~ نوع ویژهای از کودک همسری برخى از مهمترين ستمهاى مردان به | تجربه زیسته l امین بزرگیان
~ نوع ویژهای از کودک همسری
برخى از مهمترين ستمهاى مردان به زنان در زندگىهاى عاشقانه و در خلال نزديكىها و صميميتها رخ مىدهد. شايد بد نباشد گامى فراتر از مسائلى چون خشونتهاى كلاسيك بر عليه زنان برداريم. از آن جمله است: مادر شدن سويه مؤنث رابطه و كودك شدن سویه مذكر. ظاهر امر نيز در زر ورقى بنام دوست داشتن و عشق پيچيده شده است؛ غالباً هم با رضايت مادر جديد.
مادر شدنِ زن براى شوهرش (يا جديداً دوست پسرش) ريشه در تورات دارد. آدم از حوّا انتظار رفتارى مادرانه را دارد. بتغيس ماربو در les mères imaginée مىنويسد: در زبان عبرى اين عبارت كه خداوند حوا را به آدم مىبخشد كه "يارى همچون خود اوست" به معناى "شهرى است با دژهاى محكم". حوا چون شهرى است كه آدم را در بر گرفت. اين عبارت متضمن مفهوم حفاظت و حراست زن از مرد است. در جاى ديگرى از تورات آمده كه مردِ بىزن آشيانه ندارد و صراحتاً اين كه همچون كودكى است كه به كژراهه رفته است. در فرهنگ ما نيز اينگونه عبارات و شبه تجليلها كم نيست كه: پشت هر مرد موفقى زن فوقالعادهاى است. چه بسيار زنها نیز كه وقتى اين عبارات را مىشنوند دلشان غنج مىرود. قامت معشوقشان را پس از هر موفقيتى مىبينند و در نقش مادرى آبستن نشده، فخر نمادیناش را در بین اطرافیانشان مىبرند.
در آياتى ديگر از تورات آمده كه "بر مردان است كه زنانى زيبا و نيك برگزينند، اما زنان را بر هر نوع شويى گشودگى بايد". آن موقعيتى كه بر هر نوع انسانى گشودگى دارد تنها مختص رابطه مادر-كودك است. كودك است كه هرچه باشد، مادر مىبايد پذيرايش باشد و حق انتخاب ندارد. نتيجه اين نوع مواجهه اين است كه در داستان تورات، آنهنگام كه حوا به آدم ميوهاى از درخت دانايى مىدهد، مادرى را مىماند كه منتظر است با هوشى كه او در ضمير كودكش به عاريت گذاشته، فرزندش به تمامى جهان، معرفت يابد.
تغيير موقعيت مرد و زنِ عاشق به مادر-كودك، پذيرفتن صميمانه نابرابرى و خدمات يكسويه است. تنها كودك است كه صلاحيت بهرهكشى دارد. هيچ رضايت و هيچ صميميتى در واقعيت بهرهكشى موجود در رابطه زن/مادر- مرد/كودك اختلال و نقصان ايجاد نمىكند. نکته مهم این است که نزديكى و عاشقى، بالذات، نمیتواند ستم را توجيه كند.
در اين بين بيشترين تقصير با مادر جعلى است. هموكه در حال ادامه عروسكبازىاش است. وگرنه چه كسى از "سرورى عاشقانه" يا همان "نابرابرى با حفظ آرمانهاى روشنفكرانه" بدش مىآيد؟ پدرت باشى اما شيكتر. مرد در روابط سنتى، "پدرِ" جديدِ دختر و در روابط مدرن "كودكِ" تازه است؛ ايماژ كودكى كه هنوز نيامده است. برآمدن هر نوع شكلى از اَشكال نابرابرى از دل دوستى، صميميت و حتى عشق مىتواند موجد نوعى بردگى اختيارى شود.