Get Mystery Box with random crypto!

زمستان

لوگوی کانال تلگرام zemesstaaan — زمستان ز
لوگوی کانال تلگرام zemesstaaan — زمستان
آدرس کانال: @zemesstaaan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 12.52K
توضیحات از کانال

https://www.instagram.com/manijenia
آدرس صفحه اینستاگرام
تماس با ادمین و مدیر کانال @manijenia

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 70

2022-05-16 07:55:49 #سلام! آینهٔ آفتابزادهٔ من!
صبیحِ جبهه فروزِ جبین گشادهِٔ من!

اتاق را همه خورشید می‌کنی هر صبح
سلام آینهٔ روی رف نهادهٔ من!

فرشته عشق نداند، که گفت؟ اینک تو:
فرشتهٔ همه هستی به عشق دادهٔ من

به تو رسیدن و ماندن خوش است خانهٔ اَمن!
نهایت سفر! ای انتهای جادهٔ من.

#حسین_منزوی

@zemesstaaan
2.0K views04:55
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 07:51:40
بیـا تا جهـان را به بد نسپریم
به ڪوشش همه دست نیڪے بریم
نباشـد همے نیک و بد پایـدار
همـان به ڪـه نیڪے بود یادگار

#فردوسی

@zemesstaaan
2.1K views04:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:56:10 جاودانْ‌خِرَد
درستایشِ حکیم فردوسی



بزرگا! جاود‌انْ‌مرد‌ا! هُشیواری و د‌انایی 
نه د‌یروزی که امروزی، نه امروزی که فرد‌ایی

همه د‌یروزِ ما از تو،‌ همه امروزِ ما با تو 
همه فرد‌ایِ ما د‌ر تو، که بالایی و والایی

چو زینجا بنگرم، زان‌سوی دَه قرنت همی‌بینم 
که می‌گویی و می‌رویی و می‌بالی و می‌آیی

به گِرد‌ت شاعرانْ انبوه و هر یک قُلّه‌ای بِشْکوه 
تو امّا د‌ر میان گویی د‌ماوند‌ی که تنهایی:

سر اند‌ر ابرِ اسطوره، به ژرفاژرفِ اند‌یشه 
به زیرِ پرتوِ خورشیدِ د‌انایی چه زیبایی!

هزاران ماه و کوکب از مد‌ارِ جانِ تو تابان 
که د‌ر منظومۀ ایران، تو خورشید‌ی و یکتایی

ز دیگرْ‌شاعران خواندم مَدیحِ مستی و دیدم
خرد مستی کند آن جا که در نظمش تو بستایی

اگر سرْ‌نامۀ کارِ هنرها د‌انش و د‌اد‌ است 
تویی رأسِ فضیلت‌ها که آغازِ هنرهایی

سخن‌ها را همه، زیبایی‌ِ لفظ است د‌ر معنی 
تو را زیبد‌ که معنی را به لفظِ خود‌ بیارایی

گهی د‌ر گونۀ ابر و گَهی د‌ر گونۀ باران 
همه از تو به تو پویند‌ جوباران که د‌ریایی

چو د‌ستِ حرب بگشایند‌ مرد‌ان د‌ر صفِ مید‌ان 
به سانِ تُندَ‌ر و تِنّیِن همه تن بانگ و هَرّایی

چو جایِ بزم بگزینند‌ خوبان د‌ر گلستان‌ها 
همه جان، چون نسیم، آرامشی وَ بْریشم‌آوایی

بد‌ان روشن‌روان، قانونِ اشراقی که د‌ر حکمت 
شفایِ پور سینایی و نورِ طورِ سینایی

پناهِ رستم و سیمرغ و افرید‌ون و کیخسرو 
د‌لیری، بخرد‌ی، راد‌ی، توانایی و د‌انایی

اگر سُهراب، اگر رستم، اگر اسفند‌یارِ یَل 
به هَیجا و هجومِ هر یکی‌شان صحنه‌آرایی

پناه آرند‌ سوی تو، همه، د‌ر تنگنایی‌ها 
تویی سیمرغ‌ فرزانه که د‌ر هر جایْ ملجایی

اگر آن جاود‌انان د‌ر غبارِ کوچِ تاریخ‌اند‌ 
توشان د‌ر کالبَد جانی که سُتواری و برجایی

ز بهرِ خیزشِ میهن د‌مید‌ی جانشان د‌ر تن 
همه چون عازَرند‌ آنان و تو همچون مسیحایی

اگر جاوید‌یِ ایران، به گیتی د‌ر، معمایی‌ست
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی:

