Get Mystery Box with random crypto!

مطالعات ابن تیمیه: ابن تیمیه و دشواره‌ی 'اقامه‌ی حجت'(قسمت یکم | تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی

مطالعات ابن تیمیه: ابن تیمیه و دشواره‌ی "اقامه‌ی حجت"(قسمت یکم)

اگر مبنا را گزارش‌های خود ابن تیمیه قرار بدهیم، اغراق نیست که بگوییم تقریباً تمام آثار وی، در مقام واکنش، ردیه و مناظره تألیف شده‌اند[۱]. چنان‌که یکی از پژوهشگران معاصر شاخه‌ی مطالعات ابن تیمیه می‌نویسد: «تعجب‌برانگیز نیست که بیشتر آثار ابن تیمیه، ذاتاً کلامی یا جدلی بودند»[۲]. او عمر خود را صرف مناظرات طولانیِ کتبی و شفاهی با علما و بزرگان مکاتب گوناگون و فقهای مذاهب چهارگانه‌ی اهل سنت کرد. بسیاری از این مسائل از قضا مسائل بسیار حساسیت‌برانگیزی بودند که گاه از دیدگاه ابن تیمیه، آدمی را در لبه‌ی پرتگاه کفر و شرک قرار می‌دهند. مسائلی مثل اَسماء و صفات الهی، توسل و استغاثه، و نیز تأویل نصوص دینی از همین دسته‌اند. اما آیا ابن تیمیه این حجم از ردیه‌های سهمگین و حجیم خود علیه مخالفانش را از مصادیق "اقامه‌ی حجت" می‌دانست که با وجود آن، راه تکفیر یا تفسیق مخالفانش را هموار کند؟
در حدی که صاحب این قلم بررسی کرده، ابن تیمیه در آثارش، هیچگاه کیفیت حصول اقامه‌ی حجت را تبیین نکرده است. به دیگر سخن، برغم اینکه ابن تیمیه بارها از لزوم اقامه‌ی حجت بر مخالفان عقیده‌ی صحیح سخن می‌گوید، هیچ‌گاه مشخص نکرده که اقامه‌ی حجت چه هنگام محقق شده است. اما او در دو موضع از فتاوای خویش، اشاراتی کوتاه اما پُربار به این مساله کرده است که می‌تواند ـ در کنار بررسی زندگانی ابن تیمیه ـ کلیدی برای فهم این دشواره باشد.
ابن تیمیه در ردیه‌ی طولانی‌ای که علیه فقهای اهل سنت معاصرش درباره‌ی مسأله‌ی "سفر به نیت زیارت قبور انبیا" نگاشته، گذری هم به مسأله‌ی اقامه‌ی حجت زده است. او که به خاطر فتوایش در تحریم این مساله، مدتی هم گرفتار زندان شد، در دفاع از خود می‌گوید که نمی‌توان هیچ مُفتی‌ای را به سبب فتوایش عقوبت کرد مگر اینکه بر وی اقامه‌ی حجت شود[۳]. ابن تیمیه می‌گوید که لازم است دلایل علیه آن فقیه را بیان کرد و پاسخ اعتراضات وی را داد چرا که:
"هم وی و هم مخالفانش، برای خودشان دلیلی دارند که نمی‌توان تعیین کرد که حق با کدام طرف است؛ جز اینکه کسی بین آنها ترجیح دهد. و اینان [= فقهای مخالف ابن تیمیه] چنین کاری را نکرده‌اند. پس اگر مُفتی [= ابن تیمیه] خطاکار باشد آنها حجت را اقامه نکرده‌اند، چه رسد به حالی که او[= ابن تیمیه] برحق است و آنها خطاکارند"[۴].
ابن تیمیه در اینجا آشکارا فقهای مخالف خود را متهم می‌کند که آنها نتوانسته‌اند در مساله‌ی سفر به نیت زیارت قبور انبیاء، بر وی اقامه‌ی حجت کنند. این در حالی است که این دسته از فقها ـ از جمله قاضی‌القضات مالکی مصر تقی‌الدین الإخنایی (۷۵۰هـ) ـ دلایل و تبیینات خود را مفصلا ارائه داده بودند. با این وجود ـ چنان‌که در بالا از وی نقل کردیم ـ ابن تیمیه این ارائه‌ی دلایل و مستندات از سوی فقهای معارضش را مصداق اقامه‌ی حجت ندانسته و بلکه در بهترین حالت آن را مصداق "تکافوی ادله"(برابرآمدن دلایل دو طرف) می‌داند. این در حالی است که خود ابن تیمیه نیز به جز ارائه‌ی دلایلش و تبیین آنها کار بیشتری نکرده است. بنابراین عملکرد او هیچ تفاوتی با عملکرد فقها و علمای مخالفش ندارد چراکه آنها هم دلایل خود را ارائه و تشریح کرده‌اند.
پرسشی که در اینجا پیش می‌آید این است که اگر عملکرد ابن تیمیه و مخالفانش در ارائه‌ی دلایل و تبیین آنها، مشابه هم بوده است، پس آیا ابن تیمیه نیز نتوانسته بر مخالفانش اقامه‌ی حجت کند؟ پاسخ این پرسش را فعلا وامی‌گذاریم و در قسمت بعد، ضمن بازخوانی عملکرد و منش ابن تیمیه در قبال نظم سیاسی ممالیک (قرون هفتم و هشتم هجری) و فقهای معارضش، مهم‌ترین مطلبی که ابن تیمیه درباره‌ی اقامه‌ی حجت بیان کرده است را بررسی خواهیم کرد.
ــــــــــــــ
ارجاعات:
[۱]. ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، ۳/۲۴۳
[2]. Ahmed, Rapoport, Ibn Taymiyya and His Times, p132, Karachi and New York: Oxford University Press (2010)
[۳]. ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، ۲۷/۳۰۷
[۴]. "فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ ذِكْرِ الدَّلِيلِ وَالْجَوَابِ عَنْ الْمُعَارِضِ؛ وَإِلَّا فَإِذَا كَانَ مَعَ هَذَا حُجَّةٌ وَمَعَ هَذَا حُجَّةٌ لَمْ يَجُزْ تَعْيِينُ الصَّوَابِ مَعَ أَحَدِهِمَا إلَّا بِمُرَجِّحِ وَهَؤُلَاءِ لَمْ يَفْعَلُوا شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَلَوْ كَانَ الْمُفْتِي مُخْطِئًا لَمْ يُقِيمُوا عَلَيْهِ فَكَيْفَ إذَا كَانَ هُوَ الْمُصِيبَ وَهُمْ الْمُخْطِئُونَ" (همان‌جا)

عدنان فلّاحی


https://t.me/AdnanFallahi