Get Mystery Box with random crypto!

وبلاگ الدین

لوگوی کانال تلگرام aldin_blog_ir — وبلاگ الدین و
لوگوی کانال تلگرام aldin_blog_ir — وبلاگ الدین
آدرس کانال: @aldin_blog_ir
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 290
توضیحات از کانال

این کانال متعلق به وبلاگ الدین به آدرس aldin.blog.ir میباشد.
نگاهی متفاوت به جامعه، سیاست و دین

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2020-08-21 16:08:15 همراهان عزیز کانال "وبلاگ الدین"

ضمن عرض سلام و ادب و احترام و آرزوی سلامتی و شادکامی، به اطلاع می‌رساند که یکی از نویسندگان کانال الدین به تازگی کانال جدیدی راه‌اندازی کرده و منبعد مطالب ایشان در آن کانال منتشر خواهد شد.

از شما دعوت می‌شود که به کانال نوپای "صائر" بپیوندید. موضوعات اصلی این کانال حقوق، دین و جامعه خواهد بود.

آدرس کانال صائر:
@M_Amin_Radmand


با احترام
651 views13:08
باز کردن / نظر دهید
2020-07-08 21:46:25 تحلیل حقوقی فایل منتسب به رئیس جمعیت امام علی درباره سردار سلیمانی

محمدامین رادمند، کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه تهران

چندی پیش شارمین میمندی نژاد موسس جمعیت امام علی و دو نفر از همکارانش بازداشت شدند و جامعه و به خصوص فضای مجازی عکس العملهای متفاوتی نسبت به این موضوع از خود نشان داد.

متاسفانه علت اصلی دستگیری این افراد به صورت رسمی اعلام نشده است اما بعد از چند روز توسط بازوهای رسانه ای نهادهای امنیتی یک فایل صوتی از صحبتهای (احتمالا خصوصی) میمندی نژاد منتشر شد که در آن عبارات انتقاد آمیزی وجود دارد که چنین برداشت میشود که خطاب به سردار قاسم سلیمانی است. برخی معتقدند این فایل تقطیع شده و برخی معتقدند ایشان واقعا این حرفها را خطاب به سردار سلیمانی بیان کرده‌اند. اساساً هر گونه بحث و برداشت نسبت به پرونده نفیاً یا اثباتاً تا زمانی که امکان دسترسی به پرونده نباشد و عناوین و ادله دادسرا مشخص نباشد صرفاً در حدود خبرهای رسانه‌‌هاست.

علی ای حال اگر علت واقعی بازداشت میمندی نژاد همین مساله باشد، در این رابطه توجه به چند نکته ضروری است:

۱. تا زمانی که از صحت فایل منتشر شده اطمینان حاصل نشود، طبق قاعده "حمل به صحت" نمی‌توانیم این حرفها را به آقای میمندی نژاد منتسب کنیم.

۲. حتی در فرضی که ایشان واقعا این حرفها را زده باشند هم این سوال به وجود می‌آید که آیا یک شهروند حق ندارد نسبت به یکی از مسئولین کشورش انتقاد داشته باشد؟ مگر در تاریخ نشنیده‌ایم که خوارج در مسجد کوفه به امیرالمومنین (حاکم اسلامی) ناسزا می‌گفتند و توهین می‌کردند و وقتی صحابه می‌خواستند با آنها برخورد کنند و آنها را از مسجد بیرون کنند، حضرت مانع می‌شدند؟ میمندی نژاد در آن فایل صرفا میگوید میخواهد بیانیه بدهد و نمیخواسته دست به اسلحه ببرد که بخواهیم پاسخ قهرآمیز به او بدهیم.

۳- و نکته مهم و آخر اینکه حتی در فرض توهین میمندی نژاد به حاج قاسم (که نگارنده خود جزو علاقه‌مندان به ایشان است و قطره ای در دریای تشییع ایشان بود) باز هم بابت این رفتار نمی‌توان بدوا کسی را بازداشت و محاکمه کرد.

چرا که اولا مطابق با اصول حقوق جزا و مطابق با نظر غالب دکترین حقوقی، جرم توهین صرفا نسبت به شخص زنده قابل تحقق است و توهین به فرد غیر زنده نیز تنها درصورتی قابل تعقیب است که توهین به وی، توهین به ورثه محسوب شود که در اینجا نیز جرم اصلی توهین به ورثه است و نه شخصی که از دنیا رفته است. اگرچه ممکن است عده‌ای این نظر را قبول نداشته باشند لیکن این عده در اقلیت هستند.

