Get Mystery Box with random crypto!

آینده (عباس عبدی)

آدرس کانال: @abdiabbas
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 25.31K

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 84

2022-08-21 20:00:12
4.7K views17:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 06:16:36 سرقت‌های خشن و آشکار

اعتماد ۳۰ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

اخیراً فیلمی تاسف‌بار از سرقت همراه با تهدید و قمه‌کشی در وسط اتوبان نیایش منتشر شد و بازتاب گسترده‌ای داشت که موجب نگرانی شهروندان نیز می‌شود. هنگامی که در یکی از مهم‌ترین خیابان‌های پایتخت شاهد چنین سرقتی باشیم، طبعاً باید جاهای دیگر وضعیت بدتری داشته باشند.

درباره آثار و علل این سرقت و موارد مشابه باید گفتگو کرد. واقعیت این است که استفاده از سلاح سرد و گرم در سرقت زیاد شده است. معنای آن تنزل سطح سرقت‌های حرفه‌ای به سرقت‌های بی‌برنامه است. این یعنی نسل جدیدی وارد این میدان شده‌اند که نه توانایی کافی برای برنامه‌ریزی سرقت دارند و نه حوصله آن را دارند.

طبعاً هزینه دستگیری و مجازات هم برایشان اهمیت اول را ندارد، و سرقت برای آنان به معنای فعالیتی معیشتی هفتگی یا چند روز یک بار تبدیل شده است و این متفاوت است با برنامه‌ریزی برای دزدی از اماکن و محل‌های بسته.

این وضع محصول اتفاقات اقتصادی و اجتماعی است در درجه اول گسستن روابط و تعلقات عاطفی و اجتماعی با اطرافیان و جامعه است. دزدهایی که با برنامه‌ریزی سرقت می‌کنند می‌کوشند که شناخته نشوند و در میان خانواده نیز جایگاه خود را دارند. به روابط خانوادگی و دوستی و فامیلی اهمیت می‌دهند،

ولی خفت‌گیرها که هر هفته یک یا دو بار زورگیری، و نیازهای خود را تأمین می‌کنند قید همه اینها را زده‌اند. بیکاری، فقر و قطع پیوندهای اجتماعی عناصر اصلی در شکل‌گیری این نوع سرقت‌ها است.

تغییرات ساختاری از جمله ساختارهای شغلی در بروز این پدیده بسیار مهم است. افزایش شاغلین بصورت کارکن مستقل که مزد و حقوق‌بگیر نیستند و از بیمه نیز استفاده نمی‌کنند، اثرات تشدیدکننده بر بروز این نوع از جرایم دارد.

شبکه‌های مجازی و تلفن همراه و اینترنت ساختار رسانه‌ای را نیز تغییر داده‌اند. اگر ۲۰ سال پیش این اتفاق رخ می‌داد کسی از آن مطلع نمی‌شد، و انتشار خبرش در مطبوعات نیز حس خاصی را ایجاد نمی‌کرد ولی دیدن این فیلم این حس را ایجاد می‌کند که هر لحظه حتی در اتوبان و در محل شلوغ هم که باشیم باید مواظب یا منتظر چنین رخدادی باشیم، و این عوارض بدی دارد.

مستقل از این تحول انتشار تصویری یا حتی مستقیم سرقت، تردیدی نیست که چنین سرقت‌هایی نیز افزایش یافته در حالی که پلیس اقدام موثری نمی‌تواند کند. در حقیقت سطح مبارزه با این جرایم از توان و‌امکانات پلیس گسترده‌تر شده و بیش از دستگیری و مجازات، باید اقدامات جدی‌تری جهت خشکاندن ریشه‌های این سرقت‌ها به عمل آورد.

در همین مورد، پلیس بی‌توجه به تبعات ادعایش گفته است که وی تا کنون صد مورد سرقت مشابه داشته است. به عبارت دیگر از هر صد مورد، فقط فیلم یکی منتشر شده و فرد پس از صد مورد دستگیر شده و پلیس توضیح نمی‌دهد که چرا پس از صد مورد سرقت دستگیر شده؟ آن هم هنگامی که فیلم سرقت منتشر شده است این دستگیری رخ می‌دهد!!

برخی از کسانی که با چنین حوادثی مواجه می‌شوند پس از مراجعه به کلانتری‌ها تعاریفی می‌کنند که از رفتن پشیمان می‌شوند. در حالی که ترسیده‌اند و در شوک هستند به پلیس مراجعه می‌کنند، به جای آنکه امنیت خاطر پیدا کنند، با پاسخ‌های پلیس نگران‌تر می‌شوند.

به آنان می‌گویند اینکه چیزی نیست برو خدا رو شکر کن چاقو نزده، روزی ده‌ها مورد از اینها مراجعه می‌کنند و موارد مشابه. خلاصه شاکی بدهکار هم می‌شود و با یک بی‌توجهی و بدون همدردی و با منت‌گذاری قول رسیدگی می‌دهند که فرد پشیمان از شکایت می‌شود. بعد هم شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که برخی از شکایت کردن پشیمان می‌شوند و فقط اموال سرقت رفته خود را می‌خواهند که در این مورد باید جداگانه نوشت.

