2022-06-11 17:30:00
مدل لیبرالیستی انقلاب فرانسه، منشأ آن را در ناکامی های نظم اجتماعی موجود می جوید.
نمایندگان مردم که خواهان رفع مظالم از خود و کاهش نارضایتی هایشان بودند، خواستار نمایندگی از طریق
"مجمع ملی" شدند و به آن دست یافتند.
تلاش ایشان در جهت سامان دادن به اوضاع از سوی مجموعه ای از نیروهای محافظه کار ناکام ماند، چرا که از یک طرف پادشاه و اشراف را با به خطر افتادن منافع و قدرتشان هراسان می ساخت و از طرف دیگر امنیت قدرتهای محافظه کار اروپایی را تهدید می کرد.
دولت بر اثر ورشکستگی ناشی از مدیریت غلط و بی کفایتی نظام کهن، قادر به تحمل فشار وارده بر خود نبود. این بود که مهار انقلاب از هم گسست و رهبران تندروتر بیش از پیش پا به عرصه نهادند و نتیجه آن حکومت وحشت بود که اگر در مجال مناسب اقداماتی قاطع به عمل آمده بود شاید امکان جلوگیری از آن وجود داشت. سرانجام پس از حمام های خون، شور عمومی فروکش کرد و "روبسپير" و یاران او از قدرت برکنار شدند، انقلاب اما فرزندان خود را بلعیده بود.
عصری از فساد و ولنگاری و بی خیالی آغاز گشت که در فرانسه به واکنش ترمیدوری شهره است. این دوران نیز به نوبه خود راه را برای تحكيم دولتی جدید و از لحاظ فنی مؤثرتر گشود، دولتی نظامی که به تدریج به قلم کهن شباهت روزافزون یافت.
لیبرال ها بعدها با تعمیم این تجربه، بیش از هر چیز بر قانون اساسی و نمایندگی تأکید ورزیدند. آنگاه که آراء مردم میزان قرار گیرد، خود در صدد رفع نارضایتی برخواهند آمد و تحول اجتماعی به گونه ای منظم تحقق خواهد یافت.
نگاه لیبرالیستی به انقلاب، زیر بنای اقتصادی نارضایتی ها را از نظر دور نمی داشت.
بررسی های الکسی توکویل پیرامون انقلاب، گویای این واقعیت است که
ساختارهای حکومت در فرانسه ۱۷۸۹ تا چه اندازه از عقلانیت به دور بوده است .
پرداخت مالیات از قاعده ای برخوردار نبود و مالیات از ناحیه ای به ناحیه دیگر، به نسبت های متفاوتی وضع می شد. اجاره مقطوع مالیات ها به این معنی بود که انبوه عظیم مالیات های دریافتی
هرگز به دست شاه نمی رسید و معافیت اشراف از هر گونه پرداخت مالیات، بار سنگین هزینه ها را عمدتا بر دوش کشتگران قرار می داد.
موانعی که تعرفه های گمرکی بین ایالات و استان ها و پایتخت ایجاد کرده بودند، عملا مجرای هر گونه داد و سند آزاد را سد می کرد. همچنان که واحد اندازه گیری طول و وزن از ولایتی به ولایت دیگر فرق می کرد، ارز رایج نیز بین ایالات مختلف یکسان نبود که این خود نیز موجب افزایش نابسامانی ها شده بود.
انقلاب اقدام بزرگی در راه عقلانی کردن امور بود و ویرانه های باقی مانده از قرنها نظام فرتوت اداری را از صحنه پاک کرد و اساس بدیع تر و منطقی تری را برای فعالیت های اقتصادی استقرار بخشید.
با انجام این اصلاحات، شعار لیبرال های اقتصادی در آغاز سده نوزدهم ،اقتصاد آزاد شد و در بریتانیا اعلام قانون غله در سال ۱۸۴۶، تجارت آزاد را اصلی برای دولت کرد و آغاز دوران خوراک ارزان را برای جمعیتی سريعا روبه رشد اعلام داشت
انقلاب و ضد انقلاب -پیتر کالورت
@cafe_andishe95
362 views14:30