ثانیا توهین در فصل پنجم قانون مجازات اسلامی به چند دسته تقسیم شده: توهین به مقدسات اسلام و انبیاء عظام و چهارده معصوم (ماده ۵۱۳) ، توهین به امام و رهبری (ماده ۵۱۴)، توهین به برخی مقامات مصرح (ماده ۶۰۹) و توهین عادی (ماده ۶۰۸). توهین احتمالی به حاج قاسم صرفا در دسته آخر قرار می‌گیرد و ویژگی این نوع توهین این است که نیاز به شکایت شاکی خصوصی دارد و (در فرض عدم شرط "زنده بودن" در تحقق جرم توهین) ورثه ایشان باید طرح شکایت کنند و دادستان راسا حق شکایت و تعقیب ندارد.

لذا فارغ از غیرشرعی و غیراخلاقی بودن اهانت به دیگران، حتی در بدترین فرض ممکن (یعنی صحت آن فایل و توهین تلقی شدن آن حرف و عدم شرط زنده بودن در تحقق توهین) نیز تا زمانی که ورثه ایشان شکایتی نکرده باشند قانونا نمیتوان میمندی نژاد را تحت تعقیب قرار داد.

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
1.1K viewsedited  18:46
باز کردن / نظر دهید
2020-05-24 21:52:21 *اختلاف در تعیین عید فطر راه‌حل دارد

۱. هرچقدر هم که بخواهیم توجیه و دلیل برای این اختلاف نظرها درباره رویت هلال ماه بیاوریم، نمی‌توانیم منکر نامطلوب بودن وضع موجود بشویم. امسال هم مانند بسیاری از سالهای دیگر بین مراجع در اعلام عید فطر اختلاف افتاد و روز‌ه‌داران با ابهام مواجه شدند. هم بسیاری از آنهایی که روز سی‌ام را روزه گرفتند دل چرکین بودند و هم آنهایی که عید گرفتند.


۲‌. ریشه این اختلافات به تفاوت مبنای فقهی بر می‌گردد. اختلافاتی مانند موضوعیت یا طریقیت رویت، اعتبار یا عدم اعتبار رویت با چشم مسلح، اعتبار افق مشترک یا آفاق متعدده و امثال اینها.


۳. این تصور که بشود این اختلافات فقها را در حوزه نظر و از نظر علمی برطرف کرد مساله ای نشدنی و حتی نامطلوب است. نمی‌شود به کسی الزام کرد چطور فکر کند و چطور فکر نکند. اما آیا این مشکل در عمل هم قابل حل نیست؟ از ظرفیتهای خود فقه نمی‌توان برای حل این مساله یاری جست؟


۴. اگرچه اعلام "ملاک رویت" یا به تعبیری بیان "حکم" در حیطه وظایف یک مرجع تقلید است اما بیان مصداق جزو وظایف مرجع تقلید نیست. یعنی بر او واجب نیست که اعلام کند آیا هلال ماه برای او احراز شده است یا نه و می‌تواند در این مساله سکوت کند و صرفا به وظیفه فردی خود برای افطار یا روزه داری اقدام کند. لذا فقیه وظیفه فقهی و شرعی مبنی بر اعلام نظر در این زمینه ندارد.


۵. برای حل معضل سردرگمی مردم، فقها می‌توانند بر اساس یک توافق نوشته یا نانوشته توافق کنند که در این مساله اظهارنظر عمومی نکنند و اعلام نظر در این زمینه را فقط به یک نفر واگذار کنند. آن شخص مثلا می تواند ولی فقیه، مسن‌ترین مرجع تقلید یا پرمقلدترین مرجع تقلید باشد. اگر چه ممکن است آن شخص در ملاک رویت و شیوه احراز با دیگران اختلاف نظر داشته باشد، اما نظر آن شخص هم چون بر اساس دستگاه فقهی معتبر صادر شده حجت و مجزی است و اینگونه نیست که یک حکم خلاف شرع باشد.


۶. این راهکار در میان فقها سابقه نیز دارد. به عنوان مثال نقل است که مرحوم خویی در زمان حیات مرحوم سیدمحسن حکیم حتی در مواقعی که رویت برایشان احراز می‌شد نیز به احترام مرحوم حکیم نظر خود را به صورت عمومی اعلام نمی‌کردند. همچنین مرحوم هاشمی شاهرودی با اینکه صاحب رساله بودند و مبنای رویتشان با ولی فقیه و برخی مراجع تفاوت داشت، اما هیچگاه نظر شخصی خودشان را اعلام نمی‌کردند.


