Get Mystery Box with random crypto!

ندایی خاموش: به مناسبت ارتحال مرحوم سید عبدالله فاطمی نیا (در | نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ

ندایی خاموش: به مناسبت ارتحال مرحوم سید عبدالله فاطمی نیا
(در دو پست)

نگاشته سید مهدی ناظمی قره باغ

مرسوم این است که هنگام درگذشت یک عالم، از مناقب او بگویند و به این مناسبت جامعه را نسبت به جایگاه علم و عالم حساس سازند. این حکمت دیرزمانی است که جای خود را به انواع و انحای پیام های تسلیت تشریفاتی داده است که بعید است جز حداکثر کمی همدلی با بازماندگان، بتوان اثر دیگری را در آنها مشاهده کرد. شاید بد نباشد که این بار و به مناسبت ارتحال آیت الله فاطمی نیا، که قطعاً بسیاری از اخلاق و فضایل و دانش او خواهند گفت و نوشت، درباره سنخی از دانشمندان علوم دینی بنویسیم که کمابیش از میان ما رخت بر بسته اند. به عبارت دیگر، از میانه رفتن مرحوم فاطمی نیا را نشانه ای بگیریم برای از میان رفتن نوعی خاص از دانشمندان دینی. دانشمندانی که دیگر بعید است بتوان برای آنها مشابهی یافت.
شرایط سخت کشور در سالیان اخیر از سویی، قوی تر شدن وجوه ظاهری و کالبدی مدرنیزاسیون در کشورهای جهان سوم از سوی دیگر، سخن گفتن از عالم دینی را در کشور ما بسیار سخت کرده است. کوچکترین اشاره ای به هر عالم دینی و با هر خصائص و خصالی، بی درنگ منجر به واکنشهای عصبی و منفی انبوه افرادی می شود که اغلب خود قربانی همین زمانه بحران دانش هستند و از سوی دیگر، مانع دیگران برای مفاهمه درباره ماجرای علوم دینی در ایران.
علی ای حال، در این چند سطر قصد سخن گفتن درباره چنین موضوع کلان و گسترده ای نیست؛ این چند سطر خطاب با اندیشمندان و دردمندان امروز کشور نوشته می شود و صرفاً بنا دارد تذکر بدهد که حوزه های علمی شیعی که وارث علوم سنتی گذشته ما بوده اند، علومی که بسیاری از آنها از بین رفته اند یا در سینه افرادی منزوی، کالمعدوم هستند، در بحرانی بی سابقه قرار دارند. این بحران بی سابقه صرفاً این نیست که داوطلبان ورود به حوزه های علمیه که زمانی بیشتر از ظرفیت پذیرش بودند، امروز نزدیک به صفر هستند، بلکه در این است که تبلیغ سنتی حوزه شیعی در آستانه فراموشی قرار گرفته است. این سنت را نباید به معنای یک فرم، روش و قالب فهمید. بلکه این سنت اگرچه فرم هم دارد، خودش محتوای خودش را هم دارد و همین است که در آستانه فراموشی تام و تمام قرار دارد.
سید عبدالله فاطمی نیا، یکی از آخرین بازماندگان تبلیغ سنتی شیعه، آن هم نه فقط تبلیغ عادی بلکه تبلیغ عالمانه بود. در واقع نوع خاصی از تبلیغ، که البته دستمایه محبوبیت آن مرحوم در بین اقشار مذهبی شده بود، فرع بر دانش و دانشمندی ایشان بود و نه بر عکس. برای توضیح بیشتر، یادآوری می کنم که در سنت قدیمی، مبلغ اولاً بایست که مبدل به «عالم» می شد و سپس اجازه تبلیغ می یافت. این اصل به تدریج به فراموشی سپرده شد و شاید هم مقداری بخاطر شرایط، هر طلبه ای مبدل به مبلغ شد. این امر، باعث ایجاد فاصله ای بین دانشمندان (که جریان اصلی ایشان فقها بودند) با مبلغان گشت. آسیب این جدایی، به هر دو طایفه وارد می آمد. اما همچنان جریانی سنتی وجود داشت که مدعی لزوم اتحاد دانشمند و مبلغ بود و تبلیغ مبتنی بر دانش پخته و قوام یافته دینی را یک رسالت مهم می پنداشت. از آنجا که اصل خود دانش و دانشمندی در حوزه علمی شیعی در بحران قرار دارد (و افسوس که بزرگان با وجود وقوف بر این بحران از علنی کردن آن اجتناب می کنند) خودبخود تبلیغ مبتنی بر دانش نیز، صعوبت مضاعف یافت.
یکی از مهمترین نتایج این خسارت، ضعف رو به تزاید فهم عامه از دین و اختلاط دانش دینی با انبوهی از خرافات و مشهورات بی پایه و اساس و حتی اختلاط با آموزه های سایر ادیان و مذاهب است. وقتی ذهن اقشار مذهبی با آموزه های دیگر مذاهب بیامیزد و این آموزه ها و سایر آموزه های غیرمرتبط تثبیت شود، عملاً پایگاه رشد آن مذهب به تعطیلی نزدیک می شود. این خطر عظیم که نه تنها به ما نزدیک است، بلکه اساساً در میان آن هستیم، خطری است که به ویژه با «بی تاریخی» خود را نشان می دهد. وجود انبوهی مبلغ که یافته های خود را از مشهورات زمانه و یا تکرار ناسنجیده مطالب دیگر مبلغان دریافت می کنند، نه تنها به مذهب شیعه آسیب جبران ناپذیر وارد می کند و آن را در برابر انبوهی از اتهامات ناوارد رقیبان ضعیف می سازد، بلکه اساساً مواریث علمی و فرهنگی ایران را که از طریق حوزه های شیعی به امروز ما رسیده است، در خطر نابودی کامل یا نسبی قرار می دهد. (بقیه یادداشت در پست بعدی کانال)