2022-08-16 13:47:23
انتقاد به رفتارها در سیر دادرسی است نه رفتار پلیس در بازداشت افراد
هممیهن ۲۵ مرداد ۱۴۰۱
عباس عبدی
در پی انتشار تصاویری از دادگاه هادی مطر، ضارب سلمان رشدی، عباس عبدی، با کنار هم قرار دادن عکس سپیده رشنو در صحنهای از اعترافات او که از صداوسیما پخش شد، در کنار تصویر حضور مطر در دادگاه نوشت:«تفاوت شیوه حکمرانی را باید در تفاوت دادرسی و رفتار رسانههای آنها جستوجو کرد.» این توئیت موجب واکنشها و انتقاداتی شد که به همراه آن از خشونتها در غرب سخن به میان آمد. بر اساس این اتفاق گفتوگویی کوتاه با او انجام دادیم؛ که در ادامه میخوانید.
با توجه به انتقاداتی که به توئیت شما صورت گرفت، منظورتان از تفاوت دادرسی چه بوده و ضرورت توجه به آن چیست؟
در همه جا پلیس و نیروهای امنیتی برخورد خاص خودشان را دارند؛ به ویژه پلیس زمانی که مواجه با شرایط و موقعیت خشن میشود، نمیتواند در برابر آن سکوت و آرام رفتار کند. ممکن است برخی از حدود قانونی خود عدول و عبور کنند که موارد آن در همه جای دنیا هست. به ویژه زمانی که فرد دست به مقاومت یا خشونت بزند معمولا پلیس هم با این فرد خشن برخورد میکند؛ البته منظور این نیست که همه رفتارهای پلیس در دنیا قابل تایید است.
اما پس از این مرحله، در دادگاه مساله کاملا متفاوت است. دادگاهها نباید بر اساس پیشداوری، خشم و انتقامگیری عمل کنند. یکی از شرایط قاضی در قانون ما این است که اگر قاضی نسبت به متهم پیشداوری داشته باشد و احیانا درباره او در موضوع شکایت اظهارنظری کرده باشد از داوری ساقط میشود و اجازه قضاوت درباره آن را ندارد.
بنابراین دادگاه جایی است که فقط و فقط به عدالت براساس قانون باید عمل شود و برای قاضی نباید مهم باشد که متهم محکوم میشود یا تبرئه، بلکه مبتنی بر شواهد و قرائن و قانون در این زمینه باید حکم صادر شود.
پس اگر آن متهم به قتل یا همان متهم به حمله به سلمان رشدی را پلیس میگرفت احتمالا برای گرفتن چاقو به او ضربه میزد یا حتی ممکن است برحسب شرایط در آنجا مجبور به تیراندازی شود و براساس اتفاق، آن فرد کشته شود. اما پس از آن و وقتی فرد بازداشت شد، دیگر وارد سیر دادرسی میشود و باید روند قانونی عادلانه طی شود و حقوق او نیز باید رعایت شود.
رعایت حقوق متهمان و مجرمان یا بازداشتشدگان چه جایگاه و تاثیراتی دارد و چرا در بحث حقوق بشر بر رعایت آن بسیار تاکید میشود و یکی از موارد سنجش آن محسوب میشود؟
اهمیت رعایت حقوق متهم و فرد بازداشتشده در این است که عدالت را استحکام میبخشد. اگر کار متهم آشکارا اتفاق افتاده باشد؛ نیاز به بازجوییهای پیچیده نیست. انگیزههایش را میپرسند در همین چارچوب پیش میروند و در دادگاه هم متهم یا مجرم میتواند وکیل داشته باشد و براساس مقررات و قانون در دادگاه علنی از خود دفاع میکند و حکمی که صادر میشود حکمی علنی است و قرار هم نیست در این فاصله، دادگاه علیه او کاری انجام دهد و در این اثنا با او محترمانه برخورد میشود.
این ویژگیها از سوی دادگاههایی است که دادگاه از اجرای عدالت مطمئن است و به خودش اطمینان دارد و دلیلی نمیبیند رفتار بازجوهایش یا بازپرس متفاوت باشد یا بخواهد با متهم با خشونت رفتار کند یا او را مجبور به عذرخواهی کنند.
اصلا شاید فرد مجرم احساس پشیمانی نکند، شما میتوانید حکم او را سنگینتر کنید نه اینکه به زور متوسل شوید. مثلا چندی پیش با دزدی درباره عمل دزد دیگری گفتوگو کردند و او به راحتی گفت:«دست مریزاد و نوش جانش». میشود مجازات تعزیری او را تشدید کرد نه اینکه او را به رفتاری مبتنی بر پشیمانی منافقانه مجبور کرد.
شما در بخشی از توئیت خود به مساله عملکرد رسانهها در حکمرانیهای مختلف هم اشاره کردید؛ رسانهها در زمینه پروندهها به ویژه در حوزه پروندههای امنیتی چگونه باید رفتار کنند؟
رسانهها باید این اتفاقات را بیطرفانه منعکس کنند و کار رسانه این نیست که علیه متهم یا علیه دیگران حرفی بزند(منظور در بازتاب خبری است)، بلکه باید واقعیات را بازتاب دهد و اگر بخواهد خودش داوری کند که سنگ روی سنگ بند نمیماند و کلاهمان پس معرکه است.
درباره حقوق متهمان در قوانین ما آیا به نظر شما نیازمند وضع قانون هستیم؟
در مورد حقوق متهمان در آیین دادرسی مشکل جدی وجود ندارد، مگر چند مورد؛ یکی، ضرورت داشتن وکیل در دوره بازپرسی است که واقعا نمیدانم چرا آن را نمیپذیرند و دیگری محدودیت انتخاب وکیل در برخی پروندههاست که در شأن جامعه ما نیست. ما در مورد شکنجه، قوانین واضح و مشخصی داریم و به هیچوجه چنین رفتاری بر مبنای قانون مجاز نیست و درباره سوءاستفادههایی که از قانون میشود هم، دستگاه قضا به راحتی میتواند با آن برخورد لازم داشته باشد.
5.5K viewsedited 10:47