خلاصه آنکه مشکل سردرگمی مومنین در مساله عید فطر، از درون خود فقه نیز راهکار دارد و حل آن وابسته به عزم مراجع برای حل این مشکل است

نوشته شده توسط: #شرف_الدین


http://aldin.blog.ir/post/352

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
1.2K viewsedited  18:52
باز کردن / نظر دهید
2020-05-22 14:51:02 *روحانیون، غفلت از متن و درگیر حواشی

این روزها الگوی روحانیون مورد تایید و تبلیغ چیست؟ رسانه‌ها و حکومت کدام روحانی را ایده‌آل خود میداند؟

سیاسی و انقلابی

جهادی

مدافع حرم

فعال مجازی

کمک کننده به سیل زده ها و زلزله زده ها

تهیه کننده ماسک و گان

اداره کننده خیریه های محلی

اهل ورزش و سینما



وقتی پای درد دل اساتید و بزرگان حوزه می‌نشینی از کم توجهی طلبه ها به درس و بحث گلایه می‌کنند. خیلی از طلبه ها حتی درسهای اصلی دوره سطح را هم با جزوه‌ها و خلاصه‌ها طی میکنند و کمتر به متن کتب اصلی می‌پردازند. گاهی برخی طلبه‌ها بیش از آنکه درگیر مباحثه و مطالعه شوند، درگیر فعالیتهای بسیج طلاب می‌شوند.

همه ما می‌دانیم که جهاد در راه خدا (و آن هم در کنار رسول خدا) کار بسیار بزرگ و مهمی است. اما خداوند در آیه معروف "نَفر" می‌فرماید که شایسته نیست مؤمنان همگی به سوی میدان جهاد کوچ کنند، و می‌پرسد که چرا گروهی از آنان به جای جهاد، در دین تفقه نمی‌کنند؟

خداوند حتی در تزاحم بین جهاد و تفقه نیز مساله را به نفع تفقه حل می‌کند و دیگر تکلیف سایر کارهای فرعی مشخص است.


ناگفته نیز پیداست که امروزه نهاد دین در کشور ما با چالشها و سوالات اساسی روبرو است و راه حل این مشکلات نیز فهم دقیق و روزآمد دین است و متولی اصلی این کار نیز حوزه‌های علمیه هستند. اما کم توجهی طلاب به درس و بحث و سرگرمی آنها به حواشی سیاسی و غیره چشم انداز روشنی را برای حوزه های علمیه و به تبع آن امر دین نشان نمی‌دهد.


و البته کم رنگ شدن اخلاق و تهذیب نیز خود بحث مفصلی است که مجال خود را می طلبد

نوشته شده توسط: #شرف_الدین


http://aldin.blog.ir/post/350

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
573 viewsedited  11:51
باز کردن / نظر دهید
2020-05-11 18:12:26 *فراموشی اخلاق و معنویت، نقطه اشتراک روحانیت و روشنفکران

کافی است یک ساعت از وقت خود را صرف گردش در شبکه های اجتماعی کنید تا متوجه شوید عرصه عمومی فرهنگ ما پر شده است از افسانه هایی که انسان را تشویق می کنند تمام سرمایه ها و تلاش خود را صرف کسب پول و شهرت کند. افسانه هایی مانند این که " برای دست یافتن به هدف کافی است آن را تصور کنی"، " همه چیز فقط به خودت بستگی دارد"، "اگر تلاش کنی به هرچه میخواهی خواهی رسید" و هزار افسانه بی اساس دیگر.

و نکته مهم این است که این افسانه ها هدف را هم تعریف می کنند. هدف همیشه ثروت است و نفوذ اجتماعی. و بعد ارزشها و هنجارهایی را برای شما تعیین می کند. می گویند موفقیت یعنی پول و شهرت، پس فقط با انسان های موفق (بخوانید پولدار و بانفوذ) معاشرت کن، در هر دوراهی فقط به این فکرکن که کدام به موفقیت میرسد (لازم است تاکید کنم که منظورشان پول و قدرت است؟). برای رسیدن به اینها سخت تلاش کن و همه چیز را فراموش کن، لباس گران بپوش، برای خودت کلاس بگذار، دیر سر قرار برو، دیر سلام کن، مراقب باش کسی کوچکترین جسارتی به تو نکند و اگر کرد از خجالتش دربیا و هزار آموزه پست و رنج آور دیگر.

