2022-06-06 06:30:45
می تو در آینه انتقادات شایع: چرا باید همچنان قربانیان را به فریاد زدن دعوت کرد؟ بابک خطی
سخن اول: به عنوان نویسنده این یادداشت صمیمانه به شما خوانندگان گرانقدرم پیشنهاد و از همهی شما صمیمانه میخواهم که به سبب اهمیت موضوع در صورت صلاحدید متن کامل این بحث را مطالعه فرمایید که در آن به نقدهای شایع وارد شده به جنبش 《میتو》 در ایران پرداخته شده است.
انتقادها
اول: نمیتوان بدون اثبات و ادله کافی از کسی سخن گفت و آبروی او را برد.
این انتقاد طبعا وارد است و هرچند اکنون هم گروه راستی آزمایی داریم اما قطعا نیاز به تقویت آن هم از نظر افراد آگاه به مسائل زنان و هم وثوق بیشتر جامعه وجود دارد و طبعا هرچه راستی آزماییها قویتر باشد وزن روایتها بالاتر میرود، نکته مهم اما این است این مساله هرگز بهمعنی توقف روایتها نیست، چرا که هدف اصلی این حرکت شکستن سکوت قربانیان است.
سوای نقدهای وارد نیز، هیاهوی ایجاد شده در این زمینه را نیز میتوان بازتولید کلیشهی تکراری و قلب شدهی 《آبرو》 بر سر زنان و وادار نمودن آنان به سکوت-اینبار از منظری دیگر - میتوان تحلیل کرد که جامعه و برابری خواهان باید بدان حساس باشند و از غلطیدن در این بازی که به دوپاره شدن جنبش میانجامد جلوگیری نمایند.
نام بردن از متجاوز نیز هرچند اولویت اصلی نیست اما یک اثر غیرقابل انکار آن -البته پس از راستی آزمایی- تشویق سایر قربانیان احتمالی به شکستن سکوت خواهد بود و خود روایتهای مشابه هم یکی از اصول مهم در راستیآزمایی است.
دوم: چرا قربانی نزد متجاوز رفته، در برابر متجاوز مقاومت نکرده است و به تحاوز تن داده است؟!
اولا از ابتدا روی یک رابطه دوستی، کاری یا حتی عاطفی برچسب "خطر خشونت جنسی وجود دارد" نوشته نشده و متجاوز نیز در اکثر موارد نه در یک نقطه در خلا که در یک چرخهی بهم پیوسته نسبت به قربانی اعمال خشونت جسمی و روانی مینماید که تجاوز جنسی فقط یک حلقه از این زنجیر است.
خیلی اوقات نیز متجاوز با برتری شغلی/معنوی نسبت به قربانی است که اعمال خشونت مینماید.
همچنین در لحظه اعمال تعرض جنسی گاه چنان فشاری به قربانی وارد میشود که قدرت کمترین عکسالعملی از او سلب شده،چون جسمی بیجان و بدون هرگونه اراده تسلیم مهاجم میگردد.
بنابرابن قضاوت شرایط حاد و بحرانی قربانی در شرایط امن و ثابت، اشتباهی بزرگ است.
سوم: چرا قربانی همان زمان لب به سخن نگشوده است و اکنون پس از سالها به بیان روایتش پرداخته است؟!
اولا گاهی خجالت، ترس از آبرو و احساس گناه بیهوده باعث سالها سکوت و انفعال قربانی میتواند باشد، بنابراین هر زمانی که فردی بر چنین فشارهایی فائق شده، روایتش را میگوید باید آن را مبارک شمرد و این الزاما به معنی تایید دربست آن نیست.
ضمن اینکه باید کمی به عقب برگردیم و ببینیم شرایط همین چند سال پیش چگونه بوده است. آیا جایی برای پذیرش و گوشی برای شنیدن وجود داشته است؟
آیا به وضوح ندیدیم معدود کسانی که روایت خود را از تعرض جنسی بیان کردند با چه انکار و پس زدنی از سوی جامعه و حتی همکاران خود روبرو شدند؟ چنانکه در عمل بسیاری از آنها به تدریج از کار خود حذف، از جامعه طرد و حتی درگیر افسردگیهای شدید، اضطراب و ... گردیدهاند.
.
چهارم: احتمال وجود اغراض شخصی در برخی روایتها
باید گفت بله نه تنها اغراض شخصی و فردی وجود دارد که گاهی طرح دروغین موارد تعرض جنسی در جهان با اغراض و اهداف سیاسی و اجتماعی است. روشی که جريانهاي مختلف با آن هنرمندان، سیاسیون، فعالان اجتماعی و ... مخالف خود يا غیرقابل سازش را با تهمت مورد تهدید قرار میدهند و گاهی حتی حذف میکنند.قطعا با راستی آزمایی باید راههای بهتری برای جدا کردن سره از ناسره جست، اما اغراض شخصی مورد که در هر تعامل اجتماعی احتمال آن وجود دارد هر گز نمیتواند دلیلی بر توقف بیان روایتها باشد. ضمن اینکه با توجه به اثر پیشگیرانه می تو با ایجاد این بستر که تجاوز معادل پاسخگویی است، هر روایت یک عمل اجتماعی است و نمیتوان شخصی بودن را به کلیت این حرکت تعمیم داد.
به همین خاطر مهمترین مساله نفس شکستن چرخه سکوت قربانیان و شنیدن روایتها هدف اصلی این حرکت است و به همین خاطر با پرهیز از قربانی نکوهی باید از کلیت این حرکت دفاع و ضمن اعتقاد به توسعه و ترمیم مداوم در راستیآزمایی، فضای مناسب برای ترغیب هرچه بیشتر افراد برای بیان روایتهایشان ایجاد نمود.
به یاد داشته باشیم همین شکستن چرخه سکوت خواب حتی متجاوزان روایتهای نگفته را نیز به نزدیک بودن رهنمون نموده، با ایجاد فضای پاسخگویی واجد اثرات پیشگیرانه نیز میباشد.
منبع: روزنامه ستاره صبح-۱۴۰۱/۳/۱۶
*طبیب و فعال اجتماعی
https://t.me/WomenDemands
611 viewsEmZi, 03:30