Get Mystery Box with random crypto!

زمستان

لوگوی کانال تلگرام zemesstaaan — زمستان ز
لوگوی کانال تلگرام zemesstaaan — زمستان
آدرس کانال: @zemesstaaan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 12.52K
توضیحات از کانال

https://www.instagram.com/manijenia
آدرس صفحه اینستاگرام
تماس با ادمین و مدیر کانال @manijenia

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2023-05-21 09:37:30
آه اگر آزادی...
سرودی می‌خواند..

كوچك ...
‏همچون گلوگاه پرنده‌یی..!

‏هیچ‌کجا....
دیواری فروریخته بر جای نمی‌ماند...

‏سالیان بسیار نمی‌بایست...
‏دریافتن را...

‏که هر ویرانه...
نشانی از غیابِ انسانی‌ست...

‏که حضورِ انسان...
‏آبادانی‌ست...!

‏#احمد_شاملو ⁩


@zemesstaaan
2.4K viewsedited  06:37
باز کردن / نظر دهید
2023-05-21 09:35:56 آدم‌های بهاری
چه می‌کنید با برگی که خزان دوست بدارد؟
چه می‌کنید با پروانه‌ای که به آب افتد؟
از سر هر انگشت
پروانه‌ای پریده‌ست. 
پروانه‌ی کدام انگشت تشنه بود؟
پروانه‌ی کدام انگشت به آب می‌میرد؟
من بارها اندیشیده‌ام
من خزان و برف را پیاده پیموده‌ام
پیشانی بر پای بهار سوده‌ام
که معیار شما نیست.

آدم‌های بهاری
برگ خشک که از خود راندید
شاید عزیزترین برگ فصل باشد
بر این آب سپید
شاید آخرین امید پروانه باشد

#بیژن_الهی
@zemesstaaan
2.1K views06:35
باز کردن / نظر دهید
2023-05-21 09:07:20
سفر ادامه دارد
و پیامِ عاشقانه‌ی کویرها
به ابرها،

سلامِ جاودانه‌ی نسیم ها
به تپه ها،

تواضعِ لطیف و نرمِ دره ها،
غرور پاک و برفپوشِ قله ها،
صفایِ گشتِ گله ها به دشت ها،
چرای سبز میش ها و قوچ ها و بره ها.

سفر ادامه دارد و بهار،
با تمام وسعتش
مرا که مانده‌ام به شهر
بندِ یک افق
به بی کرانه می برد ...


‌#شفیعی_کدکنی

@zemesstaaan
2.3K viewsedited  06:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-21 09:06:57 دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای
بوی شراب می‌زند خربزه در دهان مکن

روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو
خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

من همگی تراستم مست می وفاستم
با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن

ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام
او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن

ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو
گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن

نفخ نفخت کرده‌ای در همه دردمیده‌ای
چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن


#مولانا
@zemesstaaan
2.1K views06:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 08:03:38 "پنجره‌ای رو به صبح"
• آلبوم: کابوس
• آهنگ‌ساز و خواننده:
#کوروش_یغمایی
• شعر و دکلمه:
#حسین_منزوی
3.4K views05:03
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 08:03:19
3.5K views05:03
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 08:02:02 هر چه که در جهان است دو وجه دارد. وجه عینی، که واقعیتِ آن است و وجه ذهنی، که ساخته ذهن ماست. سعادت در ذهن معنی می‌گیرد. در واقع ما با ذهنمان می‌توانیم سعادت را برای خود بیافرینیم، نه با وابستگی به پدیده‌های بیرون که ممکن است اصلا واقعیت نداشته باشند. خوشبختی در عمق ذات ماست. جایی که کسی به آن دسترسی ندارد و از چیزی تاثیر نمی‌پذیرد. وقتی سعادت وابسته به عوامل بیرونی باشد، هر لحظه با از دست دادن هرکدام از این عوامل فرد می‌شکند.

#آرتور_شوپنهاور


@zemesstaaan
3.4K views05:02
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 08:00:47
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
‌مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است

#اقبال_لاهوری



#ثمینه_باغچه‌بان (بنیان‌گذار سازمان ملی رفاه  ناشنوایان ایران)


@zemesstaaan
3.7K views05:00
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 07:58:08 صدا ڪن مرا

صداے تو خوب است

صداے تو سبزینه آن گیاه عجیبے است

 ڪه در انتهاے صمیمیت حزن مے روید

در ابعاد این عصر خاموش

 من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک ڪوچه تنهاترم

بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایے من بزرگ است

و تنهایے من شبیخون حجم ترا پیش بینے نمے ڪرد

 و خاصیت عشق این است

 ڪسے نیست

 بیا زندگے را بدزدیم آن وقت

میان دو دیدار قسمت ڪنیم

بیا با هم از حالت سنگ چیزے بفهمیم

بیا زودتر چیزها را ببینیم

ببین عقربک هاے فواره در صفحه ساعت حوض

زمان را به گردے بدل مے ڪنند

بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشے ام

بیا ذوب ڪن در ڪف دست من جرم نورانے عشق را

 مرا گرم ڪن

و یک بار هم در بیابان ڪاشان هوا ابر شد

و باران تندے گرفت

 و سردم شد آن وقت در پشت یک سنگ

اجاق شقایق مرا گرم ڪرد

در این ڪوچه هایے ڪه تاریک هستند

 من از حاصل ضرب تردید و ڪبریت مے ترسم

من از سطح سیمانے قرن مے ترسم

 بیا تا نترسم من از شهرهایے ڪه خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است

مرا باز ڪن مثل یک در به روے هبوط گلابے در این عصر معراج پولاد

مرا خواب ڪن زیر یک شاخه دور از شب اصطڪاک فلزات

اگر ڪاشف معدن صبح آمد صدا ڪن مرا

 و من در طلوع گل یاسے از پشت انگشت هاے تو بیدار خواهم شد

 و آن وقت

حڪایت ڪن از بمبهایے ڪه من خواب بودم و افتاد

حڪایت ڪن از گونه هایے ڪه من خواب بودم و تر شد

بگو چند مرغابے از روے دریا پریدند

در آن گیر و دارے ڪه چرخ زره پوش از روے رویاے ڪودک گذر داشت

قنارے نخ زرد آواز خود را به پاے چه احساس آسایشے بست

بگو در بنادر چه اجناس معصومے از راه وارد شد

چه علمے به موسیقے مثبت بوے باروت پے برد

چه ادراڪے از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید

و آن وقت من مثل ایمانے از تابش استوا گرم

 ترا در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید...

#سهراب_سپهرے


@zemesstaaan
3.1K views04:58
باز کردن / نظر دهید
2023-05-19 07:54:50
ای‌کاش که جای آرمیدن بودی،
یا این رَهِ دور را رسیدن بودی؛

کاش از پیِ صد هزار سال از دل خاک،
چون سبزه امیدِ بر دمیدن بودی!

#خیام


@zemesstaaan
3.2K views04:54
باز کردن / نظر دهید