در کنار این بلندگوهای مبتذل که جز افزایش درد و رنج برای انسان ها ثمر دیگری ندارند هیچ رقیبی وجود ندارد که دست انسان ها را بگیرد و بگوید اگر تو رنج میکشی دلیلش فقط نداشتن پول و ثروت نیست. فریب این فروشندگان و دلالان خوشبختی را نخور. اتفاقا مهمترین دلیل رنج تو همین افسانه ها هستند. روایت من از زندگی اصیل را هم بشنو.

در طول تاریخ همیشه انسان هایی بوده اند که دست بشر را گرفته اند و برای او از معنویت گفته اند. در جوامع ما پیامبران، عرفا و مبلغان دینی نماد این انسان ها هستند.

اما هزار افسوس که روحانیت ما آنچنان سرگرم نگهبانی از ظواهر دین است که اساسا معنویت را فراموش کرده. اخلاق را که از بنیان کنار گذاشته است. ناراحت کننده تر این است که در کشور ما برای نسل جوانِ روحانیت علاوه بر آن ظاهرگرایی، حفظ و تقویت اسلام سیاسی به اولین اولویت و نگرانی تبدیل شده است.

این روحانیت جوان حتی وقتی درگیر یک عمل کاملا اخلاقی و انسانی مانند کمک به بیماران کرونایی است هم نمی تواند از سیاسی بودن فارغ شود و سریعا نامه می نویسد که ما را به اروپا و آمریکا اعزام کنید تا به بیماران آنجا هم کمک کنیم.

در کنار روحانیت روشنفکران ما نیز همه تلاش ذهنی خود را بر نقد حکومت و نهاد دین متمرکز کرده اند و جز تعداد انگشت شماری از آنها معنویت و دغدغه های اصیل انسانی را کاملا فراموش کرده اند. مردم ما در یکی از دینی ترین حکومت های جهان از لحاظ معنوی و اخلاقی یتیم شده اند.

عرصه فرهنگی کشور آنچنان عرصه حکمرانی دلالان موفقیت شده است که گاهی احساس میکنیم حتی روحانیت و روشنفکران و به ویژه قشر دانشگاهی ما هم پیرو همین فضا شده اند.


نوشته شده توسط: #سراج_الدین

http://aldin.blog.ir/post/348

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
534 viewsedited  15:12
باز کردن / نظر دهید
2020-04-17 14:03:26 *در باب لایو جنجالی سیدحسن آقامیری

 
آیا کار آقامیری صحیح بود؟ این دو روز خیلی این سوال به گوشمان خورده است.

در فضای مجازی فیلم لایو اینستاگرامی حسن آقامیری (روحانی خلع لباس شده) و یک خانم خواننده سر و صدای زیادی به پا کرده. خواننده ای که طبق گفته خودش در دوران مدرسه قاری قرآن بوده و پدرش رزمنده دفاع مقدس بوده.

اصل گفتگو بیش از یک ساعت است اما غالب مردم فقط چند دقیقه از آن را دیدند و برخی فقط آن قسمتی که آن خواننده خانم آواز خواند را شنیدند.

آقامیری بابت این لایو انتقادات زیادی از متدینین شنید و نگارنده این سطور هم با خیلی از حرفهای این شخص مخالف است اما به نظر میرسد هدف و حرفهای آقامیری در این فیلم لایو (فارغ از درست یا غلط بودن آن) فهمیده نشد.

ما قدرت ذهن خوانی نداریم اما به نظر میرسد آقامیری به عنوان یک روحانی برای تبلیغ دین جامعه هدفی را مشخص کرده که کمتر کسی سراغ آنها میرود. او سراغ جذب کسانی میرود که از دین طرد شده اند و او سعی میکند به آنها بگوید آنچه شما را طرد کرده لزوما دین واقعی نیست و بسیاری از اوقات افراد سلیقه های شخصی خود را به نام دین مطرح کرده اند. آقامیری سعی میکند فاصله خود را با این جامعه هدف کم کند و آنها را با خدای ارحم الراحمین آشتی دهد. او برای انجام چنین ماموریتی طبیعتا باید به لوازم آن هم پایبند باشد و گاهی اوقات کارهایی انجام دهد که به مذاق متشرعین خوش نمی آید.

