هر روز که از زندگی ما میگذاشت بیشتر عذاب میکشیدم از نبود ماد | imˈpirēə l Kaka
هر روز که از زندگی ما میگذاشت بیشتر عذاب میکشیدم از نبود مادرم بگیر تا کتک زدن پدرم حق جای بخواهیم بریم بیایم نداشتیم وقتی ظهر بچها از مدرسه میآمدند خانه و سر صدایشان میامد من غصه ام میشد آخه من میرفتم پشت در کوچه وایمسادم تو سوراخ در دخترای هم قد خودم…