Get Mystery Box with random crypto!

آینده (عباس عبدی)

آدرس کانال: @abdiabbas
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 25.31K

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 89

2022-07-29 11:40:43
4.4K views08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 11:40:40
4.2K views08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 11:40:37
4.6K views08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 11:40:36
4.3K views08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 07:20:15 کرونا؛ جیمز وب

اعتماد ۵ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

تصاویر تلسکوپ جیمز وب، یک رویه زیبایی‌شناسانه دارند که برای هر بیننده‌ای جذاب است. ولی هنگامی که توضیحات این تصاویر را می‌خوانیم حیرت‌زده می‌شویم و حتی بالاتر از آن قدری ترسناک می‌شویم که ماجرای جهان چیست؟

حدود سی ماه پیش در نقطه مقابل این کهکشان‌گردی، ویروس کرونا بشریت را با پرسش مشابهی مواجه کرد. ویروسی آن قدر ریز که اگر همه ویروس‌های کرونا در جهان را جمع می‌کردند در یک ظرف کوچک جا می‌شد و امروز تصویری می‌بینیم که هزاران کهکشان و نه ستاره آن در قابی به اندازه یک سنگ ریزه در این فضایی است که پیش روی ما دیده می‌شود!!

اگر تا کنون هر تصویری از مفهوم بی‌نهایت داشته‌ایم باید با آن خداحافظی کنیم چرا که بی‌نهایت‌هایی که ما در ذهن خود داشتیم در برابر عظمت جهان، در حد ایپسیلون (مقداری در حد صفر) است. این تصاویر و یافته‌هایِ در راه این تلسکوپ چه تغییری در جهان خواهد گذاشت؟

در درجه اول می‌توان گفت که هیچ، همه دارند زندگی می‌کنند، دنبال رفع نیازهای اولیه خود هستند، پس هیچ اتفاقی هم رخ نخواهد داد. کرونا هم که تمام شود، همه یادشان می‌رود. و به قول معروف نه خانی آمده بود و نه خانی رفته بود.

ولی منظور از اثرات این دو پدیده، در کوتاه‌مدت نیست. بسیاری از اثرات هستند که ابتدا در یک لایه‌های خاص اجتماعی و حتی ساختاری اثر می‌گذارند، این اثر عمیق و پایدار است و کم‌کم و با گذشت زمان به سایر حوزه‌ها نیز سرایت می‌کند.

اگر این‌چنین به مسأله نگاه کنیم به نظر می‌رسد که هم کرونا و هم یافته‌های جیمز وب اثرات قابل توجهی در ساختارهای فکری و ارزشی و احتمالاً مدیریت‌های امور بر جای بگذارد. زیرا مسأله علم و گسترش آن است که قطعا جامعه و افراد را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

البته این بدان معنا نیست که این اثرات همواره و بر همه افراد و جوامع یکسان و مشابه است. در مورد کرونا هم همین بود که برخی ولو نه زیاد را به سوی شبه علم سوق داد و اعتقاد بسیاری دیگر را به علم بیش‌تر کرد.

در مورد اثرات این دو پدیده بر الهیات و رویکردهای دینی و نیز تعریف از زندگی و نگاه به سرنوشت بشر، نیز باید حساس بود. در این زمینه هم بدون تردید هر گروهی سعی می‌کند گُل خود را از این گلستان بچیند و بار معنایی خود را بر این یافته‌ها بار کند، ولی این فقط یک کوشش اولیه است از سوی همه کسانی که با هر پدیده‌ای سوگیرانه برخورد می‌کنند.

بازار این داوری‌ها و برداشت‌های سوگیرانه کوتاه‌مدت است، هنگامی که از ماجرا قدری بگذرد، داوری‌های بی‌طرفانه‌تر، میدان‌دار می‌شوند. البته این بدان معنا نیست که تضعیف یا تقویت یک رویکرد اخلاقی، اجتماعی یا الهیاتی همیشگی خواهد بود. همچنان که می‌تواند رفت و برگشتی باشد. به علت یک پدیده تضعیف می‌شود ولی پس از سال‌ها و حتی سده‌ها به علل دیگری بازگشت به رویکرد قبلی رخ دهد.

