داستان مینیمالِ ' خمیر کیک ' نوشتهی: شاهین بهرامی در زیر ز | داستان کوتاه
داستان مینیمالِ " خمیر کیک " نوشتهی: شاهین بهرامی
در زیر زمین کارگاه شیرینی پزی، زن به شدت مشغول کار بود و عرق از تمام سر و رویش میریخت. نزدیک عید بود و یک هفتهای میشد که به دلیل فشار کار، به اجبار خیلی کم میخوابید. ناگهان نگاهش به کمی آنسوتر افتاد و دید که خمیر کیک در حال استراحت هست! چقدر دلش میخواست برای ساعاتی جای او بود.