2023-03-03 21:45:54
بخشی از تجربیات آیدا عزیز از عمل به آگاهی های جلسه 1 | دوره شیوه حل مسائل، در زندگی خود
من امروز بالاخره یه مسئله ی کوچیکو حل کردم. البته الان که حلش کردم می گم مسئله ی کوچیکیه. چون انقدر این مسئله رو تو ذهنم بزرگ کرده بودم که حلش رو 2 ماه به تعویق انداختم.
حالا مسئله چی بود؟
دو ماه پیش یه لباس خریدم دکمه ی اون لباس خراب شد و باید یه دکمه ی جدید میدوختم و از اونجا که دوختش خیلی خاص بود و باید با دقت انجام میشد تا لباس خراب نشه و منم بلدش نبودم، به خاطر همین انجامش رو به تعویق می نداختم.
و یه کاری میکردم که موقتا بشه ازش استفاده کرد.
باورتون میشه من همین یه کار ساده رو انجام نمیدادم چون ذهنم به بهونه های مختلف جلومو میگرفت و همش میگفت:
ولش کن همین جوری خوبه
کی حال داره بره راهکار رو یاد بگیره
حالا دکمه ام نداشت نداشت
یا اینکه: آخه تو میخوای درست مدل خودش بدوزی و این مدلی هم بلد نیستی و...
خلاصه تصمیم گرفتم راهکار مسئله رو بفهمم و حلش کنم. از مادرم راهنمایی گرفتم و شیوه ی انجامش رو یادش گرفتم
حالا هم بلدم اون شکل لباسو با فلان مدل بدوزم
و هم اینکه براحتی میتونم لباسمو بپوشم و خیالم راحت شد.
همین یه مسئله ی کوچیک باعث میشد مجبور باشم لباسی رو بپوشم که باهاش راحت نبودم و اذیت می شدم و حتی اون لباس رو دوست نداشتم
و الانم که به قصد حل مسئله تو دلش رفتم، فقط و فقط بخاطر آگاهیای جلسه اول دوره شیوه حل مسائل بوده.
حل این مسئله کوچک درسای زیادی برام داشت و فهمیدم من اصلا ذهنم رو واسه حل مسئله تربیت نکرده بودم و حل مسئله رو یاد نگرفته بودم.
با خودم میگم آیدا اگر نتونی یه مسئله به این سادگیو حل کنی انتظار داری نتایج بزرگ تری دریافت کنی؟؟؟!
انگار که بهم بربخوره!
بعد از گوش کردن آگاهیای جلسه اول دوره، اصلا خیلی جدی به خودم گفتم یا انجامش میدی یا هیچی...
خلاصه امروز که رفته بودم پیاده روی، همش آگاهی های جلسه اول تو ذهنم مرور می شد و همین طور پشت سر هم الگوهای حل مسئله بهم الهام میشد.
هر چیزیو که بیرون میدیدم دیگه برام مثل قبل نبود
ینی چی؟؟ ینی هرچیزی رو به عنوان جواب یک مسئله میدیدم: درختا، پرنده ها، آسفالت خیابون، کفش،ماشین،مغازه ها و…..
ینی میگفتم تک تک اینا بخاطر حل یه مسئله بوجود اومدن و دارن ادامه پیدا میکنن
کفش وقتی ساخته شد که راه رفتن با چیزای دیگه یا پابرهنه سخت بود
ماشین وقتی ساخته شد که انسان برای طی کردن مسافتای طولانی باید زمان زیادی صرف میکرد
درخت رو واسه این کاشتن تا اکسیژن بیشتری تولید بشه تا خاک دست نخورده باقی نمونه و حاصلخیز تر بشه،لباس گرم،شامپو،هندزفری،تلفن همراه،کیف و…..
یه جورایی انگار بعد ازین همه گوش کردن به جلسه اول… دیدگاهم یکم تغییر کرد و متوجه شدم اصلا دنیای الان و تمام پیشرفتاش، حاصل حل مسئلست. مسائلی که با بوجود اومدنشون نه تنها باعث شدن مسئله ی اصلی حل بشه بلکه از ایجاد مسائل دیگه هم پیشگیری میکنه…
اگ کفش بوجود اومد فقط مسئله ی نبودنشو حل نکرد بلکه علاوه بر اون، حلالای مسئله دیدن میشه مدلای متفاوت ازش ساخت و مسائل بیشتری حل کرد و پول بیشتری ساخت.
_میتونن کفش ورزشی درس کنن تا راحت تر ورزش کنیم
_میتونن کفشی درس کنن مخصوص فصل زمستون و شرایط مختلف
_دیدن عه میشه هم زنونه باشه هم مردونه هم بچگونه
_دیدن عه ازین راحت ترم میشه باشه
_یاااا بند داشته باشه نه اصلا راحت ترش چسبی باشه یا رااااحت ترش نه بند باشه نه چسب
_یا رنگشو عوض کنن یا دوام بیشتری بهش ببخشن یا ساقدار باشه،کوتاه باشه و…..
پس در نتیجه با ساخت کفش فقط یه مسئله حل نشد هزاران مسئله ی دیگم همراهش نه تنها حل شد بلکه جلوگیریم کرد
و چقدر کسب و کار مختلف درست شد.
این دقیقا همون چیزیه که ما باید توی زندگیمون در عمل اجراش کنیم مسائل رو بصورت ریشه ای حل کنیم
اینطوری پاداش فوق العاده ای نصیبمون میشه
چون ریشه ها مهم تر از ساقه ها هستن
ریشه که حل بشه ساقه ها خودشون رشد میکنن و بهمون میوه می دن
ما نمیتونیم درخت سیب بکاریم ولی پرتقال برداشت کنیم
ما نمیتونیم مسائل رو حل نکنیم ولی زندگی خوبی رو تجربه کنیم
استاد من اصلا نمیدونم چطور از شما تشکر کنم و همچنین مریم عزیز و دوست داشتنی
انقد آگاهیایی که از این جلسه دریافت کردم زیادن که من اگ یه عالمه کامنتم بذارم بازم انگار کافی نیست
ازتون واقعا سپاسگزارم خیلی خوشحالم که دوره شیوه حل مسائل رو همزمان با شروعش خریدم و دارم همراه با بقیه توی تمرینات پیش می رم.
به خودم و داشتن همچین دوستانی افتخار میکنم
بازم مینویسم بازم تمرین میکنم بازم کار میکنم روی این جلسه این همه گوشش کردم ولی انگار اصلا گوشش نکردم
آگاهیا در عین سادگی، خیلی خالص و سنگینن و برای ذهن من تازگی دارن. پس می رم برای نکته برداری دوباره ی جلسه ی اول
خیلی دوستتون دارم.
https://abasmanesh.com/fa/product/problems-solving-course/
2.1K viewsMaryam Shayesteh, 18:45