Get Mystery Box with random crypto!

° زیستن چیزی نیست جز حفظ بدن و روان خود برای دست‌یافتن به آرزو | تجربه زیسته l امین بزرگیان

° زیستن چیزی نیست جز حفظ بدن و روان خود برای دست‌یافتن به آرزوها، خواهش‌ها و به یک معنا کسب لذت. چه در جهان‌بینی الهیاتی و چه در جهان‌بینی سکولار، هدف از زیستن دستیابی به لذت است. لذت در ایدئولوژی دینی (یا همان سعادت) از طریق کسب رضایت خداوند و زندگیِ با کیفیت در جهان پسین و در ایدئولوژی سکولار (یا همان موفقیت) لذت از طریق بهره‌مندی هرچه بیشتر از امکانات در همین جهان موجود، حاصل می‌شود. خلاصه اینکه، زیستن چیزی نیست جز تمنای لذت (موفقیت یا سعادت).

اما لذت کجاست؟ بطور طبیعی، زندگی رو به آینده است. هم سعادت و هم موفقیت همواره چیزهایی هستند پیش رو، قرار است محقق شوند. به تعبیری دیگر، زیستن تداوم ذهن و بدن برای کسب لذت در آینده نزدیک یا دور بنظر می‌رسد. اما سؤال این است، آینده‌ای که نیامده، محقق نشده و نامعلوم است چگونه می‌تواند مقصد لذت باشد؟ آنچه تجربه نشده آیا توان ساختن نیروی حیات را دارد؟ جدا کردن تجربه از لذت بگمانم اقدامی فریبنده و تخیّلی است. لذت و جستجوی آن (همان زیستن) همواره در نسبت با تجربه‌ای از سر گذشته است. آدمی همواره می‌خواهد به چیزی برسد که آن را حداقل یکبار تجربه کرده است. آنچه تجربه نشده را نمی‌توان خواست. عشق، قدرت، آرامش و خوشبختی تنها وقتی لذتی می‌شوند که به هدف کسب آنها در آینده می‌زی‌ایم که «تجربه» شده باشند؛ حال تجربه‌ای آگاهانه یا در ناخودآگاه (به تعبیری که در روان‌کاوی فروید می‌بینیم).

ما همواره رو به گذشته داریم و زندگی در حقیقت چیزی نیست جز تدارک برای بازگشتن در آینده؛ بازگشت به موقعیتی از دست‌رفته که سرمنشاء لذت است.

اسطوره آفرینش و رانده شدن آدم از بهشت تأکیدی است بر این نکته که زیستن یعنی تدارک بازگشت به بهشت، به آن مکان و زمانی که مکان و زمان در آن بلا استفاده می‌شود. درک عمومی انسان‌ها نیز از لذت چیزی جز آرامش و کسب قدرت یا همین خلاص شدن از تنگنای زمان و مکان و تعلیق آن دو نیست. در الهیات و فلسفه، هستی خصلتی دوّار دارد: آدمی به جایی می‌رود که از آن آمده است، یعنی به محضر خدا یا عدم. این محضر خدا یا همان عدم، محل سیطره یافتن بر زمان و مکان و ارجاعی است دائمی به سرنوشت محتومِ بازگشتن به عدم یعنی جهانی که توأمان هم از آن آمده‌ایم و هم به آن خواهیم رفت.

حتی اگر ندانیم به کجا اما همواره در تمنای بازگشتن به لذتِ یک موقعیت، خاطره، آرامش، قدرت، آغوش، تعلیق و یا عدم هستیم، و تدارک برای این بازگشت را زندگی می‌نامیم.

@AminBozorgiyan