ولی آنچه که برای نخبگان جامعه مهم است آن بازگشت‌های احتمالی که در قرون بعد رخ می‌دهد نیست، بلکه این رفت‌های کنونی است که در میان‌مدت اهمیت دارد و باید خود را با آن تطبیق داد.

در هر صورت جیمز وب احتمالاً اثراتی ماندگار بر تصور انسان از بود یا نبود خدا یا جایگاهی که برای بشر در ادبیات دینی قایل هستند و نیز فلسفه هستی و زندگی دارد.

واقعیت این است که بشر تصور از خدا را به اندازه خود کوچک و حتی حقیر کرده بود، بنابراین احتمال دارد که با انتشار بیش‌تر یافته‌های جیمز وب، این تصور اصلاح شود و جایگاه خدا در ذهن حقیر انسان ارتقا یابد، و اگر کسانی در عمل مانع این تحول مثبت شوند، چه بسا مردم قید آن را بزنند.

البته این بدان معنا نیست که اثرپذیری همگان یکسان و یکسو باشد، ولی اجمالاً احتمال دارد که بشریت در بلندمدت نسبت به جایگاه و توانایی‌های خود در حیات قدری محتاط‌تر شود. هر چند همین تلسکوپ و دستاوردهایش نشانه قدرتمندی علمی بشر است.

فراموش نکنیم که این اثرگذاری به شدت مربوط است با وضعیت دین در جامعه؛ که آیا یک عامل سازنده و رو به پیش است یا یک عامل مقاومت‌کننده در برابر تحولات.
3.6K viewsedited  04:20
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 09:14:45
4.9K views06:14
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 07:39:42 فرق مانتو و پراید

اعتماد ۴ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

این توییت یکی از فعالان اصلی رسانه‌ای نواصول‌گرایان است:
«‏دو تا خانم از آشنایان نصف روز وقت گذاشتند رفتند میدان هفت تیر و هفت حوض مانتوی مناسب پیدا نکردند. عصبانی. بهم گفتند دستت به مسئولین می‌رسد بگو اینجا را درست کنید گشت ارشاد اتوماتیک کارش کم می شود. این تولیدات برای کدام جامعه است؟ این هم حرف و ایده ای»
فرض این است که محتوای این توییت ساختگی نیست، بلکه نقل قول واقعی دو خانم نوشته شده است. در نقد آن می‌توان به چند نکته اشاره کرد.

فرض کنیم که واقعاً هم همین طور باشد. چه نتیجه‌ای باید گرفت؟ معنای روشن چنین پدیده‌ای این است که تقاضا برای مانتوهای مورد نظر آن دو خانم آنچنان اندک است که کمتر کسی حاضر به تولید آن می‌شود.

اگر چنین است، چه جای بحث و گلایه‌گذاری می‌ماند؟ مگر اینکه بگویند مانتودوزها باید متناسب با سلیقه این دو یا چند نفر مشابه دیگر، تولید کنند و همه زنان هنگام خرید مانتو خود را با آن سلیقه هماهنگ نمایند. خوب این کار پاک کردن صورت مسأله است و موجب انحراف حکومت در شناخت جامعه می‌شود. کاری که در مورد حجاب هم همین شده است و تصویری غیرواقعی از جامعه به نمایش می‌گذارد.

به علاوه فرض کنیم بر خلاف قانون جلوی تولید رسمی این مانتوها را گرفتید آیا فکر نمی‌کنید که شیوه‌های دیگر برای تأمین تقاضای زنان به اینگونه مانتوها وجود دارد؟ مشروبات الکلی و مواد مخدر که هر دو به کلی ممنوع هستند، به وفور در دسترس عموم است، چه رسد به لباس که شامل چنین محدودیت‌هایی نمی‌تواند بشود.