آقامیری همانطور که در این گفتگو بیان کرد این خانم را زمانی در اینستاگرام فالو کرده که آن خواننده به مناسبت محرم یک کلیپ مداحی در صفحه اش بارگذاری کرده و آقامیری از همین مدخل استفاده کرده تا خودش را به او برساند تا جایی که آن خواننده به صراحت میگوید من حرفهای شما را دنبال میکنم و قبول دارم.
آقامیری تلاشش این است که حتی اگر کسی را نمیتواند کامل به دین جذب کند، حداقل از مقدار مخالفت او با دین کم کند.
 
درباره امام موسی صدر گاهی افسانه سرایی میشود و نمیتوان به راحتی صحیح را از سقیم تشخیص داد اما فردی که پدرش روحانی بود نقل میکرد که روزی امام موسی صدر به پدر ایشان میگوید که عده ای از دختران لبنانی میخواهند اصول عقاید را یاد بگیرند و لطفا تو به آنها آموزش بده. این آقا روز اول که وارد کلاس میشود می بیند همه دختران با مینی ژوپ در کلاس نشسته اند. ایشان کلاس را نصفه و نیمه برگزار میکند و بعد از کلاس به پرخاش به امام موسی صدر میگوید چرا برای اینها کلاس اصول عقاید گذاشتی؟ امام موسی صدر جواب تامل برانگیزی میدهد. او میگوید: اینها حتی با همین وضعیتشان اگر اصول عقاید بلد باشند بهتر است یا بلد نباشند؟

نوشته شده توسط: #شرف_الدین


http://aldin.blog.ir/post/347

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
1.4K views11:03
باز کردن / نظر دهید
2020-04-07 20:30:29 *در ستایش متفکری شجاع و جسور

روز یک شنبه استاد رضا بابایی ادیب، نویسنده، و روشنفکر دینی پس تحمل رنج سرطان دنیای پر درد ما را ترک کرد. من در سالهای آخر عمر ایشان این افتخار را پیدا کردم که چندین بار مهمان ایشان باشم و علاوه بر نوشته ها و کتابهایشان از صحبت هایی که در جلسات خصوصی تر داشتند نیز استفاده کنم.

بنابر آنچه که من از ایشان دیدم اگر از من بپرسند مهمترین ویژگی رضا بابایی چه بود جواب من یک کلمه است: شجاعت.

رضا بابایی در مرحله ای از زندگی اش تصمیم گرفت سقف معیشت را از ستون اعتقادش بردارد و در نتیجه این تصمیم بسیاری از فرصت های شغلی را از دست داد و مبتلا به سختی های بسیاری شد. بابایی خود را با شجاعت در سختی های معیشتی انداخت تا بتواند در عرصه مهمتر و بزرگتری با شجاعت بیشتری حرکت کند؛ عرصه اندیشه.

شجاعت بابایی در تفکر و تیزهوشی اش در تحلیل چنان بود که هر بار پای صحبتش می نشستم نه تنها شگفت زده می شدم که به خود میگفتم هیچ دینداری حتی جرئت فکر کردن به این موضوعات را ندارد چه برسد به اینکه چنین نتایج هول انگیزی را با این جسارت بیان کند.

بابایی در خصوص قرآن، وحی، عصمت پیامبر و امامان به نتایجی رسیده بود که من بعید می دانم در آینده نزدیک بشود آنها را مطرح کند. البته امیدوارم آنها را جایی ضبط کرده باشد تا روزی منتشر شوند. معتقد بود مسلمان ها اجازه پژوهش های جدی در خصوص قرآن را نداده اند که اگر داده بودند خیلی چیزها تغییر می کرد.

می گفت بدترین راه ارتباط خدا با بنده ارتباط مکتوب است. خدا به دل همه وحی می کند و همیشه پیامبرانی در اطراف ما هستند مثل همین صادق هدایت.

من هیچ شباهتی بین آنچه رضا بابایی این اواخر می گفت و آنچه پیشتر در کتاب های مانند"نگاهی به اعجاز بیانی قرآن"، "محمد (ص)، برگزیده خدا"، "پیشوای مومنان" و … نوشته بود نمی دیدم.

