Get Mystery Box with random crypto!

لیبراسیون/لیبرالیسم

لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم ل
لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم
آدرس کانال: @cafe_andishe95
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 5.94K
توضیحات از کانال

🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#مشروطه_پادشاهی
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ایرانشهری

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

3

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2022-06-13 09:01:33 مهدی بازرگان، مردی که گند زد!

مهدی بازرگان، نهضت آزادی و یارانش را می‌توان یکی از اصلی‌ترین دلایل سیاهی‌های این روزهای ایران دانست، کسانی که عامدانه و آگاهانه ایرانی را به سمت جهل، سیاهی و ویرانی هل دادند و هر انسان ایران‌دوستی را همراه با حکومت اسلامی سرکوب کرده و از میان برداشتند.
با قاطیت می‌توان گفت مراجع و حکام شرع به تنهایی توانایی ورود به عرصهٔ سیاست و جامعه را نداشتند و این افراد و اصطلاحاً روشنفکران آن دوره بودند که پای اسلام و حکومت ایدئولوژیک را در عرصهٔ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران باز کرده و به آن رسمیت بخشیدند. عملی که هرچند پس از ۴۳ سال ویران‌گر بودن آن محرز شده است اما آگاهی آن جاهلان را در پی نداشته است.

مهدی بازرگان در اولین سخنرانی‌اش در ۲۰ بهمن ۵۷ در دانشگاه تهران از اصلاح‌پذیر نبودن حکومت پهلوی سخن به‌میان می‌آورد و می‌گوید: «دانشجويانی كه آن روز، يعنی در سال ۱۳۴۰، در برابر اعلام ‎رفراندوم می‌گفتند: ‎اصلاحات آری، ديكتاتوری نه، به‌تدريج، تجربه و تكامل يافتند و به زودی فهميدند كه تا ‎ديكتاتوری و ‎استبداد هست اصلاح امكان‌پذير نيست.»

مهدی بازرگان اولین کسی بود که در حکومت اسلامی ادبیات لمپنیسم را وارد ادبیات سیاسی ایران کرد و به مخالفان انقلاب ۵۷ گفت: «خيالتان راحت باشد ممه را لولو برد»!

بازرگان به مخالفان انقلاب ۵۷ می‌تازد و می‌گوید: «‏به آن افراد و به آن امرايی كه هنوز مرض ساديسم دارند و هوای ديگری، هوای انتقام، هوای بازگشت و ترک‌تازی دارند می‌گويم: خيالتان راحت باشد ممه را لولو برد! نه شاه به اين مملكت برمی‌گردد كه شما به هوای او، و برای خوش‌رقصی برای او يا به نقشه و دستور نمايندگان او اين كارها را می‌كنيد. ‏نه، شما ديگر آن منصب و مقام و موقعيت و اختيارات را نخواهيد داشت [جمعيت فرياد كشيدند صحيح است]، آنچه در انتظار شماست عذاب الهی و انتقام و كينه و خصومت و تلافی مردم است. نفهم نباشيد و خلاف مصلحت و خير خودتان گام برنداريد.»

مهدی بازرگان در سخنرانی ۲۰ بهمن ۵۷ به شاپور بختیار می‌گوید: «برای خودت نفرین و لعنت نخر!»

بازرگان در آن سخنرانی دولت قانونی بختیار را به سخره می‌گیرد و به شاپور بختیار هم حمله می‌کند و می‌گوید: «ببينيد قضيه روشن است. دو طرف است. اين دعوا و جدال دو طرف دارد: يک طرف شاپورخان هنوز عزيزِ بنده، فقط شاپور از حزبش جدا شده، از جبهه‌اش جدا شده، از ملت جدا شده، از شاه هم جدا شده (خودش او را بيرون كرده) از مجلس و ملت هم جدا شده است. هيچ چيز ندارد. آن وقت به نام ملت صحبت می‌كند، به نام قانون صحبت می‌كند، اگر هم چيزی دارد آن چيزی است كه ما هنوز زورزورکی به او می‌دهيم. يعنی می‌گوييم آقا، به اين سابقهٔ مبارزه‌ات، به اين خدمات گذشته‌ات و به‌وطن‌دوستی‌ات فكر كن. اين سرمايه را از دست نده. برای خودت نفرين و لعنت نخر! همين يك چيز را تو داری! [صحيح است] اين طرف سی‌وپنج ميليون ملت.»