شاید منظورشان این است که این یک توطئه از سوی دست‌های پنهان برای تغییر سلیقه زنان است. بعید است که کسی چنین ادعای بی‌ربطی را طرح کند، زیرا مانتو، خودرو نیست که دو کارخانه دولتی انحصار تولیدات بی‌کیفیت چون پراید را دارند و مردم به هر دلیلی مجبورند آن را بخرند.

کافی بود به آمار کارگاههای تولید پوشاک فقط در تهران مراجعه می‌کردند که در اینترنت در دسترس است، بیش از ۲۲۰۰ تولیدی است که احتمالا ۱۰ تا ۲۰ درصد آنها مشغول تولید مانتو هستند، و اتفاقاً بسیاری از آنان افراد مذهبی و مقید هستند و این یعنی بازار کاملاً رقابتی و بدون سوگیری است. اگر آنان علاقه‌ای به تولید این مدل مانتو ندارند، نشان‌دهنده غیر مقرون به صرفه بودن این نوع مانتو و نداشتن بازار و تقاضا برای آن است. و این بدترین نتیجه برای طرفداران و متقاضیان اینگونه مانتو و فرهنگ رسمی است.

شاید نیازی به طرح این استدلال‌ها نباشد. نویسنده محترم می‌توانست یک سرچ ساده کند، و انواع و اقسام ادرس فروشگاه‌های مانتوهای اداری و تصاویر این مانتوها را ببیند. حتی نیازی به این کار هم نیست، در خیابان که راه بروید می‌بینید که بسیاری از خانم‌ها از این مانتوها استفاده می‌کنند که طبعاً خودشان آنها را ندوخته‌اند، و حتماً خریده‌اند.

پس چرا چنین مسأله ساده‌ای که انواع و اقسام شواهد برای نادرستی و رد آن وجود دارد، به راحتی از سوی یک فعال رسانه‌ای و مدیر مسئول یک روزنامه مهم کشور پذیرفته و منتشر می‌شود؟ و جالب‌تر اینکه بالای سه هزار لایک هم می‌خورد.

چگونه ممکن است موضوعی که به این سادگی قابل رد است، پذیرفته و حتی منتشر و تایید شود؟ در حقیقت این افراد در پی تأیید پیش‌فرض‌هایی خاصی هستند، و کمتر علاقه‌ای به بررسی صحت و سقم علمی و منطقی این نوع گزاره‌ها دارند.

این مسأله در موضوع مانتو، به راحتی و سهولت قابل رد است، ولی در موضوعات دیگر نمی‌توان آنان را به نادرستی گزاره‌هایشان قانع کرد، هر چند منطق آنان در موضوعات دیگر نیز به اندازه همین مورد نادرست و دور از عقل سلیم است.

مشکل دیگر آنان ناآشنایی با مفاهیم علمی و واقعی است. اگر کسی با گزاره‌های معمول و متعارف اقتصادی آشنا باشد، و بداند که رابطه عرضه و تقاضا چگونه است، و تأثیر اصلی را تقاضا بر عرضه می‌گذارد و نه برعکس، یا توجه کند که در بازار رقابت کامل نمی‌توان چنین سلایقی را به مردم تحمیل کرد، در این صورت متوجه باید شد که گیر ماجرا در سیاست‌های کنترلی یا اعتقاد به وجود برنامه‌های توطئه‌آمیز عده‌ای برای منحرف کردن پوشش زنان است.

