Get Mystery Box with random crypto!

#پارت_39 #عشق_جاودان _آره دیگه بایدم مسخره کنی چون اینقدر نگ | ✨🖤𝒊𝒎𝒎𝒐𝒓𝒕𝒂𝒍 𝒍𝒐𝒗𝒆🖤✨











#پارت_39
#عشق_جاودان

_آره دیگه بایدم مسخره کنی چون اینقدر نگرانتم که از همه بیشتر دوست دارم تقصیر خودمه دیگه

بعد با حالت قهر روشو ازم برگردوند آروم رفتم پیشش و از پشت بغلش کردم

+مگه من میتونم ببینم آلیس خانوم با من قهره تو که میدونی من طاقت قهرتو ندارم دیوونه ی من

_خوبه خوبه الکی اینقدر ادا در نیار برو بشین من برم یک چیزی آماده کنم بخوریم اینقدر که به خاطر تو حرص خوردم گشنم شد

+الکی ننداز گردن من همه میدونن چقدر شکمویی رأسی خاله اینا کجان ؟

_رفتن پیش فلورا
بعد حرفش دمپایی شو در آورد و محکم زد تو سرم
_شکمو هم خودتی

اداشو در آوردم و خودمو بالا کشیدم و روی سنگ اوپن نشستم

_آماندا به نظرت چه اتفاقی افتاده؟

با کنج کاوی گفتم

+از چی منظورت چیه؟

همونطور که مرغ هارو از فریزر در می آورد گفت

_فلورا یهو زنگ زد و خیلی فوری گفت مامان بابا برن پیشش بابا هم بدون هیچ اعتراضی با من رفتن خیلی نگران و عجله داشتن

شونه ای بالا انداختم و گفتم

+نمی‌دونم بذار مامان بابات بیان شاید بگن چیشده بود

دیگه چیزی نگفت و باهم شروع به آماده کردن مرغ کردیم بعد اینکه باهم خوردیم و ظرفارو شستیم با هم رفتیم سمت اتاق آلیس نصف شب شده بود