Get Mystery Box with random crypto!

ادب‌سار

لوگوی کانال تلگرام adabsar — ادب‌سار ا
لوگوی کانال تلگرام adabsar — ادب‌سار
آدرس کانال: @adabsar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 13.06K
توضیحات از کانال

آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
instagram.com/AdabSar
گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View
فروشگاه ادبسار: @AdabSaar

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 24

2022-11-06 11:30:58
مجموعه‌ای‌ ارزشمند از اشعار و گزیده‌های ادبیات پارسی

اشعاری از خداوندگار عشق مولانا
سعدی؛ حافظ؛ خیام
و اشعار زیبای شاعران معاصر

https://telegram.me/joinchat/Bz_YDTv4jfT9XAOFLvFFtQ

درسهایی از فلاسفه بزرگ
موسیقی ناب؛ فیلم و کتاب

تا جان تلخت خوش شود
572 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 07:30:58
جَهان پُرشگفتی‌ست چون بنگری
ندارد کسی آلتِ داوری

که جانَت شگفت‌ست و تن هم شگفت
نَخست از خود اندازه باید گرفت

و دیگر که بر سرت گردان‌سپهر
همی نو نِمایَدت هر روز چهر

خردمند کین داستان بشنود
به دانش گَراید بدین نگرود

و لیکن چو معنیش یاد آوری
شوی رام و کوته شود داوری
#فردوسی

و در این هفته::
همی خواهم از کَردگار جهان
که نیرو دهد آشکار و نهان



گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar


2.3K views04:30
باز کردن / نظر دهید
2022-10-29 22:32:28 کورش منم، شاه جهان، شاه پیَمبر
کورش منم کشوررَهان دادگستر
آزاده‌ای پویای راه روشنایی
دلبسته‌ی آیین مهر و پارسایی

سروده‌ای برای «کوروش» با آوای سراینده: #هما_ارژنگی

#روز_کوروش
@AdabSar
1.5K views19:32
باز کردن / نظر دهید
2022-10-29 22:31:49
@AdabSar
کوروش

در یک غروب کهنه و بی رونق و تار
در حسرت یک پنجره تا روشنایی
در جست‌وجوی روزنی سوی رهایی
در آرزوی فرصت دیدار انسان
هی می‌کنم من توسن اندیشه‌ام را
هر سو شتابان!

در زیر چتر آسمان هرجا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به‌جا نیست
در چارسوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فرمانروا نیست
دژخیم ایام با داس خون‌آلوده‌ی درنده‌خویی
در کار بیداد و جنون ترکتازی‌ست 
پندار آدم پندار ظلم و پیشه‌اش ویرانه‌سازی‌ست

تن‌خسته از اندیشه‌های زندگی‌سوز
در آرزوی دیدن روزی دل‌افروز
در حسرت دیدار انسان
آن‌سان که باید، آن‌سان که شاید
یکبار دیگر، کافور غم از جسم و جانم می‌تکانم
دل را ز چنگ ناامیدی می‌رهانم
پژواک فریادم هوا را می‌شکافد
آخر کجایی روشنایی؟

ناگه به‌یک‌بار
از لابلای ابرهای سرد و غمبار
گل می‌کند خورشید زَرتار
با رنگ‌های روشن و شاد
در چهره‌ی پاک ابرمردی امرداد
مردی که از ژرفای تاریکی درخشید
جوشید و کوشید
مردی که بنیان ستم زیر و زبر کرد
چون جویباری نرم و آرام
بانگ نوای مهرخیزش
در گوش‌هایم می‌نشیند:
«کورش منم، شاه جهان، شاه پیمبر
کورش منم کشوررَهانَ دادگستر
آزاده‌ای پویای راه روشنایی
دلبسته‌ی آیین مهر و پارسایی
در گرم‌گرمِ ظلم و تاراج
در روزگار برده‌داری
آنگه که ددخویان خونریز، با سرفرازی
فرزند آدم را به آتش می‌کشیدند
مست جنون و شهوت و خون
گوش و زبانش می‌بریدند
هرجا که رفتم، هرجا که بودم
از چهر گیتی ننگ دژخویی زدودم
من مهر را در سینه‌ی هستی نشاندم
مهر گیای من در این دنیای تاریک
از ژرفنای دشمنی‌ها سر برآورد
از آن هزاران بوته‌ی زرینه رویید
هر بوته گل کرد
در روزگارانی که هر کشورگشایی
شهر و دیار مردمان ویرانه می‌کرد
وقتی که بوتیمار اندوه
در هر سرایی لانه می‌کرد
هرجا رسیدم
ویرانه‌ها را سربه‌سر آباد کردم
در سایه‌ی تدبیر و رایم
گسترده شد گیتی همه در زیر پایم
آشور و ماد و بابل و لیدی سرایم
من رامش و مهر و خرد بنیاد کردم
در باور من
انسان نماد راستینی از خدا بود
بر هستی و بر جان خود فرمانروا بود
آزادگی گنجینه‌ای بس پربها بود
پس بندهای برده‌داری را بریدم
وان بندگان از بند غم آزاد کردم
آنگه به آرام
هرکس به فرمان خدای خویش خرسند
هرکس به آیین و مرام خویش پابند
من مردمان سوته‌دل را شاد کردم»

