در رسالهی پارمنیدس، که بدون شک مهمترین مکالمهی افلاطون است، | نشر نی
در رسالهی پارمنیدس، که بدون شک مهمترین مکالمهی افلاطون است، پارمنیدس سؤالی میپرسد که باعث سردرگمی سقراط میشود و وادارش میکند به محدودیت خود اعتراف کند: آیا برای نازلترین چیزهای مادی نیز ایدهای وجود دارد، ایدهی مدفوع، ایدهی گردوخاک؟ آیا ایدوسی ــ فرم ایدئال جاویدانی ــ برای «چیزهایی که ممکن است مهمل به نظر برسند، مانند مو و گلولای و آشغال، یا هر چیز دیگری که کاملاً بیارزش و بیمقدار باشد، وجود دارد؟» این پرسش فقط متضمن این واقعیت شرمآور نیست که مفهوم والای فرمها یا مثُل را به اشیاء پست و فرومایه هم میشود اطلاق کرد، بلکه نکته در پارادوکس بسیار دقیقتری نهفته است که افلاطون در رسالهی دولتمرد به سراغ آن میرود، پارادوکسی که در آن این مدعای کلیدی مطرح میشود: تقسیمبندی (یک جنس به انواع) باید بر اساس گرهگاههای مناسب انجام شود. به طور مثال اشتباه است که جنس همهی انسانها را به یونانیان و بربرها تقسیم کنیم: «بربرها» فرم مناسبی نیست چون معرف گروهی (نوعی) نیست که بتوان آن را به صورت ایجابی تعریف کرد...
از کتاب رخداد نوشتهی اسلاوی ژیژک ترجمهی امیررضا گلابی