او به قول خودش معلمی کاهنده بود؛ می گفت: "معلمان کاهنده غلط‌ها را نشان می‌دهند، بر خطاها انگشت می‌گذارند، جان‌های انباری را سبک‌بار و رودخانۀ جامعه را لایروبی می‌کنند." بابایی پیامبر وار کاهنده ی وزر و وبال بود.

می گفت دین باید برای دغدغه ها و مسائل ما انسان ها راه حلی داشته باشد نه اینکه خودش دغدغه ای بشود که بخواهیم همه زندگی مان را صرف حمایت از آن کنیم. دین باید در خدمت ما باشد نه برعکس.

می گفت بسیاری از این دغدغه های ما دغدغه های انسانی نیستند. اگر شما در آن سوی دنیا بودید در کل عمرتان حتی یکبار به این موضوعات فکر نمی کردید.

بابایی از آن آدمهایی نبود که حقیقت را به نفع باورهایش خم کند. نمی گفت چون در فلان جا، فلانی اینطور گفته است پس همین است و بس و بعد همه چیز را طوری تفسیر کند که با آن گزاره هماهنگ باشند. او از رد کردن هیچ گزاره و آموزه ای ابا نداشت و در این راه دلیری شگفت انگیزی نشان می داد.

می گفت در مرحله ای از زندگی هستم که می دانم چه چیزهایی اشتباه هستند اما نمی توانم بگویم چه چیزی درست است. با این حال آنطور که خودش می گفت فقط کاهنده نبود. افزایندگی هم می کرد. اگرچه با جسارتی متهورانه فقه را غیر اخلاقی می دانست و با آن سرناسازگاری داشت و معتقد بود باید آن را به کل دور انداخت و از آن راحت شد، اما عمیقا معنویت گرا بود و دلباخته تصوف.

آخرین باری که پیشش رفتیم از او پرسیدم منظورتان از معنویت چیست گفت تعریفش سخت است، اینکه بدانیم معنایی اسرار آمیز در پس این جهان هست و جهان به سمتی خاص حرکت می کند… . می گفت اندیشه من در خصوص معنویت هنوز به انسجام لازم نرسیده است. به او گفتم کاهندگی بس است. برای ما از این معنویت بیشتر بگو. گفت حتما. فصل پنجم کتاب دیانت و عقلانیت مربوط به همین جنبه فزاینده اوست اما ناگفته بسیار دارد.

با این حال تقدیر این بود که رضا بابایی در ۵۶ سالگی و در دوره ای که در حال تبدیل شدن به معلمی فزاینده بود و می رفت که اندیشه اش کاملا شکوفا شود ما را ترک کند. امروز من مانده ام و سوالاتی بسیار که نمی دانم از که می توانم بپرسم. آیا شهر ما دیگر سواری دارد که مانند او شیفته حقیقت باشد؟

کانال وبلاگ الدین این افتخار را داشت که رضا بابایی از ابتدا عضو آن باشد، مطالبش را بخواند و به دفعات بازخورد دهد. ایشان یادداشت زنده باد مشروطه را نیز برای کانال وبلاگ الدین نوشتند که در سالگرد مشروطه منتشر شد.


نوشته شده توسط: #سراج_الدین

http://aldin.blog.ir/post/345

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
1.6K viewsedited  17:30
باز کردن / نظر دهید
2020-03-27 15:38:34 *جمهوری اسلامی، بنی عباس، رضاشاه

پس از بسته شدن درب اماکن زیارتی به علت شیوع بیماری کرونا، مکررا شاهد مخالفت عده ای هستیم که این کار را ستم در حق اهل بیت میدانند. این نظر هم توسط طرفداران جمهوری اسلامی بیان میشود و هم توسط برخی مخالفان مذهبی جمهوری اسلامی. اما این عده مخالف بعضا با مقایسه ج.ا با بنی عباس و رضاشاه، میگویند همانطور که بنی عباس مانع زیارت مزار ائمه میشد ج.ا هم مانع زیارت شده و ج.ا کاری را انجام داد که حتی رضاشاه هم نتوانست انجام دهد.
 