اگر خوزی، اگر رازی، وگر آتور‌ْپاتانیم 
تویی آن کیمیایِ جان که د‌ر ترکیبِ اجزایی

طخارستان و خوارزم و خراسان و ری و گیلان 
به یک پیکر همه عضویم و تو اند‌یشهٔ مایی

تو گویی قصه بهر کود‌کِ کُرد‌ و بلوچ و لُر 
گر از کاووس می‌گویی ور از سهراب فرمایی

خِرَد‌آموز و مهرآمیز و د‌اد‌آیین و د‌ین‌پرور 
هُشیوار و خِرَدمرد‌ی، به هر اند‌یشه بینایی

یکی کاخ از زمین افراشته د‌ر آسمان‌ها سر 
گزند‌ از باد‌ و از باران ند‌اری کوهِ خارایی



اگر د‌ر غارتِ غُزها، وگر د‌ر فتنۀ تاتار 
وگر د‌ر عصرِ تیمور و اگر د‌ر عهدِ این‌هایی،

هَماره از تو گرم و روشنیم، ای پیرِ فرزانه! 
اگر د‌ر صبحِ خرد‌اد‌ و اگر د‌ر شامِ یلد‌ایی

حکیمان گفته‌اند‌: «آنجا که زیبایی‌ست، بِشْکوهی‌ست»
چو د‌انستم تو را، د‌ید‌م که بِشْکوهی که زیبایی

چو از د‌انایی و د‌اد‌ و خِرَد،‌ د‌ادِ‌ سخن د‌اد‌ی 
مرنج اَر د‌ر چنین عهد‌ی، فراموشِ بِعَمد‌ایی

ند‌انیم و ند‌انستند‌ قَد‌رت را و می‌د‌انند،
هنر سنجانِ فرد‌اها، که تو فرد‌ی و فرد‌ایی

بزرگا! بخرد‌ا! راد‌ا! به د‌انایی که می‌شاید‌ 
اگر بر ناتوانی‌های این خُرد‌ان ببخشایی.


دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی

مجموعه شعر «هزارهٔ دوم آهویِ کوهی»
و اولین قطعه از دفترِ «مرثیه‌های سروِ کاشمر»


پی‌نوشت:
تِنّین: اژدها
هَرّا: بانگ و فریاد هراس‌آور و مهیب
عازَر: در انجیل به صورت «الیعازر» آمده است و نام مردی است که مسیح بر سرِ گور او آمد و او را، چهار روز پس از مرگِ وی، زنده کرد. حضرت مولانا فرموده است:

به جهانیان نماید تنِ مرده زنده کردن
چو مسیحِ خوبیِ تو سرِ گورِ عازَر آمد

خوزی: خوزستانی
آتورپات: آذربایجان

@zemesstaaan
4.6K views04:56
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:55:41 در رثای فردوسی
آفریدگار #شاهنامه

با صدای:علی خدایی

@zemesstaaan
2.5K views04:55
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:52:43
بیـا تا جهـان را به بد نسپریم
به ڪوشش همه دست نیڪے بریم
نباشـد همے نیک و بد پایـدار
همـان به ڪـه نیڪے بود یادگار

#فردوسی

@zemesstaaan
3.4K views04:52
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:50:50 ۲۵ اردیبهشت ماه ، سالروز بزرگداشت #حکیم_ابوالقاسم_فردوسی ، شاعر بلندآوازه ایرانی است.
او که با اثر شکوهمند خود ، نقش جوان‏مردی ، اخلاق و ایمان را در بلندای زمان بر تاریخ نشاند و با حکمت و بینش گسترده ، فرهنگ غنی ایران را تا فراسوی مرزهای خاکی به دل عاشقان فرهنگ و هنر نمایان ساخت.

فردوسی، از جمله معماران فرهنگ و ادب بخش بزرگی از جهان امروز است که با هموار ساختن رنجی سی ‏ساله بر خود ، توانست اندیشه ی پویا و تصویری زیبا را در فرهنگ ملی در قالب یادگاری هزار ساله، ولی همواره تازه و سودمند باقی گذارد.
تولد و خانواده:

در سال ۳۲۹ هجری که ابوعبداللّه‏ رودکی، پدر شعر فارسی بدرود حیات گفت ، روستای باژ از توابع خراسان، شاهد ولادت ابوالقاسم طوسی ، معروف به فردوسی بود . فردوسی از کودکی به دانش‏ آموزی پرداخت و اخلاق ، تاریخ و فرهنگ ایرانی ، تن و جان او را پرورش داد . او با شوق و دقتی عاشقانه ، در نظم کشیدن شاهنامه می‏کوشید و هرگاه فرصتی می‏یافت ، مطلبی از زندگی خود را نیز در سرگذشت این نامه باستان می ‏گنجاند . او همسری باسواد و اهل ادب داشت که از او با لطف و مهربانی یاد می‏کند . همچنین صاحب پسر و دختری شد که البته پسر در جوانی از دست رفت و پدر را در غم خود داغدار کرد .

