° موقعیتی ویژه را ممکن است تجربه کرده باشید: «به خاطر دوستی، ر | تجربه زیسته l امین بزرگیان
° موقعیتی ویژه را ممکن است تجربه کرده باشید: «به خاطر دوستی، رفاقتم پایان یافت». اگر رفاقت را مناسک (Ritual) دوستی از جمله ارتباط، دیدار، گفتگو و در مجموع مراودهی دو نفر بدانیم، میتوان دوستی را هسته (Core)، هدف یا ذات رفاقت تعریف کنیم. رفاقت شیوهای است برای ساختن و تداوم دوستی. روشن است که ارتباط تنگاتنگی میان رفاقت و دوستی برقرار است: میزان دوستی موجود در یک رابطه، کیفیت رفاقت را مشخص میکند و بالعکس.
از حیث نظری، اتمام دوستی پایان رفاقت است. و غالباً تضعیف رفاقت، دوستی را کمرنگ میکند، اما شاید مواردی را در زندگی خود و دیگران بهگونهای عینی تجربه کرده باشیم که تضعیف رفاقت -یعنی همان مراوده و باخبری از دیگری- دوستی میان دو نفر را تضعیف نکرده باشد. دو نفر چنان در اعماق با یکدیگر دوستاند و دغدغهی یکدیگر را دارند که رفاقت نداشتن آنها تأثیری بر دوستیشان نمیگذارد. به تعبیری دیگر میتوان گفت دغدغهی دوست را داشتن میتواند در غیاب مراوده و رفاقت با او نیز تداوم یابد. نکته جالب اینجاست که موقعیت مقابل آن نیز بسیار رواج یافته است؛ موقعیتی که دوستیای در میان نیست اما افراد با یکدیگر مراوده و رفاقت میکنند. ساختار زندگیهای اتمیزه، مناسبات مربوط به محل کار یا روابط رسمی خانوادگی و نیز فضای مجازی اینگونه مناسکگرایی را رواج داده است.
اما از شکل ویژهای از رابطه رفاقت و دوستی میتوان سخن گفت که ردّپای آن را در ترسولرز کیرکگور میتوان یافت: موقعیتی که فرد به رفاقت خود پایان میدهد تا بتواند دوستی با وی را تداوم دهد. میتوان از موقعیتی سخن گفت که رفاقت مترصد آن است تا دوستی را پایان دهد و پروای این سرانجام و دغدغهی نجاتِ دوستی، فرد را به از هم گسیختن رفاقت و مراوده مجبور میسازد. دلیل این مسأله البته میتواند متنوع باشد، اما هر چه هست آنقدری دیگری را دوست دارید که حاضرید آن را (دوست داشتن او را) حتی با از دستدادن او نگه دارید. این موقعیت ویژه که بیشتر محصول عوامل اجتماعی و تنگناهای حیات است، رفاقت را در تضاد با دوستی قرار میدهد. در این وضعیت -که لازمهی ادراک آن بسیار به تجربهی آن وابسته است- سوژه احتیاج دارد که برای پاسداشت دوستیاش جهشی به سرزمین ترسناک تنهایی و حتی بدنامی و در مجموع «رنج» داشته باشد؛ شجاعت رنج کشیدن. حفظ دوستی گاهی تا همین میزان مخاطرهکردن را طلب میکند و قطعاً آنکه «دوستی» را به رفاقت فرو میکاهد از دست زدن به چنین کاری ناتوان است.