مهدی بازرگان در سخنرانی خود در ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران، مقابل بختیار به دفاع از حکومت اسلامی می‌پردازد و در بخش‌هایی از سخنان خود می‌گوید: «خواستهٔ ما قرآن و قانون و منطق است. می‌پرسم آيا از حكم خدا كه از زبان مراجع تقليد و حكام شرع و از اراده و خواسته اكثريت قريب به اتفاق مملكت در منطق توحيدی‌اش و دموكراسی‌اش برون آمده باشد آيا قانونی والاتر هست؟»

بازرگان در ادامه از امر به معروف و نهی‌ از منکر می‌گوید و ادامه می‌دهد:

«اگر ما اسلام و دموكراسی را مترادف و پهلوی هم قرار دهيم، به همين معناست. بيان ديگری است كه از كلام خدا و خلق يا خالق و خلق. خواستهٔ خدا، خواستهٔ خلق است و خواستهٔ خلقِ با تقوا، خواستهٔ خداست. بنابراين، حكومت جمهوری اسلامی ما «جمهوری دمكراتیک» است و جمهوري دمكراتيك واقعی و حقيقی نيز، اسلامی است.

يك حكومت اسلامی نيز نظر انحصاری و خاصه‌خرجی به‌دسته و جمعيت و طبقه خاص ندارد، همه در سايهٔ دولت هستند، مادام كه راه حق را پيش می‌گيرند و قصد ظلم و فساد ندارند، تحت حمايت و مورد عنايت هستند، چه اكثريت و چه اقليت.»

آن روزها بازرگان و یارانش در نهضت آزادی معتقد بودند حکومت پهلوی و دولت بختیار قابل اصلاح و مذاکره نیست، این روزها نیز یاران بازرگان با تمام توان در کنار جمهوری اسلامی که ریشه کشور را خشکانده ایستاده‌اند و از اصلاح حکومت و مدارا با آنها سخن به میان می‌آورند. و ستم‌ها و جنایت‌های این روزها را عادی‌سازی می‌کنند!

حال پس از ۴۳ سال باید ببینیم و بپرسیم آن کسی که برای خودش نفرین و لعنت مردم ایران را خرید! شاپور بختیار بود یا مهدی بازرگان؟

حسین رونقی-اندیشه
@cafe_andishe95
1.1K views06:01
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 18:45:24 ‍ یکی از آشکارترین نشانه‌های ورشکستگی اخلاقی که گریبان فرهنگ امروزه را گرفته است این نگاه مُدگونه به مسائل اخلاقی است که به بهترین شکل در این جمله خلاصه شده است: «سیاه و سفید وجود ندارد، فقط خاکستری وجود دارد.»
این جمله در وصف افراد، اعمال، اصول رفتاری و اخلاق به طور کلی بیان می‌گردد. در اینجا «سیاه و سفید» به معنای «خوب و بد یا خیر و شر» است.
این طرز فکر از هر جهت که مورد بررسی قرار می‌گیرد، می‌بینیم که پر از تناقض است (که نخستین تناقض آن ناشی از مغالطه «مفهوم ربوده‌شده» است). اگر سیاه و سفیدی نباشد، خاکستری هم نمی‌تواند وجود داشته باشد زیرا خاکستری صرفا آمیزه‌ای از این دو است.
پیش از آن که آدمی بتواند رنگ خاکستری را تشخیص دهد باید بداند سیاه کدام است و سفید کدام است. در حوزه اخلاق، این بدان معناست که آدمی باید ابتدا بداند چه چیزی خوب/خیر و چه چیزی بد/شرّ است. و هنگامی که کسی تشخیص دهد این انتخاب خوب است و آن یکی بد، آنگاه هیچ توجیهی ندارد که ترکیبی از هر دو را برگزیند. هیچ توجیهی وجود ندارد برای اینکه فرد چیزی که می‌داند بد و شرّ است را به هر میزان انتخاب کند. در اخلاق «سیاهی» عمدتاً نتیجه این است که فردی بکوشد خودش را «خاکستری» جلوه دهد.

