ظاهرا حامی درخت شدند
داسهایی که دسته میسازند
مکتبی حال میکنند ولی
داخل تاکسی براندازند
سابقا لختِ هیئتی بودند
دوستانی که نامجوبازند
خفگی همچنان ورم میکرد
دشت سرتاسرش تورم بود
و سگی حق اعتراض نداشت
گرگ با گله در تفاهم بود
عاشق جملههای سنگینم
مثلا: «شاه فکر مردم بود»
سعی کردند جا بیاندازند
با دم شیر هرکسی ور رفت
یا خلاصه به هر دلیل اگر
سبد رای سمت بدتر رفت
«کارت ملی، علف، برو ته صف»
این وسط اسم گاو بد در رفت
کوفه، این توسریخورِ مایوس
آرمانشهرِ اقتباس شده
و مگر از خدا چه میخواهند؟
اشعریهای عمروعاص شده
خانهای توی شام هم دارند
این خواصِ علیشناس شده
شربت و کیک و نیمهی شعبان
کوفه سرتاسرش ترافیک است
در و دیوار را بنر زدهاند
فستیوالِ پیام تبریک است
زیر پاهای شهر له میشد
بروشورِ (ظهور نزدیک است)
https://t.me/+TC_lJB0sJ9GON_Uq