Get Mystery Box with random crypto!

🎀سوژه های خانوم خونه😍🤩

لوگوی کانال تلگرام zanoone2020 — 🎀سوژه های خانوم خونه😍🤩 س
لوگوی کانال تلگرام zanoone2020 — 🎀سوژه های خانوم خونه😍🤩
آدرس کانال: @zanoone2020
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 1.44K
توضیحات از کانال

سوژه ها و خاطرات جالب خودتونو
(مجردی،نامزدی، متاهلی،تنهایی،دورهمی و... )
برامون بفرستین
"تاحد امکان کوتاه و مختصر"
👇👇👇
@Elii78joon
ادمین تبادل و تبلیغات
👇👇👇
@Aramiss71
چنل دوممون
👇👇👇
@banooye20

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-09-16 07:57:53 مامانم تعریف میکرد خیلی سال پیش بابابزرگ ، بابام فوت کرده بود بهش میگفتن آقاجون ،رفته بودن خاکسپاری تموم ک شده بود مامانم و زن عموهام اومده بودن خونه ناهار روآماده میکردن ،مرداخیلی دیر کردن مامان بزرگم ب پسرعموم گفته نمیان مگه، چیکار میکنن پس ؟ پسر عمومم گفته :دارن بابیل خاک میریزن سر آقاجون

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
647 views04:57
باز کردن / نظر دهید
2021-09-16 07:57:11 سلام سلام به همه دوستای گل ی سوتی میخوام بگم بدجور
4سال پیش اوایل عید میخواستیم با شوهرمو دوست شوهرمو و خانمش که چندین سال باهم رفت وامدداریم بریم مسافرت که دوست شوهرم زنگ زد وگفت خواهرمو شوهرشم میخوان بیان خلاصه راه افتادیم دوست منم که خواهرشوهرش باهامون اومده بود خیلی ناراحت بودچون خیلی توکاراش دخالت میکرد

چن روزی یاسوج ی ویلا لب اب وخییییلی خوشگذشت
تا‌ اینکه دیگه تصمیم گرفتیم برگردیم خونه انقدرهوا سرد بود توی راه نزدیک ظهر رسیدیم ی زیارتگاه که نزدیک کوه و پربرف شوهرامون رفتن وباهزار مکافات دوکیلو گوشت خریدن واومدن منو دوستم رفتیم سراغ اشپزی ی کم روغن مایع ریختم شوهرم رسیدوکه چراروغن استفاده میکنید منم خالی کردم توی ی کاسه کوچولو ی ساعتی گذشت غذااماده شدسفره روانداختن همه منتظرمنم که عاشق ابگوشت چرب ازهمه جا غافل روغنی ک قبلش خالی کرده بودموریختم یواشکی توی قابلمه وای دیدم غذاداره کف میکنه دوستم گف زهرااینامایع ظرفشویی شوهرمو صدا زدمو وای ک چ کاری کردم غذاروریختیم دور و با روی خجالت زده ومونده بود نون پنیر هندونه
دوباره سفره و نون تو ماشین بود منم رفتم بیارم
سوییچ توی ماشین دروقفل کردم حالاهمه منتظرنون
دیگه از ترسم رفتم بادوستم پشت زیارتگاه فقط خندیدیم تادرماشین تواون سرمابعدی ساعت بازکردن ومنم خودموزدم به اون راه چاره ای دیگه نبود

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
649 views04:57
باز کردن / نظر دهید
2021-09-16 07:56:18
پروردگارا
عطای امروزِ تو به ما مهربانی باشد برایمان کافی ست
آنجا که دل باصفا باشد
انسانِ بی وفا نیست
معبودا
هدیه امروز تو به ما
تواضع و بخشش باشد
یادم هست گفتی
جایی که بخشش باشد
دشمنی و کینه وجود ندارد
ای یزدان پاڪ بی همتا
امروز را به ما عنایت کردی
پس توانایی شکر را نیز به ما عطا کن.

