2021-12-19 21:13:22
در انسان دو نوع شيوه استدلال و تعقل وجود دارد كه به استدلال استقرايی و قياسی تقسيم می شوند. دراستدلال قياسی، فرد ابتدا مقدمه چينی كرده و با يك تئوری كلی و يا تعميم دادن يك تو مسئله به يك نتيجه گيری معين می رسد و بعد چند پديده را با توجه به آن تعبير و توصيف می كند.
در نحوه استدلال استقرايی، فرد يك سلسله اطلاعات و مطالب كوچك و متفرق را جمع بندی نموده و به يك نظريه يا تئوری كلی تر دسترسی می يابد.
در نحوه استدلال استقرايی با مشاهده تعدادی عوامل متفرقه، به يك نتيجه گيری كلی می رسيم.
مثلاً با مشاهده يك سری علائم كلينيكی و لابراتوری پی به وجود يك نوع خاص بيماری ميبريم.
در نحوه استدلال قياسی يك قانون كلی را قبول نموده و يك سلسله مشاهدات بر اساس آن مورد قضاوت قرار می گيرند.
ضميرآگاه يعنی همان ضميری كه اكنون با آن مشغول مطالعه و درك اين مطلب هستيم، هم به صورت قياسی و هم استقرائی تفكر و استدلال می كند.
ولی ضمير ناخودآگاه انسان ها فقط بصورت قياسی مطالب و پديده ها را تفسيرمی كند و قادر به توجيه و تفسير استقرايی مطالب و پديده ها نيست.
كليه افراد تحت شرايط و حالت هيپنوتيزمی نيز، تنها بصورت قياسی استدلال عمل می كنند.
در شرايط هيپنوتيزمی، قوای ذهنی و جستجوگر و پرسشگر انسان مهار شده يا در مسير ديگری هدايت می شود.
تنها قدرت استدلال قياسی بر او چيره می گردد. در اين شرايط ضمير ناخودآگاه تنها به روش قياسی عمل می كند.
بنابراين ضمير ناخودآگاه ما، همينطور افرادی كه در حالت هيپنوتيزم قرار می گيرند، ممكن است مطالبی را قبول كنند
كه لزوماً بسياری از آنها هم حقيقت نداشته باشند.
مثلاً در هوايی گرم به ضمير ناخودآگاه فردی در حالت هيپنوتيزم تلقين شود كه اتاق در حال سرد شدن است،اين مطلب بصورت كامل يا جزئی مورد قبول آن قرار می گيرد و نيازی به شواهد و مدارك ندارد لذا نه تنها اصل سرد شده هوا را قبول می كند، بلكه كليه مسائلی را كه به سردی اتاق مربوط می شود، قبول می كند و شروع به لرزيدن می كند.
جهت درك رابطه بين ضميرآگاه و ضمير ناخودآگاه مثالی ملموس توسط دكتر ريچارد شروت ارائه گرديده، به
شرح زير:
ضميرآگاه و ضمير ناخودآگاه را به دو سر يك چوب تشبيه می كنيم و تمام چوب همان ضمير انسان بصورت
كامل است .
تصور كنيد از اين چوب يك (الاكلنگ) بسازيم. در اين صورت هميشه يك قسمت آن بالا و قسمت
ديگر آن پائين قرار می گيرد و ممكن نيست هر دو قسمت بالا يا پايين باشند .
در حالت هوشياری قسمت ضميرآگاه در بالا و به صورت فعال علمی می كند و ضمير ناخودآگاه در پايين و در وضعيت غيرفعال قرار دارد .
در حالت هيپنوتيزم، تا حدودی ضمير آگاه مهار شده و ضمير ناخو دآگاه فعال می گردد.
يا به زبان ديگر (الاكلنگ) در وضع
تعادل يا نزديك به تعادل قرار می گيرد. در اين شرايط ارتباط و تأثيرگذاری بر روی ضمير ناخودآگاه وجود دارد.
ضمير ناخودآگاه مثل كامپيوتر عمل می كند و مانند آن هم برنامه ريزی می شود. حافظه يا محتوی ضميرناخودآگاه به چهار روش پر می شود.
مسئله مهم اين است كه بدانيم همه افراد با ضمير ناخودآگاه سالم و بدون عيب متولد می شوند اگر فردی
رفتاری زشت و افكاری نادرست دارد، اين آن چيزی است كه در ضمير ناخودآگاه او وارد شده و ضمير ناخودآگاه درضبط اين اعمال تقصير و يا عيبی نداشته است.
201 views18:13