2022-07-23 18:00:23
دربارهی بخش دوم سوالتان هم میتوانم بگویم آنچه در ظاهر مشخص است، ژاپن نیز همچون بسیاری از کشورهای
در «پلیس حافظه» گرایش بیشتر به سوی فانتزی و به اعتقاد بعضی، سورئالیسم است. به اعتقاد من اوگاوا نویسندهای است که سبک و لحن خاص خودش را دارد.
دیگر به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به شدت مورد تهاجم فرهنگی غرب قرار گرفته است؛ اما نوعی ناسیونالیسم و عرق ملی سبب شده است ژاپنیها تا حد زیادی نسبت به فرهنگ و سنتهای خود وفادار بمانند و این موضوع را میتوان به سادگی در ادبیات و سینمای این کشور شاهد بود.
ژاپن در بحث اهمیت به ادبیات و کتاب چهقدر با سایر کشورها بهخصوص کشورهای آسیایی تفاوت دارد؟
پیشرفت در امور مختلف بدون اهمیتدادن به فرهنگ امری غیرممکن است. در تمامی جوامع پیشرفته، رشد تکنولوژی و فرهنگ همتراز رخ میدهند. ژاپن کشوری است که در آن، بیستوپنج درصد از افراد هر روز مطالعه میکنند و این کشور بعد از آمریکا، چین و انگلستان رتبه چهارم را در جدول تعداد کتابهای چاپشده در یک سال به خود اختصاص داده است. بنابراین میتوان گفت ژاپنیها علاقهی بسیار زیادی به مطالعه دارند.
درباره لحن روایت اوگاوا نظرهای متفاوتی وجود دارد؛ شما داستاننویسی او را نزدیک به کدام جریان ادبی یا حتی یک نویسنده مطرح میدانید؟
بیشتر منتقدان نثر و لحن خانم اوگاوا را نزدیک به موراکامی دانستهاند؛ اما برای قضاوت در این مورد صرف پنج اثر ترجمهشده به زبان انگلیسی احتمالاً کافی نیست. به غیر از سه کتابی که من از این نویسنده ترجمه کردهام دو اثر دیگر، یک رمان تحت عنوان «هتل آیریس»، و یک مجموعه داستان با عنوان «استخر»، به انگلیسی ترجمه شدهاند؛ در حالی که در کارنامهی نویسندگی خانم اوگاوا بیش از چهل اثر وجود دارد. بنابراین برداشتهای من هم صرفا بر اساس همین چند اثر خواهد بود. نکته اصلی در مورد آثار خانم اوگاوا پیروی از مکتب رئالیسم است. نوعی ادبیات رئالیستی که در مجموعه داستان «انتقام» یا رمان «هتل آیریس» به شدت با گوتیک ژاپنی مخلوط میشود؛ اما در «پلیس حافظه» گرایش بیشتر به سوی فانتزی و به اعتقاد بعضی، سورئالیسم است. به اعتقاد من اوگاوا نویسندهای است که سبک و لحن خاص خودش را دارد.
«پلیس حافظه» را در چند کلیدواژه برای مخاطبان توصیف کنید.
رمان پادآرمانشهری، پیرنگ فرعی تنیده در پیرنگ اصلی و داستانی با پیرنگی کاملاً خطی.
این اثر از نسخه انگلیسی ترجمه شده است؛ اما برای اینکه فضای داستان به درستی منتقل شود چهقدر نیاز است
برای ما ایرانیها فرهنگ مردم ژاپن تا حدی دارای عناصر آشناست و گاه حتی مشابهتهای فرهنگی بسیاری نیز وجود دارد؛ مانند امر اهمیت خانواده. شاید اگر قرار بود اثری از ادبیات آفریقا یا آمریکای لاتین را ترجمه کنم با چالشهای بیشتری مواجه میشدم.
که مترجم با فضای سرزمین نویسنده آشنا باشد؟ تجربه شما در ترجمه این آثار چه بوده است؟
اساسا یکی از موضوعات مهم در مطالعات ترجمه، بهویژه در زمینه ترجمه متون ادبی، آشنایی مترجم با فرهنگ کشوری است که قصد دارد اثری از ادبیات آن کشور را به زبان دیگری ترجمه کند. ژاپن به دلیل پیشرفتهایی که در زمینههای مختلف داشته است، همیشه موفق شده است به خوبی فرهنگ خود را به ملل دیگر معرفی کند. این امر نیز به واسطه ادبیات و سینمای قوی این کشور میسر شده است. بنابراین برای ما ایرانیها فرهنگ مردم ژاپن تا حدی دارای عناصر آشناست و گاه حتی مشابهتهای فرهنگی بسیاری نیز وجود دارد؛ مانند امر اهمیت خانواده. شاید اگر قرار بود اثری از ادبیات آفریقا یا آمریکای لاتین را ترجمه کنم با چالشهای بیشتری مواجه میشدم؛ اما در مورد آثار خانم اوگاوا خوشبختانه مشکل خاصی برای ترجمه نداشتم. پیشتر در زمینه ادبیات چین هم اثری را از سو تونگ با عنوان «زن دیوانه روی پل» ترجمه کرده بودم و در مورد آن اثر هم تجربه مشابهی داشتم.
جهانیشدن چهقدر بر سبک نویسندگی داستاننویسان ژاپنی تأثیر گذاشته است؟ آیا تلاش میکنند ژانرهای پرطرفدار جهانی را به سبک آثار مشهور بنویسند یا فرم و لحن ویژه خود را پیدا کردهاند؟
طبیعی است که زندگی صلحآمیز در کنار ملل دیگر سبب شده است، ادبیات ژاپن نیز فارغ از هر نوع دگماتیسم ناسیونالیستی خود را مبدل به ادبیاتی جهانی کند. همواره معتقدم تجربههای زیستی گوناگون میتوانند افقهای گوناگونی را برای پرواز تخیل نویسنده و هنرمند به وجود بیاورند. دوستی با سایر کشورها، باز بودن درهای کشور به روی مهمانان خارجی و مسائلی از این دست سبب شده است نوع نگاه نویسندگان ژاپنی مبدل به نگاهی جهانی شود. همین موضوع نیز موجب استقبال جهان از ادبیات این کشور شده است.
@aamout
https://www.ibna.ir/fa/longint/322003
152 views15:00