هویدا،خلخالی،غفاری چهلودو سال پیش ظهرِ هجدهِ فروردین امیرع | زیتون گرام
هویدا،خلخالی،غفاری
چهلودو سال پیش ظهرِ هجدهِ فروردین امیرعباس هویدا در زندانِ قصرِ تهران اعدام شد. اعدامی که تا امروز صدها متن و تحلیل و روایت دربارهاش نوشته شده. قطعن ماجرای دستگیری عجیب و ماندناش در ایران را خواندهاید و عکسهای تکاندهندهی عباس عطار را از بدنِ بیجانش دیدهاید. این قاب یکی از معدود عکسهاییست که قبلِ اعدامِ نخستوزیرِ زندانی برداشته شده.
مقابلِ سلولاش و در حالیکه برای محاکمه خارجاش کردهاند. میلانی در کتابِ مهمِ «معمای هویدا» بسیاری رازها را که تا قبلِ انتشار این کتاب وجود داشت حل کرد اما اینکه او را چه کسی کشت نه... روایتهای متعددی وجود دارد که او را برای هواخوری میبرند و در راهرو با کلتِ کمری به او شلیک میکنند. بر اساسِ خاطراتِ مخالفانِ شیخ صادق خلخالی و البته تایید خود او در کتابِ خاطراتاش او «انقلابی» عمل میکند و عملن با کشتنِ هویدا همه را در بهت فرومیبرد. خلخالی تا تهِ عمر به کارش افتخار میکرد. برای همین هنوز اسرار فراوانی دربارهی هجدهم فروردینِ پنجاه و هشت وجود دارد. هادی غفاری سالی یک بار مصاحبه میکند و میگوید او «شلیک» نکرده و از سویی تندروها هنوز سعی دارند این اعدامِ عجیب را «توجیه» کنند. با گذشتِ چهار دهه از این اعدام هنوز آن روز در هالهای از غبار گم است. مثلن فیلمبرداران دادگاه مدعیاند تمام جلسه را فیلمبرداری و تدوین کردهاند اما صادق قطبزاده با اعلامِ اشکالِ فنی نگذاشته از تلویزیون پخش شود. گزارشهای پزشکیقانونی که بسیار در نوشتنِ فصلِ جنازهی هویدا در رمان سرخِ سفید کمکام کرد تایید میکنند که شلیکها سه بار و از سلاح کمری و فاصلهی نزدیک بودهاند و عکسها نیز این امر را تایید میکنند. اعدام هویدا با تحقیقاتِ من شوکِ بزرگی بود حتا بین نیروهای انقلابی. مخصوصن میانهروهایی چون بازرگان، بهشتی و یزدی. انگار این اتفاق مقدمهای باشد بر اتفاقهایی که کمی بعد به اختلافهای عمیقتری منجر شد. درواقع شکلِ محاکمهی هویدا محلِ اشکال بود و بدتر از آن اجرای حکمِ خلخالی که تا امروز هیچکس آن را گردن نگرفته. پنهانکردنِ سه ماههی جنازهی او در سردخانه و دفن مخفیانهاش در بهشتزهرا نیز به این رازآلودهگی افزود. برای همین تصویرِ ما از هویدا مانند همین عکس کدر و ناواضح است. واقعن چه کسی هویدا را چنین اعدام کرد؟ شکلِ اعدام و تحقیری که درش وجود دارد این ماجرا را منحصربهفرد میکند. او سیاستمداری بود که شاه کنارش گذاشت، بختیار هم اهمیتی به او نداد و درنهایت سرِ نخواستنِ او و «قربانی»کردناش توافق وجود داشت. ولی او خوشبین بود حتا تا نفس آخرش