توجه باید داشت که شکست سیاست‌های فرهنگی خیلی پیشتر رخ داده و صدای شکستن استخوان‌های آن نیز شنیده می‌شود، ولی برخی افراد برای نشنیدن این صدا، هنوز در پی بیان توجیهات عجیب هستند.
795 viewsedited  04:39
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 06:41:43 روزنامه‌نگاری؛ حرفه مظلوم

اعتماد سوم مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

این یادداشت در مقام توصیف یکی از ویژگی‌ها و حقوق مهم حرفه روزنامه‌نگاری است. ماه گذشته در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران از «سند ملی رسانه» رونمایی شد. سندی که در صدد است جایگاه و حقوق رسانه مطلوب را در جامعه به تصویر بکشد.

خبر دیگر اینکه حکم محکومیت یک فعال رسانه‌ای به دلیل افشاگری‌هایش صادر شد. گر چه این حکم بدوی و قابل تجدید نظر است، ولی در همین اندازه هم انگیزه ایجاد می‌کند که به مسأله مصونیت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران به عنوان یکی از ویژگی‌های نظام رسانه‌ای مطلوب اشاره کنیم.

پیش از شروع بحث تأکید کنم که هر کس باید مسئول اعمال خود باشد، بنده نیز باید پاسخگوی آنچه که می‌نویسم باشم، بنابراین هدف رفع مسئولیت از هیچ کس نیست. اتفاقاً هر کس که قدرت و اثرگذاری بیش‌تری دارد، باید پاسخگوتر باشد، پس هدف نادیده گرفتن مسئولیت‌های فردی نیست. پس مسأله چیست؟

هر حرفه و شغلی مشروط بر اینکه مطابق ضوابط عرفی آن حرفه انجام شود باید مصونیت حرفه‌ای داشته باشد. بهترین مثال آن قضات هستند. سعی می‌کنم حادترین مثال را بزنم. فرض کنید قتلی رخ داده و یک نفر به اتهام قتل بازداشت و سپس محاکمه و محکوم به قصاص شده و حکم نیز اجرا شده است.

پس از مدتی معلوم می‌شود که او قاتل نبوده، شخص دیگری مرتکب قتل شده است. آیا قضات رأی‌دهنده اعم از بازپرس، قضات دادگاه بدوی و یا تجدیدنظر باید به علت این خطا محاکمه و مجازات شوند؟

طبق اصل ۱۷۱ قانون اساسی
«هر گاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاص، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می‌شود، و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می‌گردد.»

پس اگر قاضی در صدور حکم مقصر باشد، شخصاً باید پاسخگو باشد ولی اگر قصور و کوتاهی رخ داده، حکومت جبران خسارت می‌کند و از محکوم اعاده حیثیت می‌نماید. در باره تعاریف قصور و تقصیر فعلأ صحبتی نمی‌کنم، فرض بر درک درست از آن است.

اگر قاضی از چنین امکان و حقی برخوردار نباشد، کسی حاضر به پذیرش کرسی قضاوت نخواهد شد. این حق برای پزشکان نیز وجود دارد. در حقیقت هر صاحب حرفه‌ای مستلزم وجود مصونیت حقوقی و کیفری در انجام وظیفه‌اش است، مگر آنکه خلاف اصول حرفه‌ای عمل و مرتکب تقصیر شود.

برای مثال پزشکی که با وسایل غیر استریل جراحی کرده و بیمارش فوت کند، مقصر است زیرا این کار برخلاف قواعد مسلم پزشکی است. یا اگر قاضی بدون توجه به دفاعیات متهم یا احضار شهود حکم نادرستی صادر کند، طبعاً مرتکب تقصیر شد و شخصاً باید جبران کند.

مشابه این مصونیت برای حرفه روزنامه‌نگاری هم هست. حتی اگر مرتکب اشتباه شود. اشتباه ذاتی امر پزشکی، امر قضایی و هر حرفه دیگر است. صاحبان حرفه‌ها را نمی‌توان به صفت اشتباه آنان محاکمه کرد، بلکه باید ابتدا تقصیر آنان را ثابت کرد، سپس اگر مقصر بودند، آنان را محاکمه کرد، در غیر این صورت هیچ مسئولیت کیفری یا حتی حقوقی متوجه آنان نیست.