فردوسی و زبان فارسی:
فردوسی برای اظهار هنر خود ، زبان
ساده ‏ای را به کار برده و شاهنامه را شاهکار زمان و بیان ساخته است .
پس از اسلام و با ورود ادبیات عرب به ایران اندک ‏اندک بسیاری از واژگان و
ترکیب ‏های اصیل فارسی ، به دست فراموشی سپرده می‏شد ، ولی حکیم توس ، با به نظم در آوردن شاهنامه ، تا حد زیادی جلو این کار را گرفت . از این رو ، با اینکه بیش از هزار سال از تاریخ نظم شاهنامه می‏گذرد ، امروزه هم زبان این کتاب ، برای فارسی ‏زبانان قابل فهم است .
این، معجزه سادگی زبان است که فردوسی آن را به وجود آورد .
بسیاری از واژه ‏های ساده به کار رفته در شاهنامه ، از آفت فراموشی مصون مانده است ؛ زیرا بیشتر این واژه ‏ها که در ادبیات شاهنامه آمده، بر زبان‏ها جاری گشته و تا امروز باقی است .

رسالت فردوسی:
حکیم ابوالقاسم فردوسی ، با شاعران
هم‏ عصر خود تفاوت بسیاری داشت . در آن زمان ، بسیاری از شاعران به ستایش شاهان و درباریان سرگرم بودند . در این میان، فردوسی، ستایش‏گری را پیشه خود نساخت . او در شاعری هدف بلندتری داشت و برای خویش رسالتی تاریخی قائل بود. به همین دلیل، به صله و ستایش نیاز نداشت . بزرگ‏ترین امتیاز فردوسی این است که او شاعری را رسالت می‏پنداشت و یک‏دل و یک جهت به این کار بزرگ همت گماشت و شاهنامه، ارزشمندترین کتاب تاریخی منظوم را از خود به یادگار گذاشت .

دانای توس، حکیم ابوالقاسم فردوسی که دیباچه سخن را به دل‏نشین ‏ترین آهنگ سرود :

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر

و همچنین :

جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه‏ایی هرچه هستی تویی

سرانجام :
فردوسی ، شاعر حماسه‏ سرای ایرانی، حدود نود سال زیست و سی سال از عمر گران‏بهایش را صرف نگه‏داری زبان اصیل فارسی و تمدن ایرانی کرد . او سال‏های آخر عمر را در تنگ‏دستی گذراند و توانایی مالی خود را که در جوانی از آن بهره ‏مند بود ، از دست داد ؛ چونان‏که می‏ سراید :

الا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان، برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
مرا کاش هرگز نپروردیا
چو پرورده بودی، نیازردیا

او در شهر توس از دنیا رفت و در باغش به خاک سپرده شد .

@zemesstaaan
3.3K views04:50
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:49:23
۲۵ اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، افتخار فرهنگ ایرانی و زبان پارسی، بر همۀ ایرانیان گرامی باد.



به روز گذرکردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس


‌#فردوسی

@zemesstaaan
4.0K views04:49
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:31:46 بالاخره یک روز صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم که باران باریده.

اشکها را شسته، غمها را برده و دکه‌های روزنامه‌فروشی و کلماتِ دروغِ روزنامه‌ها را آب برده...

همه جا تر و تازه شده و رنگین‌کمانها بیرون زده‌اند و همه جا رنگ آرامش گرفته...

بالاخره یک روز صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم که هوا آفتابیست.
دلمان گرم شده، پشتمان گرمتر.

خوبیها در تلالو خورشید می‌درخشند و بدیها، درد می‌کشند و دختری به نام "شادی" ، برایمان می‌رقصد و می‌رقصد...

بالاخره یک روز از خواب بیدار می‌شویم.

نمی‌دانم برفی باشد یا بارانی یا آفتابی اما بالاخره یک روز از خواب بیدار می‌شویم.

#پرهام_جعفری


@zemesstaaan
2.6K views04:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 07:19:25
سحر ، کرشمهٔ صبحم
بـشارتی خـوش داد

که کس همیشه
گرفتار غم نخواهد ماند...

#حافظ



@zemesstaaan
2.8K viewsedited  04:19
باز کردن / نظر دهید