فضیلت خودخواهی، آین رند ترجمه پارسا بامشادی
@cafe_andishe95
332 views15:45
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 15:30:41لیبرالیسم یک «تیپ ایدئال» در معنای وبری آن است. این تعبیر حکماً یک هسته سخت دارد؛ از همان عقایدی که سکو و ستون آن است؛ اما کمی آن‌ورترِ این معنای مشترک، چندین لیبرالیسم را می‌شود از همدیگر تفکیک کرد:
یک لیبرالیسم اقتصادی داریم که می‌خواهد تا جایی که جا دارد به بازار میدان بدهد و تنظیماتِ دولتیِ اقتصاد را فقط به این شرط می‌پذیرد که تخم دوزرده‌ای بگذارد و فایده‌ای بی‌چون و چرا داشته باشد.
یک لیبرالیسم سیاسی هم هست که بر برابریِ حق‌ها پافشاری می‌کند و اصرار دارد روی پهن و پلا کردنِ تا سر حدِ ممکنِ بساط آزادی‌ها و هم جمع و جور کردنِ دنگ‌ و فنگ دخالت دولت در کاروبار شهروندان.
این دوتا لیبرالیسم، هرکدام از چشم دلواپسی‌های خاص محله خود یعنی اقتصاد و سیاست، خوراک می‌دهند به لیبرالیسم فلسفی؛
که این لیبرالیسم فلسفی بنا را بر این می‌گذارد که هر آقا یا خانمی دنبال برخورداری از حداکثر استقلالِ ممکن است و می‌خواهد که، با قبول اقتدار او در مملکت وجود شخص خودش، عقاید و تشخیص درست و غلط امور و انتخاب سبک زندگی، شرافت و کرامت او که در همین آزادی انتخاب است، محترم شمرده شود، تا وقتی که او همین احترام را در مورد الباقی بنی‌بشر نگه می‌دارد.

چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند؟، رِمون بودُن ترجمه مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
390 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 12:45:26
"تجارت آزاد یعنی همین که بگذاریم ملت هرچه دل‌شان خواست را بخرند و بفروشند. اعمال تعرفه‌های حمایتی، در اعمال زور با محاصره‌ی نظامی ندارد و هدف هر دو هم مشابه است: جلوگیری از تجارت. تنها فرق این دو آن است که محاصره‌ی نظامی راهی است که دولت‌ها از آن برای جلوگیری از تجارت دشمنان‌شان استفاده می‌کنند؛ حال آن‌که اعمال تعرفه‌های حمایتی راهی است برای جلوگیری از تجارت مردمان همان ملت."

هنری جورج

عقل معاش ، جیمز دی. گارتنی ، ریچارد ال. استروپ، دوایت آر. لی، تانی‌اچ. فرارینی ترجمه محمد ماشین‌چیان
@cafe_andishe95
447 views09:45
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 09:15:20 جنگ فالکلند و تقلب چپگرایان
( Falklands War)

بسیاری چپگرایان با حمله به انگلستان به عنوان نماد سرمایه داری غربی به خصوص اینکه دولت تاچر در آن مقطع حاکم بر انگلیس بود این دروغ را جا می اندازند که مقصر و متجاوز در جنگ فالکلند بریتانیا بوده است.دیگو مارادونای کمونیست نیز جزو همین افراد است که مثلا با گل دست خدای متقلبانۀ خود انتقام این تجاوز را از انگلستان گرفته است.اما حقیقت تاریخ نکات دیگری را برملا میکند.

متجاوز و مقصر آرژانتین بوده و نه انگلیس و سرمایه داری

حاکمیت تاریخی جزیره با انگلستان بوده و زبان مردم آن منطقه انگلیسی است نه اسپانیایی(زبان آرژانتین)

مردم فالکلند با اختیار و در رای گیری دموکراتیک نظام پادشاهی را گزینش کرده اند.

جنگ نتیجه مطلوب برای آرژانتین متجاوز داشت و باعث برکناری ژنرال دیکتاتورشان شد.

کشور شکست خورده آرژانتین طرف محق و مظلوم جریان نبود و تلفات سنگینترش هم او را در مقام مظلوم قرار نمی دهد که چپ برایش نوحه سرایی می فرماید

جنگی اعلان‌نشده بود که در سال ۱۹۸۲ در زمان نخست‌وزیری مارگارت تاچر در بریتانیا بین این کشور و آرژانتین برسر مالکیت سرزمین‌های فرادریایی بریتانیا در جنوب اقیانوس اطلس شامل جزایر فالکلند و جزایر جورجیای جنوبی و ساندویچ جنوبی درگرفت.جزایر فالکلند ۴۰۰ کیلومتر با سواحل آرژانتین فاصله دارند و انگلیس از سال ۱۸۳۳ بر این جزایر حاکمیت دارد. این نبرد ۷۴ روز ادامه داشت و به مرگ ۲۵۵ بریتانیایی و ۶۴۹ آرژانتینی و ۳ نفر از ساکنان فالکلند انجامید. این جنگ در ۲ آوریل ۱۹۸۲ با حمله و اشغال جزایر فالکلند توسط آرژانتین آغاز شد. در روز ۵ آوریل نیروهای دریایی و هوایی بریتانیا به منطقه فرستاده شدند. جنگ پس از حدود ۱۰ هفته در ۱۴ ژوئن با تسلیم شدن نیروهای آرژانتین پایان یافت و نیروهای بریتانیایی مجدداً کنترل جزایر را به‌دست آوردند.روابط سیاسی دو کشور در سال ۱۹۸۹ پس از نشستی مشترک در مادرید مجدداً برقرار شد.