چرا قضات محترم برای خود چنین ویژگی و حقی را قایل هستند و در قانون اساسی هم به درستی آمده است، ولی برای روزنامه‌نگاران حق مشابهی را قایل نیستند. تازه باید توجه کنیم که قاضی قدرت احضار و بازداشت و بازجویی و بازرسی هم دارد و این قدرت موجب می‌شود که کمتر مرتکب اشتباه شود، در حالی که روزنامه‌نگار فاقد چنین قدرتی است و احتمال خطای او در انتشار اخبار فساد بیش‌تر است.

بنابراین خیلی مختصر و مفید باید گفت که روزنامه‌نگاری حرفه مظلومی است. هم از سوی دادگاه‌ها تحت فشار است، هم اینکه حتی نمی‌تواند در دادگاه‌ درخواست رسیدگی جدی کند، هم باید در دفاع از حقوق عامه در برابر افراد صاحب قدرت افشاگری کند، و خلاصه مصداق دست ما کوتاه و خرما بر نخیل شده‌اند.

لطفاً شرایط حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و ضرورت مصونیت آنان را در انجام وظیفه حرفه‌ای در نظر بگیرید، این به نفع همه است.
2.3K viewsedited  03:41
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 06:57:22 نقد یک سفسطه

اعتماد ۲ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

این روزها بحث حجاب بالا گرفته و بسیاری از اصول‌گرایان و حتی برخی از مراجع محترم نیز در این باره اظهار نظر کرده‌اند، ولی نکته جالب این است که هر فردی، بدون توجه به نظرات طرف مقابل، یک‌سویه اظهار نظر می‌کند در حالی که باید گفتگو کرد، و هر کس علل موافقت یا مخالفت خود را با سیاست‌های جاری و وضع موجود اعلام کند و آماده شنیدن نقد آنها باشد.

یکی از استدلال‌هایی که موافقان سیاست‌های جاری در دفاع از قانون پوشش زنان می‌آورند، بسیار عجیب است. می‌گویند اگر روسری را کوتاه بیاییم فردا لباس‌های زیرشان را بر چوب می‌زنند و آن را نمایش می‌دهند. این بدترین استدلال ممکن برای دفاع از قانون غیر قابل اجرای پوشش زنان است. سعی می‌کنم برخی از دلایل این ادعا را شرح دهم.

۱ـ اصولاً این نحوه ورود به حقوق شهروندان، نادرست است. مثل اینکه مانع از آزادی نقد و بیان شویم، بعد که می‌پرسند چرا مانع از آزادی می‌شوید، بگوییم که اگر آزاد باشند فردا اصل دین و اسلام و حکومت و هر چیز دیگری را زیر سوال می‌برند و نفی می‌کنند. خوب! با این حساب باید مانع هر حقی شد. به علاوه قصاص پیش از جنایت چه معنا دارد؟

۲ـ گر چه پذیرش حدی از آزادی پوشش، ممکن است به طرح بیشتری از آن منجر شود، ولی هم‌زمان اتفاق دیگری هم رخ می‌دهد که در نهایت موجب تعادل می‌شود، زیرا مردم در برابر مطالبات غیرمنطقی بی‌تفاوت نمی‌مانند. خیلی‌ها هستند که قانون موجود را مناسب و قابل اجرا نمی‌دانند (که اجرا هم نمی‌شود) ولی در برابر حدی از پوشش که متعارف نباشد، حساس هستند و مخالفت می‌کنند. این گونه از مخالفت‌های مردم الآن دیده نمی‌شود، چون مسأله آنان قانون موجود است و نه مطالبه‌ای که فعلا وجود ندارد.

۳ـ فرض کنیم که همین اتفاق هم رخ دهد. فرض محال که محال نیست. جامعه چه واکنشی نشان خواهد داد؟ از بالای چوب بردن لباس زیر حمایت یا مخالفت می‌کند؟ اگر جامعه حمایت کند. پس معلوم است که مشکل در جای دیگری است و نه در قانون.