چه باید کرد؟ فرمانده کل نیروی انتظامی گفت:
«به پلیس هیچ امکاناتی برای کشف سرقت و مقابله با آن اضافه نشده است اما جرایم به روز شده است. امثال افرادی که در اتوبان نیایش خفتگیری کردند باید در همان اتوبان اعدام شوند تا درس عبرتی برای باقی افراد شوند.»

آیا مجازات چنین جرمی اعدام است؟ اگر چنین باشد چند هزار نفر را باید در سال اعدام کرد؟ این رویکرد یکی از عوامل اصلی غفلت از جرم است این را در یادداشت دیگری توضیح خواهم داد.
https://t.me/abdiabbas
1.8K views03:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 16:03:34 رسانه ها مقصرند
عبدی از دلیل فساد در فولاد مبارکه:
محسن فرامرزی، ایسنا ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
یک تحلیلگر مسایل سیاسی معتقد است علت وقوع فساد در فولاد مبارکه، ناتوانی رسانه ها در ایفای نقش اطلاع رسانی و نظارتی است.

عباس عبدی در گفت‌وگو با ایسنا، در پاسخ به این پرسش که دلیل این شکل از فساد در فولاد  مبارکه که خیلی از نهاد ها، افراد سیاسی و غیر سیاسی، رسانه‌ها و حتی فعالین فضای مجازی به آن آلوده شده‌اند، چیست؟ اظهار کرد: این وضعیت چند علت اساسی دارد؛ رسانه ها در ایران واجد کارکرد اصلی خود نیستند. آنها باید اطلاع‌رسانی و نظارت کنند و نمی‌کنند،

ولی فضای کلی رسانه‌های جریان اصلی به بیراهه کشیده شده و رسانه های دیگر هم نمی توانند آن دسته از رسانه ها را کنترل کنند.

وی اظهارکرد: همچنین نظام حرفه‌ای مستقل روزنامه‌نگاری وجود ندارد و همه چیز دولتی است. صدا و سیما ۲۲ میلیارد تومان می‌گیرد بدون آنکه کار مفیدی کند و طبیعی است که ما به ازای آن، حقیقت به حاشیه می‌رود.

عبدی در پایان گفت:بنابراین وقتی این رسانه‌ها کارکرد واقعی خود را ندارند، اساسا آلوده می شوند، البته آلوده هستند و آلوده تر می‌شوند.
4.4K viewsedited  13:03
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 05:08:01 درباره گفتگوی لیلاز

اعتماد ۲۹ مرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

گفتگوی هفته گذشته آقای لیلاز با روزنامه اعتماد بازتاب گسترده‌ای، حداقل در میان جریان اصلاح‌طلبی داشت. در این یادداشت جز مختصری به محتوای مطالب آقای لیلاز نمی‌پردازم، به این علت که آقای لیلاز صرفاً یک تحلیل‌گر است، نظرات وی همچون نظرات دیگر کارشناسان ارزش شنیدن و خواندن دارد، او مقام صاحب قدرت نیست که نظرات وی مستقیماً منشاء اثر رسمی باشد فقط ارزش تحلیلی دارد.

https://telegra.ph/درباره-گفتگوی-لیلاز-08-19
5.7K views02:08
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 17:28:47
7.4K views14:28
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 20:46:05
3.3K views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 20:46:02
3.0K views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 20:45:58
3.1K views17:45
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 11:47:18 کلاه‌گردانی میان آس و پاس ها
یا تصویری از آینده‌ای تیره و مبهم

منتشر شده در شماره ۷۹ اندیشه پویا خرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

نوشتن سهل و ممتنع است. همه می‌توانند بنویسند ولی فقط نوشته‌های تعداد اندکی است که جذابیت لازم را برای خواندن دارد. برای نوشتن خوب و خوش‌خوان، دو شرط لازم است. اول احاطه و تسلط نویسنده به محتوایی که می‌خواهد در نوشته بازتاب داده و به مخاطب منتقل کند. دوم توانایی در تبدیل این محتوا به متن و جملات معنادار و خالی از ابهام و با کشش.

به نظر بنده تامین شرط اول در نوشتن رمان بسیار سخت و پر زحمت است. زیرا نویسنده نه تنها باید یک داستان را به طور کامل در ذهن خود پرورش دهد، بلکه باید تصویری دقیق از تک‌تک شخصیت‌های رمان در ذهن داشته باشد، تا اگر شرط دوم را هم داشت، بتواند یک رمان جذاب و اثرگذار تحویل خواننده دهد، به طوری که خواننده در حین خواندن آن، غرق در داستان شود و همراه آن جلو برود.