جنگ فالکلند دارای تأثیرات فرهنگی و سیاسی عمیقی در آرڗانتین بود. شکست آرژانتین در این جنگ منجر به سرنگونی حکومت دیکتاتوری نظامی ژنرال لئوپولدو گالتیری شد، که بعداً به علت «بی‌کفایتی» در حین جنگ، در بوئنوس‌آیرس زندانی شد.

در همه‌پرسی سال ۲۰۱۳ میلادی که در مجمع‌الجزایر فالکلند برگزار شد، ساکنان این جزایر به‌طور گسترده حمایت خود را از وابستگی سرزمین خود به نظام پادشاهی بریتانیا اعلام کردند.
@cafe_andishe95
496 views06:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 20:00:11
‏جمهوری اسلامی آخرین جمهوری در ایران است.
پادشاهی ایران از پس خلافت امویان و عباسیان و ایلغار و حکومت مغولان، شعله برکشید و قد برافراشت.پادشاهی، ایران را از هاضمه خلافت، سلطه مغولان و بلایای جنگ جهانی دوم بسلامت بیرون کشید.پادشاهی مشروطه شالودهِ استوار دفاع از آزادی هاست
#جاویدشاه
@kalashi_hojjat
252 views17:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 17:30:00 مدل لیبرالیستی انقلاب فرانسه، منشأ آن را در ناکامی های نظم اجتماعی موجود می جوید.

نمایندگان مردم که خواهان رفع مظالم از خود و کاهش نارضایتی هایشان بودند، خواستار نمایندگی از طریق "مجمع ملی" شدند و به آن دست یافتند.
تلاش ایشان در جهت سامان دادن به اوضاع از سوی مجموعه ای از نیروهای محافظه کار ناکام ماند، چرا که از یک طرف پادشاه و اشراف را با به خطر افتادن منافع و قدرتشان هراسان می ساخت و از طرف دیگر امنیت قدرتهای محافظه کار اروپایی را تهدید می کرد.

دولت بر اثر ورشکستگی ناشی از مدیریت غلط و بی کفایتی نظام کهن، قادر به تحمل فشار وارده بر خود نبود. این بود که مهار انقلاب از هم گسست و رهبران تندروتر بیش از پیش پا به عرصه نهادند و نتیجه آن حکومت وحشت بود که اگر در مجال مناسب اقداماتی قاطع به عمل آمده بود شاید امکان جلوگیری از آن وجود داشت. سرانجام پس از حمام های خون، شور عمومی فروکش کرد و "روبسپير" و یاران او از قدرت برکنار شدند، انقلاب اما فرزندان خود را بلعیده بود.

عصری از فساد و ولنگاری و بی خیالی آغاز گشت که در فرانسه به واکنش ترمیدوری شهره است. این دوران نیز به نوبه خود راه را برای تحكيم دولتی جدید و از لحاظ فنی مؤثرتر گشود، دولتی نظامی که به تدریج به قلم کهن شباهت روزافزون یافت.

لیبرال ها بعدها با تعمیم این تجربه، بیش از هر چیز بر قانون اساسی و نمایندگی تأکید ورزیدند. آنگاه که آراء مردم میزان قرار گیرد، خود در صدد رفع نارضایتی برخواهند آمد و تحول اجتماعی به گونه ای منظم تحقق خواهد یافت.

نگاه لیبرالیستی به انقلاب، زیر بنای اقتصادی نارضایتی ها را از نظر دور نمی داشت.
بررسی های الکسی توکویل پیرامون انقلاب، گویای این واقعیت است که ساختارهای حکومت در فرانسه ۱۷۸۹ تا چه اندازه از عقلانیت به دور بوده است .

پرداخت مالیات از قاعده ای برخوردار نبود و مالیات از ناحیه ای به ناحیه دیگر، به نسبت های متفاوتی وضع می شد. اجاره مقطوع مالیات ها به این معنی بود که انبوه عظیم مالیات های دریافتی
هرگز به دست شاه نمی رسید و معافیت اشراف از هر گونه پرداخت مالیات، بار سنگین هزینه ها را عمدتا بر دوش کشتگران قرار می داد.
موانعی که تعرفه های گمرکی بین ایالات و استان ها و پایتخت ایجاد کرده بودند، عملا مجرای هر گونه داد و سند آزاد را سد می کرد. همچنان که واحد اندازه گیری طول و وزن از ولایتی به ولایت دیگر فرق می کرد، ارز رایج نیز بین ایالات مختلف یکسان نبود که این خود نیز موجب افزایش نابسامانی ها شده بود.

