Get Mystery Box with random crypto!

دلنوشته ای برای نادر طالب‌زاده: نه اینکه بخواهم ادعا کنم و عکس | نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ

دلنوشته ای برای نادر طالب‌زاده:
نه اینکه بخواهم ادعا کنم و عکس یادگاری بگذارم و... . دروغ چرا؟ چند سال بیشتر ارتباط نزدیک با او نداشتم. اما چه کنم که حتی یکبار هم اگر با او دمخور می‌شدی، در قلب و روحت نفوذ می‌کرد. جان کلامش و صدق گفتار و صحت کردارش، تو را یاد چیزی غریب می انداخت. چیزی که گویی سال‌هاست از دست دادی، بوی خاصی که تو را به گذشته می برد، به صدر انقلاب و به دورانی که همه همدل و دوشادوش هم مبارزه می کردیم.
شیطان وجودش را اسیر کرده بود و به همین خاطر دلهای ما اسیر او می‌شد. از کار کردن با او لذت می‌بردی، چرا که در کار رسالت و آرمان روشنی داشت. وقتی صحبت می‌کردی، با تمام وجود گوش می‌داد و هر نقطه روشن کلامت را پیش رو می‌آورد و هر چه در توان داشت برای اجرایی کردن ایده تو بکار می‌برد. همین خلوص، خلوصی که سبب شده بود با وجود خاندانی ثروتمند، در هفت آسمان اهل دنیا، یک ستاره نداشته باشد، کلید دلها را به دست او داده بود و بر کوته اندیشی ها و شماتت ها، صبوری می کرد. دروغ چرا؟ حالا که بچه‌هایم اطرافم نیستند با خیال راحت اشک می‌ریزم و می نویسم ولی نه برای حاج نادر که بعد از تحمل سالها بیماری، یحتمل اکنون با آقا مرتضی چایی بهشتی می زنند. برای خودمان که چه مفت و مجانی خوبان را دیدیم و خوب نشدیم.
@sayyedmahdinazemi