آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دین
زبان: فارسی
مشترکین:
5.46K
توضیحات از کانال
Freedom From Atheism Foundation
هدف من ایجاد شک و شبهه در اعتقادات مُلحدان به وجود خدا و رونمایی واقعیت اعتقادات بی دلیل و بی منطقشان میباشد.
آدرس صفحه اینستاگرام امپایر
https://instagram.com/kake.si.co?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها
2022-08-31 20:32:30
⇝❥❀ ﷽ ❀❥⇜
❀❥⇜گلچینی از #محبوب ترین و #بهترین کانالهای تلگرام تقدیم نگاهتان
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
@tab_mobtakeran
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
❀❥⇜برای #عضویت، بر روی کانال مورد نظر #کلیک نمایید
47 views17:32
2022-08-31 20:29:02
تفسیر ناب اهل سنت در اینجا
@TAFSIR_noor_alinoor
117 views17:29
2022-08-30 20:31:32
⇝❥❀ ﷽ ❀❥⇜
❀❥⇜گلچینی از #محبوب ترین و #بهترین کانالهای تلگرام تقدیم نگاهتان
𖠇𖠇 ࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
❀❥⇜برای #عضویت، بر روی کانال مورد نظر #کلیک نمایید
10 views17:31
2022-08-30 20:29:02
هر موقع حس کردید
به حال خوب نیاز دارید
توصیه میکنم 15 دقیقه
پست های کانال زیر و بخونید
꧇)
https://t.me/+zuYEl5ZazlliZmQ0
https://t.me/+zuYEl5ZazlliZmQ0
از اون کانال هاست که همه عاشق،
جملههای نابش میشن !
متنای جدیدش فوقالعاده است
یه نگاه بندازید و ببیند
19 views17:29
2022-08-30 16:05:57
سلام
شاغلین
168 views13:05
2022-08-30 15:03:51
بی غیرت جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:
- ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و میان بازار و جمعیت، یقۀ جوان رو گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:
- مردیکۀ عوضی، مگه خودت ناموس نداری…؟ خجالت نمیکشی؟؟
اما جوان،خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی بشه و واکنشی نشون بده، همان طور مودبانه و متین ادامه داد..
- خیلی عذر میخوام؛ فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین! دیدم همۀ بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم، که نامردی نکرده باشم…!
حالا هم یقه مو ول کنین! از خیرش گذشتم!!
مرد خشکش زد… همانطور که یقۀ جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…
؟
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
216 views12:03
2022-08-28 08:35:54
منظومه ای ازحکایات وداستان ها pinned «این داستان یکی ازمخاطبای کانالمونه که ازمون خواستن به اشتراک بزاریم سلام قبل از اینگ داستان زندگیم تعریف کنم ای خواهشی از همه برادر و خواهرای گلم دارم اینگ هیچ وقت هیچ وقت کسی سبک نکند کسی تحقیر نکند کسی به خاطر فقر تو سرش نزند از همین جا از همه شما معذرعت…»
05:35
2022-08-28 08:22:49
وقتی آمدم خانه زنمو شوهرم گفت وای دختر من رفته سونوگرافی و گفته بچه اش پسره من چیزی نگفتم ولی دلم خیلی سوخت وقتی دخترم به دنیا آمد شوهرم اذیتش بیشتر شد همه تو زندگیم دخالت میکردند جوری شده بود که شوهرم نمیآمد تو اتاق پیش من ایمان که گذاشت دیگه نتوانستم تحمل…
519 views05:22
2022-08-28 08:21:24
هر روز که از زندگی ما میگذاشت بیشتر عذاب میکشیدم از نبود مادرم بگیر تا کتک زدن پدرم حق جای بخواهیم بریم بیایم نداشتیم وقتی ظهر بچها از مدرسه میآمدند خانه و سر صدایشان میامد من غصه ام میشد آخه من میرفتم پشت در کوچه وایمسادم تو سوراخ در دخترای هم قد خودم…
491 views05:21
2022-08-28 08:21:04
نشسته بودیم ۲تا دختر همسایه داشتیم که تفریبان هم سن من بودند آنها خیلی خوشبخت بودند چون پدرش خوب بود مادرش مهربان بود وضع مالیش عالی بود بهترین لباس میپوشیدند ای بار ای لباس خریده بود خیلی قشنگ بود من بهش گفتم هروقت این لباس نخواستی میدی به من اونم قبول کرد…
450 views05:21