﮼زخمِ‌قلب

2023-04-20 22:02:06 وقتی دل یکی که خیلی دوست داره رو هی بشنکی هی اذیتش کنی
شاید طرف همچنان دوست داشته باشه همچنان بهت علاقه و مهر بروزه
ولی بدون اون از حسی که نسبت به تو داره متنفره و ارزو میکنه کاش هرگز اینجوری نمیشد
و این دقیقا یک مرحله قبل از بی تفاوت شدن نسبت به اون ادمه دوست داشتنیه خیالیه
سعی کن کم اشتباه کنی
ادما تا یه حدی احساس دارن
بعد اون همش بی تفاوتی و نفرته
-پارمی باز کردن / نظر دهید

2023-04-19 22:02:06 عزیزه من
وقتی هر چی میگی من میگم چی میگم چرا میگم ااا تعریف کن میگم چجوری میگم توضیح بده میگم نفهمیدم
نارسانی مغزی که ندارم
میخوام بیشتر باهات حرف بزنم
وقتی هی از این شاخه رو اون شاخم
یعنی عزیزه نادانم
بیا و بیشتر با منه محتاج به تو حرف بزن
کار سختیه فهمش؟
-پارمی باز کردن / نظر دهید

2023-04-18 22:02:06 باز کردن / نظر دهید

2023-04-18 22:02:06 یه تلاش عجیبی داری که نمیفهمی دوست دارم که نمیفهمم کوری یا دوست داشتنمو نمیخوای
مگه میشه یه ادم
ببینه یه ادم دیگه داره خودشو براش به اب و اتیش میزنه
تموم زندگیشو در اختیار تو گذاشته مغزش در ثانیه در حال فکر کردن به تو و حرکاتته
موقع حرف زدن با تو چنان با ذوق کلمات رو میگه که حتی حساب درست بودن جملش هم نمیکنه
هر چی بگی میگه چشم میگه درسته
بعد هنوز نفهمیدی دوستت دارم؟
عزیزه جانم سگ وفادار قلاده به گردنت که نیستم
دوستت دارم
دوست
-پارمی باز کردن / نظر دهید

2023-04-18 21:02:06 باز کردن / نظر دهید

2023-04-17 23:13:27 ﮼دوست‌داشتم‌همیشه‌یه‌جور‌دیگه‌باشه باز کردن / نظر دهید

2023-04-17 22:02:06 عشق به نگاه هاست
ادما دست کسای زیادی رو میگیرن
باخیلیا معاشقه میکنن
به خیلیا حرف قشنگ زدن
افراد زیادی رو به اغوش کشیدن
ولی
ادما نمیتونن افراد زیادی رو
با عشق نگاه کنن
-پارمی باز کردن / نظر دهید

2023-04-16 22:02:16 من تموم تلاشم رو میکنم تا تو بفهمی من دوستت دارم
تا فقط یه لحظه یه حرکت یه کار یه حرف از تو ببینم که بوی منم دوستت دارم بده
من‌تموم تلاشمو میکنم اما اگه
اگه هزارن رشته دراز را پنبه کردی
اگه قلبم را بار ها شکستی
اگه عشقم رو نادیده گرفتی
اگه ازت بریدم
قسم به جانت
که بیخیال چشم هایت میشم
-پارمی باز کردن / نظر دهید

2023-04-16 14:02:02 تو یه لنگه از کفشت رو توی قلب من جا گذاشتی سیندرلا. باز کردن / نظر دهید

2023-04-15 22:02:11 اینکه من تورو دوست داشته باشم میدونی مثل چیه؟
مثل برعکس دویدن روی پله برقی
همه با حالت اینکه این چقدر احمقه مگه دیوونس داره این کار رو میکنه نگام میکنن و بعضیا سعی دارن منصرفم کنن و بهم بفهمونن این کار سر انجامی نداره
ولی من این بچه پنج ساله باذوق و هیجان دارم تلاش میکنم پله های بی شماری که زیر پام میاد و نشمارم و فقط بالا برم
بالا برم شاید برسم شاید موفق شدم و با غرور برگردمو و به مسیر غیر ممکنه پشتم نگاه کنم
ولی ته ذهنم هست که نکنه اخرش اون من باشم که نا امید از رسید به اخرین پله ی بی نهایت ها خسته از درجا زدن وایسم تا پله ها من و به پایین برگردونن
-پارمی باز کردن / نظر دهید