کتاب خوب بخوانیم

2022-08-03 11:12:05 «اعترافات کاتب کشته‌شده» قصهٔ فرزند کاتب فراری و کشته‌شدهٔ دربار معاويه است. او شبانی پیشه کرده و در محرم سال ۶۱ به کربلا رفته است تا در ظهر عاشورا، مواجههٔ سپاه شمر و عمربن‌سعد با لشکر امام حسين(ع) را ببيند و بنويسد.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-08-02 17:21:14 -
زهرا پناهی‌روا، همسر سردار شهید علی چیت‌سازیان و راوی کتاب «گلستان یازدهم»، در این ویدئو بخشی از زندگی خود را روایت می‌کند که می‌تواند برای جوانان دغدغه‌مند دربارهٔ ازدواج و ساختن زندگی مشترک، راه‌گشا باشد.

این کتاب به‌تازگی به چاپ سی‌وپنجم رسیده است.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-08-02 12:15:15 -
برشی از کتاب:

تاریخ وقتی سرگذشت خوش‌عاقبت‌ها و بدعاقبت‌ها را برایمان تعریف می‌کند، معمولاً روی چند اتفاق و انتخاب.

ما خیلی وقت‌ها «خُزَیمه کوفی» می‌شویم. اسم و نام و نشانی که از اهل بیت می‌بینیم، سلام می‌دهیم، دل‌مان برایشان پر می‌کشد و خودمان را در آغوش مهربانی‌شان رها می‌کنیم.

گاهی اما «حَجار بن ابجر» می‌شویم و قول و قرارهایی که با اهل بیت گذاشته‌ایم را فراموش می‌کنیم.

وقت‌هایی می‌آید که یک باره «محمد بن عُمير» می‌شویم و درست در جایی که باید باشیم و حرف حقی را بزنیم، خبری از ما نیست، پنهانیم و به خاطر مصلحت‌ها قدم جلو نمی‌گذاریم.

ممکن است بعضی روزها «کعب بن جابر» بشویم، وضو بگیریم و با نیت قربة الى الله دل امام زمان را خون کنیم، جنایت کنیم و با خیال آسوده و وجدان آرام بخوابیم.

- کربلا به روایتی دیگر، حجت‌الاسلام محمدرضا جوان آراسته.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-08-01 15:26:48 تازه‌های نشر:

محمدحسن زورق در کتاب «پنجمین پنجره و خورشید» رخدادهای پیش از واقعهٔ عاشورا، روز واقعه و پس از آن را با رویکردی تحلیلی بررسی کرده است.

نویسندهٔ این کتاب می‌گوید: چیزی که ما باید از درس‌های عاشورا یاد بگیریم این است که خودمان را از سردرگمی درآوریم.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-31 13:48:29 -
برشی از کتاب:

معنی بسیج را نمی‌دانست! باهر زحمتی بود به او فهماندم. بعد دوباره از یگان رزمی‌ام پرسید. گفتم:
«عضو لشکر محمد رسول الله (ص) هستم.»
از این اسم تعجب کرده بودند. احساس کردم با توجه به تبلیغاتی که علیه ما صورت گرفته، شنیدن این نام برایشان تازگی دارد. گفتم:
«اسم لشکرهای ما همه از اسم ائمه (ع) نشئت گرفته. مثل لشکر على‌بن‌ابیطالب (ع)، لشکر امام حسین، لشكر ولی عصر...».
هر لحظه برتعجب‌شان افزوده می‌شد. یکی از سربازها گفت:
«مگر مردم ایران مسلمان هستند که این اسم.ها را روی لشکرهای خود گذاشته‌اند.»
گفتم:
«نه تنها مسلمان، بلکه با توکل به خدا و با کمک ائمه، شما را از خاکمان بیرون کرده.ایم.»

- تابستان ۱۳۶۹، مرتضی سرهنگی.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-31 12:47:53 خاطرات اسیران جنگی از انسانی‌ترین ادبیات جنگ است.

کتاب «تابستان ۱۳۶۹» مجموعۀ چهل خاطره است که مرتضی سرهنگی طی سه سال و از میان انبوهی از خاطراتِ اسارت انتخاب کرده است. به‌اعتقاد نویسنده، ادبیات اسارت از سوغاتی‌هایی است که آزاده‌ها همراه خودشان آوردند و هزینۀ آن جوانی و سلامتی‌شان بوده است.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-30 17:38:25 -
برشی از کتاب:

واقعاً کربلا آخر دنیاست. کربلا برای ما انتهای دنیاست؛ یعنی بهتر از اینجا نیست. بالاتر از این شهر پیدا نمی‌شود. هزار بار هم که آمده باشی، به محض اینکه از کربلا خارج می‌شوی، یکی از رؤیاهای زندگی‌ات رسیدن دوباره به کربلاست و به محض رسیدن به کربلا دلت نمی‌خواهد از آنجا بروی.

- شش گوشه، حامد حجتی.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-30 17:21:36 اگر اهل مطالعه در حوزهٔ ادبیات پایداری هستید قطعاً نام «مرتضی سرهنگی» را شنیده‌اید.

مرتضی سرهنگی از نویسندگان نام‌آشنای انتشارات سورهٔ مهر و روزنامه‌نگار و پژوهشگر ادبیات پایداری است.

در این پست با او و آثارش بیشتر آشنا می‌شویم.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-28 09:58:14 ‏اگر دل‌تنگ زیارت سیدالشهدا و کربلا هستید، کتاب «شش گوشه» مرهم خوبی برای این دل‌تنگی است.

کتاب «شش گوشه»، به قلم حامد حجتی، روایت‌گر مراحل نصب ضریح حرم مطهر سیدالشهداست. اتفاقی بزرگ که شاید تا مدت‌ها تکرار نشود.

› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید

2022-07-27 12:30:04 -
برشی از کتاب:

«مجید معینی»، طلبه جوانی که بسیار فعال، پرشور و متعهد بود. او سرپرستی تعدادی دیگر از طلبه‌ها را به‌عهده داشت. در سال ۱۳۵۰ مسجد شیخ‌علی عملاً توسط او اداره می‌شد. وی در بهمن ۱۳۵۱ دستگیر و با توجه به وسعت فعالیت‌ها و اطلاعاتش، مقاومت و استقامت فوق‌العاده‌ای نمود. به طوری که در میان زندانیان و مبارزان، مشهور و زبانزد شده بود. متأسفانه وی در سال ۱۳۵۵ در زندان اوین جذب سازمان مجاهدین خلق شد و از اعضای فعال این سازمان بود. پس از انقلاب از سوی سازمان، کاندیدای نمایندگی مجلس از تهران شد. سرنوشت مجید معینی بسیار عبرت‌انگیز است؛ او نان و نمک، یا نان و پیاز می‌خورد، لباس مندرس به تن می‌کرد و با چند ساعت خواب در شبانه روز و فعالیت وسیع مبارزاتی و مقاومت عجیب خود در جریان بازجویی، الگوی بسیاری از جوانان بود. ولی هنگامی که جذب سازمان مجاهدین خلق شد چنان تغییر کرد و منحرف شد که باورکردنی نیست. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.

- سال‌های بی‌قرار: خاطرات جواد منصوری، محسن کاظمی.
› @Sooremehr باز کردن / نظر دهید