آوای کورش
آن دلنشین چاووش جانبخش رهایی
پیک سرور و روشنایی
بر بال‌های باد شبگرد، تا بیکران‌ها می‌شتابد
شب سایه‌های مبهمی پاشیده بر دشت
بر جلگه‌ی پارس
روی کهن‌آرامگاهی ساکت و سرد
سر می‌نهم بر سنگ‌های گور خاموش
از بغض سنگینی دل و جانم لبالب
زان سوی تاریکی به‌ناگاه
با بال‌های نورباران، تندیس کورش رخ می‌نماید
اشکم به روی گونه‌ها می‌غلتد آرام
فریاد خاموشی درونم می‌خروشد
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد
اینک تو بنگر، بر روزگار تیره و غمبار انسان
شاید ندانی سفره‌ی چرکین دنیا
امروز هم پا تا به سر رنگین ننگ است
شاید ندانی سینه‌ی گسترده‌ی خاک
امروز هم بازیچه‌ی آشوب و جنگ است
حالا نژاد و رنگ حرفی تازه دارد
حالا سر بازار آدم می‌فروشند
آزادی و آزادگی افسانه گشته
ای برترین آزاده ای ماناترین مرد

ناگه غریو همسرایان شبانه
پژواک فریاد مرا درمی‌رباید
گویی زمین و آسمان سر داده با درد
بر بال‌های باد شبگرد، این ناله‌ی سرد
آخر کجایی روشنایی؟
آخر کجایی روشنایی؟

#هما_ارژنگی
#روز_کوروش
@AdabSar
1.4K views19:31
باز کردن / نظر دهید
2022-10-29 07:30:37
همه جامه‌ی رزم بیرون کنید
همه خوب‌کاری بر افزون کنید

چه بندی دل اندر سرای سپنج
که دانا نداند یکی را ز پنج

زمانی چُن آهرمن آید به جنگ
زمانی عروسی پر از بوی و رنگ

بی‌آزاری و خامُشی برگزین
که گوید که نفرین به از آفرین؟
#فردوسی

همراه نازنینم:
تو دانی که با ما چه کردی به مهر
که از جان تو شاد بادا سپهر



گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar


2.7K views04:30
باز کردن / نظر دهید
2022-10-27 09:07:36
ناله در حنجره‌ام زندانی‌ست…

#متروپل #شاهچراغ #اهواز #سقز #زاهدان

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
2.7K views06:07
باز کردن / نظر دهید
2022-10-26 18:01:11
با نقطه نقطه
نقطه‌ی خون
خون رهروان
خون هزار مهسا خون بسی جوان

این نقشه بر سراسر میهن
درحال شکل‌گیری و گسترانگی
می‌گسترد به هر سو در بیکرانگی

این نقشه را شبانه به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش با خون توان کشید
با خون نسل‌ها
پررنگ و آشکار شود در برابرت
تا ناکجای هرگزیِ حیرت‌آورت

این نقشه‌ی شکفتگی و شادی وطن
این نقشه‌ی رهایی و آزادی وطن…

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
7.0K views15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-10-25 19:39:15
تهمینه‌هایمان گیسو بریدند
بر سینه کوفتند
غمگین ترانه‌ی داغ را مویه کردند
در سوگ سهراب‌هایمان
کاین بار نه پدر
پدرخواندگانی که گاه مهربانی
نقش فریب بود در کلامشان
فرمان مرگ را
از پشت پیشخوان سنگی دل‌هاشان صادر کردند
تهمینه‌هایمان گیسو بریدند
مجلس اندوهشان را پایانی نیست
که دشت‌های شقایق
داغ یلانشان را به نمایش می‌گذارند

#محمدمحسن_سوری (سهره)

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
2.8K views16:39
باز کردن / نظر دهید
2022-10-24 11:30:11
این‌روزها باریده غم بر جان شب‌بوها
گلگون شده دشت و دمن با خون آهوها

کوچیده از تالاب عشق و برکه‌ی دل‌ها
تصنیف قوها و غزل‌های پرستوها

یک روز بام زندگی جَلد کبوتر بود
حالا شده جای پَرِ خونینِ تیهوها

دیگر صدای رقص و آوازی نمی‌آید
حتی صدای ساده‌ی ساز النگوها 

دریا پر از ماهی آزاد است اما ما
در تُنگ هستیم و اسیر تور جاشوها

می‌پیچد آخر عطر و بوی صلح و آزادی
مانند بادی در میان موج گیسوها

#علی_اکبر_سلطانی

#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
2.8K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2022-10-23 15:12:42
گیسو


ای یل گیسوی من از هر چه باید رادتر
در پریشانیِ تو خانه کنم آبادتر

بند فریاد است و ما فانوسیانِ شب‌به‌راه
وندرین زندان همه زندانیان آزادتر

شیر از شادیِ شیرین شلته‌اش را پاک کرد
خسرو از شیر و نشانِ عشق شد فرهادتر

گرزِ گیسوی مرا کاوه به آهنگی گرفت
تا بگیرد جان ضحاکان به مرگی شادتر

سربدارانیم و از سر چون لچک برداشتیم
در گلو غوغای غم‌هامان بشد فریادتر

ای فریدونِ نگاهم ناجیِ نامِ وطن
در نظربازی فرانک را کنم خوش‌زادتر

دادخواهانیم و در دیوانِ دیو و دد اسیر
دادِ ما وحشی‌گری‌ها را کند بیدادتر

در قفس قفل است آواز قناری، ای دریغ
زندگانی‌بخشِ ما از جبر شد جلادتر

ـ...

می‌کشد موی مرا تا مهر برگیرم ز خود
غافل آن که پتک آهن را کند پولادتر


سراینده: #الهام_امریاس
فرتورگر(عکاس): #علی_جمشیدی


#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
2.5K viewsedited  12:12
باز کردن / نظر دهید