چگونه چنین اتفاقی برای نویسنده رخ خواهد داد؟ زندگی با جامعه و شخصیت‌های داستانی و جغرافیا و فرهنگی که داستان در متن آن رخ می‌دهد شرط لازم است. به همین علت است که هر نویسنده موفقی بازتاب‌دهنده جامعه، فرهنگ، تاریخ و جغرافیایی است که در آن زندگی کرده است، و هر چه به عمق این دریا بیش‌تر ورود کند، و گستره آن را بیشتر درنوردد، تصویری دقیق‌تر از جامعه خود را عرضه خواهد کرد، و بی‌دلیل نیست که می‌گویند برای فهم تحولات اجتماعی، بهتر است که رمان‌های موفق را مطالعه و تحقیق و تحلیل کرد و روند جامعه را از روی آنها حدس زد.

رمان‌های حسین سناپور برای فهم جامعه پس از انقلاب، بویژه طبقه جوان و متوسط آن یک شاخص و معیار است. آخرین کتاب او یعنی «کلاه‌گردانی، میان آس‌وپاس‌ها» که تحلیل دوره کوتاهی از زندگی ۵ جوان از طبقه متوسط شهر تهران است که چگونه در دریای مواج ناامیدی به تخته‌پاره‌هایی در حوزه فرهنگ پناه برده‌اند، سینما، تئاتر، نقاشی، روزنامه‌نگاری و کتاب، علایق اصلی آنان است، بدون آنکه این فعالیت‌ها بتواند برای انان امنیت شغلی و پایداری لازم را تامین کند.

از این رو نوعی ناامیدی و بهتر است گفته شود فقدان چشم‌انداز بر نگاه آنان سایه افکنده است که در نهایت چشم‌شان به مهاجرت از کشور است، یا سر از زندان در می‌آورند.

آنچه که در این داستان چشمگیرتر است، وضعیت خانواده‌های این افراد است. موضوعی که ظاهراً حاشیه‌ای است ولی در حقیقت مکمل متن داستان است. خانواده‌هایی که عموماً پیش از انقلاب شکل گرفته‌اند، و اکنون فرزندانی ۳۰ ساله و بیش‌تر دارند، ولی هر کدام از این خانواده‌ها نیز به نحوی دچار مشکلات خاص خود هستند. خانواده‌هایی که بعضاً سه یا چهار دهه در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند، ولی اکنون دچار مشکل و جدایی عاطفی یا واقعی شده‌اند.

برخی از آمار مربوط به طلاق حکایت از آن دارد که نرخ طلاق در این نوع از ازدواج‌ها که تا ۴ دهه از تشکیل آن گذشته، به نسبت بالاست. و این را به خوبی در رمان می‌توان دید. در حقیقت فردیتی که در نسل جوان دیده می‌شود، به نوعی به نسل پیش از آنان یعنی پدران و مادران نیز منتقل شده است و این فردیت دیگر اجازه نمی‌دهد که زندگی را در چارچوب و روال گذشته خود ادامه دهند.

فردیت شخصیت‌های اصلی داستان دچار تناقضاتی نیز هست. چیزی را که برای خودشان می‌پسندند، هنگامی که به پدر یا مادرشان می‌رسد، آن را نمی‌پسندند و به شدت نگران آن می‌شوند گویی که برای آنان چنین حقی را قایل نیستند، به همین دلیل در برابر رفتارهای فردگرایانه پدرانشان به شدت واکنش نشان می‌دهند. این وضعیت محصول تناقضات فکری و رفتاری جامعه در دوران گذار است.

یکی از نکات قابل توجه وضعیت ناپایدار اشتغال بویژه مشاغل جدید در جامعه ایران است. کتاب در مواردی زندگی طبقه متوسط و جوان و فرهنگی کشور را در قالب نوع شغل، و سبک زندگی خاص چون کافه‌نشینی، تهران‌گردی، فعالیت خیریه به خوبی نشان می‌دهد.

نکته جالب در زندگی این نسل جوان، غیبت نسل قدیمی‌تر و به نوعی بدون مرجع بودن یا گسست نسل جدید با ارزش‌ها و ترجیحات نسل قدیمی‌تر از خودشان است. تعلقات آنان با گذشته فقط از طریق خانواده برقرار است و پیوستگی تاریخی نیز بجز در سطح نمادهای شهری مثل قبرستان مشهود نیست. این تعلق خاطر به نمادها و افراد گذشته نیز نوعی فانتزی و سبک زندگی است که تاثیری و رفتار و برداشت‌هایی امروز آنان ندارد.

همچنین سیاست و حکومت نیز جز در نقش‌های منفی آن کمتر حضور مثبتی در زندگی آنان دارد. حتی از گشت ارشاد هم خبری نیست. به نظر می‌رسد که این نسل بریده از عمق تاریخ و گستره جامعه است و برای زندگی به درون خود پناه برده است؛ درونی منفعل که قوام کافی ندارد و قادر به امید آفرینی نیز نیست و این تصویر از آینده‌ای خطرناک است.
4.1K viewsedited  08:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 11:01:19
5.3K views08:01
باز کردن / نظر دهید