتي متوجه شدم كه كوچه بن بست مي باشد در اين اثنا صداي پا و فرياد پليس ها را مي شنيدم كه تقريبا وارد كوچه شده بودند در يك آن احساس درد عجيبي در زانويم نمودم بطوريكه از شدت درد درجا نشستم و از ان زمان همه چيز عوض شد. ناگهان احساس كردم محيط رنگ و بويي ديگر بخود گرفت به ورودي كوچه نگاه كردم هيچ اثري از پليس ها نبود و عجيب تر اينكه بطرف بن بست نگاه كردم اثري از بن بست نديدم كوچه كاملا باز بود فقط همه چيز كوچه تغيير كرده بود .بعد از دقايقي كه درد زانويم برطرف شد پا شدم و در حاليكه نمي دانستم چه خبر است دوباره وارد خيابان هانور شدم اما آنجا ديگر خيابان هانور نبود تقريبا همه چيز تغيير كرده بود .آن خيابان را دقيق مي شناختم ولي انگار الان ديگر نمي شناختم. پياده روها، رنگ ها و نور كلا متفاوت شده بودند ماشين ها كاملا عوض شده و شبيه ماشين هاي دهه 60 شده بودند. مردم لباس هايي رسمي تر ولي قديمي پوشيده بودند تيپ هايشان كاملا متفاوت شده بود. برخي از مردم وقتي مرا مي ديدند با تعجب نگاه مي كردند .از خيابان هانور گذشتم و وارد خيابان بولد شدم در انجا چراغ هاي راهنمايي در جايي وجود داشت كه نبايد مي بود علاوه بر اين در آنجا يك پارك و درختان بچشم مي خورد در حاليكه خيابان بولد هرگز پارك ندارد. تنها چيزي كه بچشم مي خورد و برايم آشنا بود يك بار بود اما تابلويش كاملا متفاوت بود. در اينجا بود كه يك لحظه بفكر فرو رفتم كه چه خبر است من كجا هستم چرا همه چيز قديمي شده،آيا پدر و مادرو خواهر و برادرانم را دوباره خواهم ديد؟ اين افكار بشدت مرا آزار مي داد كه ناگهان بفكر موبايلم افتادم و سريع آنرا از جيبم درآوردم اما هيچ سيگنالي نداشت. در اين جا بود كه بشدت دست و پايم را گم كردم و بي اختيار شروع به دويدن كردم .چه اتفاقي برايم افتاده است؟ ناگهان چشمم به يك كيوسك روزنامه فروشي افتاد با عجله يك روزنامه را برداشتم و تاريخش را نگاه كردم باورم نمي شد 18 مي 1967 ..... من به 39 سال پيش آمده ام. دوباره وارد خيابان بولد شدم و يك جواهر فروشي نظرم را جلب كرد آنجا با بقيه جاها متفاوت بود و شبيه سال 2006 حتي تيپ فروشنده ها نيز فرق مي كرد با عجله وارد جواهرفروشي شدم و موبايلم را دوباره نگاه كردم در كمال تعجب انتن مي داد دوباره بيرون را نگاه كردم همه چيز همان حالت قديمي را داشت. فروشنده ها جواهر فروشي كه به من مشكوك شده بودند از من سوال كردند كه هستم و آيا مشكلي دارم ؟ به انها ماجرا را گفتم انها همه با صداي بلند خنديدند و يكي از انها مرا به بيرون از انجا راهمايي كرد زيرا فكر مي كردند ديوانه هستم وقتي به بيرون رسيدم به فروشنده گفتم ببين انجا را و او بمن گفت كجا را بايد ببينم ؟ در اين زمان همه چيز به حالت عادي خودش برگشت و من در حالي كه از خوشحالي در پوستم نمي گنجيدم از او خداحافظي كردم. بعدها پليس ها كه مرا تا كوچه بن بست تعقيب كرده بودند گفته بودند سارق در يك لحظه در جلوي چشمشان ناپديد شده است. وقتي اين تجربه عجيب را با دوستانم در ميان گذاشتم هيچكس باور نمي كرد ولي وقتي در مورد آن تحقيق كردم فهميدم كه من دچار لغزش زمان شده ام. بعدها چند خبرنگار به ماجراي شين علاقمند شده و در مورد آن تحقيق نمودند و بنابر تحقيقاتي كه انجام دادند متوجه شدند كه توصيفات او از خيابان بولد و هانور در دهه 60 كاملا درست مي باشد بعنوان مثال ان پارك كوچك در دهه 60 در ان خيابان وجود داشته است. به باور برخي لغزش زمان پديده اي است كه فرد از آينده بداخل گذشته مي افتد. قبلا در همين كانال موارد متعددي از لغزش زمان را خوانده بوديم. با وجود اين ادعاها اما علم چنين پديده اي را قبول ندارد.

ترجمه شده در : کانال از تخیل تا واقعیت

@wikispace
2.3K viewsedited  19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 22:18:48
سال 2006، لیورپول، انگلستان، مورد عجیب از لغزش زمان..... ناپدید شدن جوانی که پلیس در تعقیب او بود.... به 39 سال قبل برگشتم.... همه چیز عوض شده بود..... دست و پایم را گم کرده بودم.

@wikispace
2.2K views19:18
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 15:49:18
ما وقتي يك اتومبيل بنز را مي بينيم و كاركردش را نگاه مي كنيم سازندگانش را تحسين مي كنيم كه با چه مهارتي چند تكه فلز و پلاستيك را تبديل به يك خودروي زيبا با كاركرد مثال زدني كرده اند.همچنين وقتي يك ربات را می بینیم از انجام كارهايي كه مي كند تعجب مي شويم كه مثلا اين ربات چطور پرش مي كند.چطور دستورات را مي فهمد و... اما در جلوي چشم ما هزاران مدل از موجودات ريز و درشت اين کارها را به نحو بمراتب احسن تر و بهتری می کنند و هيچ تعجب نمي كنيم. برايتان مثالي از بدن انسان مي زنم.در بدن هر انسان 5 ليتر خون وجود دارد و قلب شما با هر بار تپش 70 ميلي ليتر خون را پمپاژ مي كند.يك قلب سالم همچنين 70 بار در دقيقه مي زند. اگر شما مقدار خوني كه قلب پمپاژ مي كند را ضربدر در تعداد ضربان در هر دقيقه كنيدمي بينيد كه در هر دقيقه قلب 4.9 ليتر خون پمپاژ مي كند كه تقريبا معادل كل خون بدن شماست. اين يعني در هر دقيقه قلب شما كل خون بدن تان را به كل بخش هاي بدن پمپاژ مي كند. حال بنظر شما چنين سيستم دقيقي مي تواند تصادفي بوجود امده باشد؟ سوال اينجا اينست كه اساسا چرا بايد تصادفي بوجود امده باشد.
@wikispace
2.4K views12:49
باز کردن / نظر دهید