انقلاب اقدام بزرگی در راه عقلانی کردن امور بود و ویرانه های باقی مانده از قرنها نظام فرتوت اداری را از صحنه پاک کرد و اساس بدیع تر و منطقی تری را برای فعالیت های اقتصادی استقرار بخشید.
با انجام این اصلاحات، شعار لیبرال های اقتصادی در آغاز سده نوزدهم ،اقتصاد آزاد شد و در بریتانیا اعلام قانون غله در سال ۱۸۴۶، تجارت آزاد را اصلی برای دولت کرد و آغاز دوران خوراک ارزان را برای جمعیتی سريعا روبه رشد اعلام داشت

انقلاب و ضد انقلاب -پیتر کالورت
@cafe_andishe95
362 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 14:45:36 «من باور ندارم که راه حل مشکلات ما این باشد که صرفا افراد درستی را انتخاب کنیم.

نکته مهم، ایجاد فضایی است که در آن منفعت ِافراد نادرست در انجام کار درست باشد.
در غیر این صورت حتی افراد درست هم کار خوب را انجام نخواهند داد، یا اگر هم سعی کنند انجام دهند، سریعا از دولت کنار گذاشته می شوند.
»

میلتون فریدمن
@cafe_andishe95
454 views11:45
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 12:31:43
پاسخ کوبنده ناخدا صمدی از فرماندهان ارتش خطاب به سید حسن خمینی که گفته بود از فقر مردم ایران در دوران پهلوی آماری داده نمیشود.
@cafe_andishe95
743 views09:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 09:31:07 «دکترین ضد دمکراتیک برای یک اقلیت این حق را قائل است که با زور بر کشور و بر اکثریت حاکم شود.

اگر قرار باشد هر گروهی که باور دارد می تواند با زور خود را به مقام سروری بر دیگران برنشاند٬ حق داشته باشد دست به این تلاش بزند٬ پس باید برای سلسله ای بی وقفه از جنگ های داخلی آماده بود.

وقتی مجبور باشیم اوضاع خود را بر اساس امکان جنگ داخلی دائمی سامان دهیم٬ دوباره باید تقسیم کار را به حدی کاهش دهیم که دست کم در هر منطقه -اگر نه هر روستا- تا حدی خودکفا شود; یعنی بدون واردات از بیرون برای مدتی بتواند خود را مستقلا تغذیه و حفظ کند. چنین چیزی به افقی چنان بی سابقه در میزان زایایی کار منجر خواهد شد که زمین دیگر تنها می تواند خوراک بخشی از جمعیتی را که امروز روی آن زندگی می کنند٬ تامین کند.
آرای ضد دمکراتیک به نوعی نظام اقتصادی منجر می انجامد که مانند آن در قرون وسطی و عهد باستان وجود داشته است.»

دکترین ضد دمکراتیک منجر به بی ثباتی و بی ثباتی مخل اصل تقسیم کار است. طبیعتا با اخلال در این اصل مجبور به پیگیری روش های منتهی به خودکفایی و انزوای اقتصادی خواهیم شد.
برای شناسایی دکترین ضددمکراتیک می توانید از معیار خودکفایی-چک استفاده کنید; همان چیزی که منجر به کاهش دسترسی به منابع و فقر و گرسنگی بیشتر برای شهروندان تحت حاکمیت ضد دمکراتیک خواهد بود.

هر قدر مردانی که از رهگذر دمکراسی بر صدر نشسته اند خود را حقیرتر نشان می دادند٬ شمار مخالفان دمکراسی نیز بیشتر می شد.
اما دکترین ضددمکراتیک دچار خطاهای فکری فاحشی ست. بهترین و بهترین ها به چه معناست؟
این تعبیر «بهترین ها» در دهان مخالفان دمکراسی نمی تواند معنایی مگر این داشته باشد; مرد یا مردانی که برای امور دولت از همه مناسب ترند٬ اما بی درنگ این پرسش سیاسی پدید می آید که مناسب ترین کیست؟

چه کسی قرار است در این باره تصمیم گیری کند وقتی قرار نیست اکثریت در این تصمیم نقشی داشته باشند؟»

کتاب لیبرالیسم، فون میزس-گزین نوشت
@cafe_andishe95
520 views06:31
باز کردن / نظر دهید