جامعه‌ای که پس از ۴۴ سال سلطه کامل تبلیغی و آموزشی به جوانانش به جایی برسد که لباس زیر خود را بر عَلَم کنند، قانون هم نمی‌تواند مانع رویکرد آنان شود. اگر مردم حمایت نکند، که قطعاً نخواهند کرد، در این صورت این چه استدلال بیهوده‌ای است که علیه حقوق مردم عرضه می‌شود؟ جز بی‌اعتمادی به مردم و نشناختن جامعه، ریشه دیگری ندارد.

۴ـ اگر با تکیه بر قانون و این استدلال‌ها امکان تحقق حجاب فراهم می‌شد، دیگر مشکلی نداشتید. اتفاقاً پذیرش حجاب با زور قانون نتیجه عکس داده است. مگر در زمان شاه که حجاب اجباری نبود تشویق هم می‌شد، کسی لباس زیرش را برافراشت؟ اتفاقا برعکس، چادر را برافراشتند.

در واقع این از نتایح سیاست جاری است که همه را در یک مقوله قرار می‌دهد، چه آن کسی که فقط با قانون موجود مخالف است و چه آن کسی که خواهان به سر چوب کردن لباس زیر است. برافراشتن لباس زیر محصول چنین سیاست‌هایی است نه بر عکس.

۵ـ از این نوع استدلال‌ها در جرم‌شناسی فراوان بوده و همه آنها رد شده است. یک مورد دفاع از ایده افزایش مجازات برای کاهش جرم است. خیلی‌ها گمان می‌کنند با اعدام می‌توان جلوی ارتکاب جرم را گرفت، و هر چه مجازات شدیدتر باشد، افراد کمتری مرتکب جرم می‌شوند. آنان توجه نمی‌کنند که تعیین مجازات‌های شدید برای بسیاری از رفتارها، از عدالت قضایی خارج است، و گذر کردن جامعه از عدالت، بیشترین اثر منفی را در افزایش جرم دارد.

جوامعی که جرم کمتری دارند مجازات‌های انسانی‌تری دارند. عکس آن بیشتر دیده می‌شود. جامعه و مردم براساس کیفیت و کمیت مجازات و شدت آن نیست که از ارتکاب جرم پرهیز می‌کنند. بلکه برحسب حس افراد نسبت به وجود عدالت و نیز بهره‌مندی فرد از جامعه است که از ارتکاب جرم دوری می‌کنند.

اگر خانمی معتقد باشد که قانون پوشش ناعادلانه است، طبعاً احساس ظلم می‌کند و این بدترین اثر را بر تعلق خاطر وی نسبت به جامعه و حس همبستگی با قانون و حکومت می‌گذارد.

۶- این استدلال را چرا در مورد تحصیل و اشتغال و ورزش و مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان بکار نمی‌برید؟ یا چرا برای مردان بکار نمی برید که منع قانونی مشابه پوشش زنان هم ندارند؟ پاسخ روشن است، چون چنین استدلالی کاملا نابخردانه تلقی و موجب مضحکه می‌شود.

پس این منطق که اگر از این سنگر کوتاه بیاییم تا نهایت باید کوتاه امد، هم نابخردانه است و هم ناعادلانه؛ و هم ثمربخش نیست و هم اینکه به عرف جامعه و اراده مردم که جلوی ناهنجاری‌ها می‌ایستند بی‌توجه است، ضمن این که اعلام شکست رسمی در حجاب اجباری است.

بهتر است نگاهی به ترکیه و مالزی و اندونزی کنید تا معنای شکست سیاست اجباری را متوجه شوید. از همه بدتر اینکه سیاست را صفر و یک و شکننده و فاجعه‌بار می‌کند.
5.2K viewsedited  03:57
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 04:57:28
3.4K views01:57
باز کردن / نظر دهید