دوستانی که چنین قیاسی میکنند اساسا توجهی به عنصر معنوی ماجرا ندارند.  اگر کسی از روی دشمنی یک سیلی به شما بزند شما بسیار آشفته میشوید و حتی ممکن است انتقام هم بگیرید. اما یک جراح پوست بدن شما را پاره میکند و گوشت بدن شما را برش میدهد حتی استخوان شما را میشکند اما نه تنها از او تشکر میکنید، که حتی به او دستمزد هم میدهید. اگر چه ج.ا تصمیم به بستن اماکن زیارتی گرفته اما هدفش حفظ بهداشت عمومی و پیشگیری از گسترش بیماری بوده و نمیتوان انگ مخالفت با زیارت یا دشمنی با اهل بیت را نظام ایران چسباند. ممکن است در مسائل متعدد دیگری رفتارهای نظام با دستورات دین و توصیه های ائمه مخالفت جدی داشته باشد اما در این زمینه نمیتوان چنین اتهامی را وارد کرد.
 
علت قیاس خنده دار ج.ا با بنی عباس و رضاشاه همین مساله عدم توجه به نیت و هدف است.

نوشته شده توسط: #شرف_الدین


http://aldin.blog.ir/post/344

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
877 viewsedited  12:38
باز کردن / نظر دهید
2020-03-06 01:51:16 * تعبدون ما تنحتون
( نگاهی به چالش کرونا و مناسک از زاویه‌ای دیگر)
 
 
 
بعد از شیوع ویروس کرونا، مساله نوع مواجهه مناسک با کرونا تبدیل به یک چالش شد. عده ای با بسته شدن قسمت ضریح اماکن مقدسه مخالفت کردند و برخی حتی برای مقاومت درباره این محدودیت اقدام به بوسیدن و لیسیدن ضریح ها و انتشار فیلم آن کردند. با لغو برنامه اعتکاف رجبیه نیز عده ای مخالفت کردند و عده ای که معتقد به لزوم رعایت بهداشت بودند پویشهایی با موضوع هرخانه یک مسجد راه انداختند تا به هر طریقی این سنت برپا بماند.
موافقین و مخالفین این محدودیتها از زوایای مختلف به این مساله پرداختند اما یک مساله مهم در این بحثها مغفول ماند و آن هم اصالت این مناسک است.
قبل از هرچیز باید به این سوال پاسخ داد که آیا اساسا ضریح در روایات ما جایی دارد؟ مساله بوسیدن ضریح آیا اصالتی در روایات و بیانات معصومین دارد؟ آنچه در روایات ما وارد شده زیارت قبر است و اساسا هیچ اشاره ای به ضریح نشده است. ضریح ساخته دست  بشر است و خود بشر به تدریج به آن اصالت داده و این مساله تا آنجا پیش رفته که چنان تقدسی یافته که عده ای محدودیت در بوسیدن آن را ضربه به ایمان و تشیع میدانند.
همچنین اگرچه مساله اعتکاف ریشه ای قرآنی و روایی دارد اما برخلاف تصور رایج، در روایات هیچ توصیه ای نسبت به اعتکاف در ایام البیض ماه رجب صورت نگرفته و تعیین این وقت برای اعتکاف نیز جزو ابداعات خود ماست که حالا برایمان تقدس پیدا کرده.

لذا به نظر میرسد باید میدان مبارزه برای پاسداشت دین را تغییر دهیم و به جای حمایت از آنچه ساخته دست خودمان است، از آنچه واقعا دینی است دفاع کنیم

نوشته شده توسط: #شرف_الدین


http://aldin.blog.ir/post/341

به کانال "الدین" بپیوندید

https://t.me/aldin_blog_ir
970 views22:51
باز کردن / نظر دهید
2020-01-05 19:24:31 *حس يك ملت بودن

یادداشت وارده
دکتر سیدحسین طباطبایی

از دیروز در میان حجم انبوه واکنشها به ترور سردار قاسم سلیمانی، در لابه لای برخی از اظهارات و مهم تر از آن یادداشت ها، امری ذهنم را درگیر کرد. امری که در بیان برخی چهره هایی که نسبتا معقول و قابل توجه یافته بودمشان نیز کم و بیش دیده می شد. "اینکه کسانی نیز به خوشحالی مشغولند، اینکه همه ناراحت یا دست کم نگران نیستند و در نهایت اینکه شکافی عمیق وجود دارد و خطرناک است". طبیعتا من نیز در اطرافم این را دیده ام و وجود شکاف و جرح موجود را تایید می کنم و عمیقا بابت آن متاثرم. با این حال خواستم بگویم، درک این مسئله نه هوش عجیبی می خواهد نه تحلیل فوق العاده ای و نه امر جدیدی است.