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
684 views04:56
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 16:52:58 سلام سوتی من برای چند وقت پیشه
تازه اوایل نامزدیم بود که با نامزدم رفته بودیم عروسی دوستم منم دست بر غذا شب قبلش حلقمو گم کردم به کسی هم نگفتم با نامزد جان رفتیم عروسی تو عروسی زن مرد قاطی بودن منم حلقه دستم نبود رفتم با دوستم رقصم داشتم میرقصیدم مادر شوهر دوستم منو دید چون دوتا پسر داره منم تازه رفته بودم بشینم اومد بهم گفت میشه باهات حرف بزنم منم معدبانه گفتم چشم خاله منو برد یه گوشه بهم گفت پسرم خیلی ازت خوشش اومده میخوام ترو فاسه پسرم خاستگاری کنم منم نمیدونستم دوتا پسر داره فک کردم داره شوخی میکنه با خنده گفتم باشه یعنی این رفت رو استیج میکروفن رو گرفت گفت امشب دوتا پسرام میخوان ازدواج کنن یعنی نگم دیگه گفت خانم فلانی شمارو واسه پسرم خاستگاری میکنم
وای قیافه من
نامزدم
پسره
مادر پسره
بعد نامزدم از عصبانت رفت رو استیج میکرفن رو گرفت گفت ببخشید اشتباه شد این خانم نامزد منه چند وقت دیگه قراره ازدواج کنیم
بعد دستمو گرفت گفت بریم دیگه الان بمونیم بازم ازت خاستگاری میکنن تا برسیم خونه گفت چرا حلقتو نزاشتی دستت گفتم خب ناراحت نشو انقدر خوشگلم همه منو میخوام
یعنی تا دو روز برام قیافه میومد

ببخشید طولانی شد
سوتی از فاطی

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
475 views13:52
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 16:52:38
اگه میخوای از شر شوره سر راهت بشی
این کلیپ نگاه کن

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
438 views13:52
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 16:52:02 سلام و عرض ادب
خاطره ای که میخام براتون تعریف کنم مربوط به دوران مجردیم هست.
با مادرم رفته بودم روستا.قرار شد من ناهار درست کنم.پیاز داغ غذا رو که درست کردم روغن تموم شد از مادرم پرسیدم مامان جون دیگه روغن نداریم؟
مادرم گفت چرا تو کمد گاز تو یک شیشه هست.یکم نگاه کردم دیدم تو یک شیشه یک‌روغن زرد پررنگی داره.به خودم گفتم عجب روغن زرد خوبی معلوم نیست روغن چی هست.اما تا سر شیشه رو باز کردم و ریختم دیدم یک بوی عطر شدید فضا رو پر کرد و اون روغن زردا دارن حباب حباب میزنن.به جای روغن شامپو شبنم ریخته بودم
مجبور شدم کل پیاز داغا رو بریزم دور و دوباره درست کنم

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
438 views13:52
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 08:10:08
تکنیک برای رشدموها

ماسک های که برای ریزش مو و رشد مو استفاده میکنم :
روش اول آب پیاز قرمز + پودر زنجبیل
روش دوم دم کرده بابونه + گل ختمی + رزماری
روش سوم آب برنج پخته شده بهترین روش از نظر من
روش چهارم روغن زرده تخم مرغ اصلش گیر نمیاد
روش پنجم ژل آله‌ئوورا + روغن رزماری + روغن زیتون
روش ششم سرکه سیب + آویشن


نکته حتما قبل استفاده از هر ماسکی تست حساسیت انجام بدین. اگه ریزش شدید مو دارید قبل از هرکاری آزمایش بدین و به متخصص مراجعه کنید

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
148 views05:10
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 08:09:20 سلام
ی بارم با دخترم رفتیم مغازه دوست شوهرم دخترم جوراب میخواست خریدکنه خریدش ک کرد رفتیم سمت لباس زیرکه یه خانم جوون مسعولش بود

دخترم جوراب برداشت ومنم ی جفت جوراب قیمتاروکه پرسیدم از دخترم خیلی گرونتر بود منم رو کردم ب دوست شوهرمو گفتم ببینید اقای حسینی هرچی جوونتر گرونتر
هر چی سن بالاتر ارزونتر
دیدم بیچاره لپاش گل زده از خنده دخترمم که دیگه قربونش برم پایه خنده

زدیم از مغازه بیرون وای که چ سوتی

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
133 views05:09
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 08:08:50 یه روز مامانم رفته بود قصابی، قلم گاو و گوسفند بخره
بعد کلمه ی قلم رو یادش رفت
به قصاب گفت آقا ببخشید شما پا دارید؟
مرده گفت نه پا ندارم رو هوا ایستادم

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
128 views05:08
باز کردن / نظر دهید