در تاریخ معاصر (فرض کنیم از روز اشغال ایران توسط نیروهای خارجی در شهريور ١٣٢٠ که بخشی از مردم خوشحال شدند و شیرینی پخش کردند تا به امروز) -به جز یکی دو استثنا- در کدام دوره دقیقا جرح و شکافی وجود نداشته است؟ در کدام دوره مهم صف آرایی های هیجانی-ریشه دار دیده نشده است؟ بنابراین آنچه مهم است وزن طرف های ماجراست. وزنی که سالهاست به دلیل ماهیت فضای مجازی و قدرت ارتباطات تعیین دقیقش بیش از پیش سخت شده است. وجود افسران جنگ نرم، آلبانیایی نشینان، اجاره ای های سعودی-اسرائیلی، امر پنهانی نیست. پیش از فضای مجازی نیز تعیین عدد نیروهای اجتماعی-شهروندی سخت بود، چه آنکه در انتخاب ها هیچ وقت امکان اینکه همه گزینه ها روی میز باشد وجود نداشته و البته نیز نخواهد داشت.

حال حرف اصلی ام چیست؟ ترور سردار قاسم سلیمانی واکنش های متعددی را برانگیخته، در این میان هم نظر موافق به او وجود دارد هم نظر مخالف، خود موافقت ها و مخالفت ها هم طیف های بسیار متعدد دارد، در این میان کسانی که طوری قلم می زنند یا تحلیل می کنند که گویی خیلی باهوش تر از بقیه اند و می فهمند که در کنار داغداران، عزادارن، ناراحت شوندگان، علاقمندان، احساس مثبت داران و ..... مخالفینی هم هستند و خواه ناخواه در نوشته هایشان وزن برابر یا دست کم قابل مقایسه به ایشان می دهند، از نظر نگارنده ناخواسته خلط مبحث و جعل آمار می کنند. بدی ماجرا وقتی بیشتر می شود که نویسنده یا گوینده آدم قابل توجه و صاحبنظر و منشا اثری است. این چه سست بنیان حرف زدنی است که بر اساس استقرای ناقص صورت میگیرد؟! آخر صاحبنظر هم انقدر جای سست می ایستد؟!
ما امروز در خلاء مرکزهای نظر سنجی ملی و بی اعتمادی به نهادهای رسمی با نظرسنجی های نسبتا مستقل و قابل اعتماد (از باب تجربه قبلی) روبروییم، همچنین تحقیقات کم و بیش علمی و قابل اتکایی (از باب مجری طرح) در دانشگاه ها یافت می شود، مطابق این داده ها، "قاسم سلیمانی" در زمان حیات جزو محبوب ترین چهره های مردم بوده است (آمارهای موسسات مذکور قابل دسترسی است)، همچنین فرهنگ ما برای از دنیا رفته و مظلوم تلقی شده ارزشی مضاعف قایل است (تحقیقات قابل قبول دانشکده های جامعه شناسی و روانشناسی قابل دسترس است)، نتیجه طبیعی آنکه امروز "قاسم سلیمانی" از زمان حیاتش محبوبتر و جزو محبوبترین چهره های ایران است و فقدانش یک ناراحتی عمومی محسوب می گردد. بنابراین بر طبل اینکه جماعت خوشحالی هم وجود دارند، نه نشانه هوش است و نه تحلیلگر قوی بودن، بلکه بیشتر فراموش کردن داده هاست و براساس استقرای ناقص غیرروشمند صحبت کردن.

فردا، تشییع وی در تهران است، برگزاری تشییعی بی نظیر قابل پیش بینی است، فردا برای ایرانیان یک خاطره جمعی دیگر رقم می خورد، یکبار دیگر حس یک ملت بودن را تجربه می کنیم، بدون شک نه همه می آیند و نه همه آنها که می آیند یکجورند، سالهاست سیمای رسمی حاکمیت یکسان سازی را به ضعیف ترین شکل ممکن بلغور کرده است و از رو نرفته ایم، فردا هم از رو نمی رویم، فردا یکی برای وفاداری به انقلاب می آید یکی برای اعلام حمایت از جمهوری اسلامی به همین شکلی که هست و هزار و یک نفر دیگر به هزار و یک دلیل دیگر. نقطه اشتراک، برداشت های مختلف و بعضا کاملا متفاوت اما "مثبت" از "قاسم سلیمانی" و نقش اوست، امری که در نقطه پایان زندگی دنیوی برای هرکسی اتفاق نمی افتد.
718 views16:24
باز کردن / نظر دهید