Get Mystery Box with random crypto!

کمونیسم و آزادی زنان نزد مارکس و انگلس لازمه‌ى رهایى زنان نه | ادبیات دیگر

کمونیسم و آزادی زنان

نزد مارکس و انگلس لازمه‌ى رهایى زنان نه تنها ورود زنان به عرصه‌ى تولید اجتماعى بود بلکه همچنین نیازمند اجتماعى شدن نگهدارى از کودکان، سالمندان، معلولان و غیره بود. تقسیم جنسیتى کنونى کار تقسیمى سلسله مراتبى است که مردان را در موقعیت برتر و زنان را در موقعیت فرودست جاى مى‌دهد. این اصول سلسله مراتب باید همراه با تقسیم کار میان زن و مرد ریشه‌کن گردد. این شرطِ ضرورى دستیابى زنان به برابرى اجتماعى است.

نابودى تقسیم جنسیتى کار در نظام اشتراکى، بخشى اساسى از نابودى هر نوع تقسیم کار است. مارکس و انگلس در ایدئولوژى آلمانى نوشتند: در جامعه‌ى‌ اشتراکى جایى که هیچکس حوزه‌ى کار انحصارى ندارد بلکه هر کس می‌تواند در هر شاخه‌اى که تمایل دارد مهارت پیدا کند، تولید عمومى را جامعه تنظیم مى‌کند و بنابراین براى من امکانپذیر مى‌سازد که صرفاً بنابه میل خود امروز به‌کارى بپردازم و فردا به‌کار دیگرى، صبح به شکار بروم، بعد از ظهر ماهیگیرى کنم، غروب به گله رسیدگى کنم، پس از شام به نقادى بپردازم، بى‌آنکه هیچگاه شکارچى، ماهیگیر، چوپان یا منتقد شوم.

تنها پس از نابودى تقسیم کار است که مردان و زنان مى‌توانند به توسعه‌ى کامل هویت انسانى خویش نایل گردند. از اینرو کمونیسم موجب آزادى واقعى فرد مى‌گردد. "مانیفست کمونیست" تصریح مى‌کند که جامعه‌ى کمونیستى "جامعه‌اى خواهد بود که در آن تکامل آزادانه‌ى هر کس شرط تکامل آزادانه‌ى همه‌گان است.

اما کمونیسم بر روابط شخصى چه تأثیرى خواهد داشت؟ مارکس و انگلس هرگز سعى نکردند که ویژگى خانواده در جامعه‌ى کمونیستى آینده را پیش از آنکه شرایط مادى تحقق آن وجود داشته باشد، پیشبینى کنند. آنها فقط به بیان کلى پیشرفت‌هاى محتمل پرداختند. آنها معتقد بودند که عشقِ جنسىِ فردى در کمونیسم تعبیر بسیار کاملترى خواهد یافت، چرا که فشارهاى کهنِ ناشى از ضرورت‌هاى اقتصادى و بیگانگى تمامى روابط اجتماعى ناپدید خواهند شد. انگلس در پیشنویس مقدماتى خود از مانیفست کمونیست مى‌نویسد که جامعه‌ى کمونیستى رابطه‌ى میان زن و مرد را رابطه‌اى کاملاً شخصى مى‌سازد که فقط مربوط به اشخاص درگیر آن مى‌شود و دخالت جامعه در آن هیچ ضرورتى ندارد. این امر با نابودى مالکیت خصوصى و آموزش اشتراکى کودکان امکانپذیر مى‌گردد، بدین ترتیب دو اصل همزاد زناشویى فعلى ـ یعنى وابستگى زن به شوهر به‌واسطه‌ى مالکیت خصوصى و وابستگى فرزندان به والدین ـ از بین خواهند رفت.
انگلس و مارکس هر دو این امر را مسلم مى‌پنداشتند که برابرى میان زن و مرد تحت نظام کمونیستى به معناى آزادى کامل در ترك پیوندى بى‌روح و تشکیل پیوندى جدید خواهد بود. آنجا "تک همسرى متوالى" وجود خواهد داشت. انگلس در "منشأ خانواده، مالکیت خصوصى و دولت" مى‌نویسد که «کمونیسم تک همسرى حقیقى را به وجود خواهد آورد :از آنجا که عشق جنسى ذاتاً انحصارى است (هرچند این انحصارى بودن امروزه فقط در زن به طور کامل یافت مى‌شود) پس ازدواج برپایه‌ی عشق جنسى نیز ذاتاً به صورت تک‌همسرى است. تک‌همسرى به عوضِ رو به زوال نهادن، سرانجام به یک واقعیت تبدیل خواهد گشت (همینطور براى مردان)»

تروتسکى پیرامون روابط جنسى در کمونیسم برداشت‌هاى مشابهى ارائه مى‌دهد هنگامى که در سال ۱۹۳۳ مى‌نویسد: «یک ازدواج طولانى و دائمى بر پایه‌ى عشق و همکارى دوجانبه، کمال مطلوب است...رها از زنجیرهاى پلیس و کلیسا، بعدها همچنین رها از ضرورت‌هاى اقتصادى، پیوند میان مردان و زنان شیوه‌ى خود را خواهد یافت، شیوه‌اى که به توسط تن‌کردشناسى و روانشناسى، و توجه به سعادت نژاد بشرى معین می‌شود. دیدگاه‌هاى مشابهى نیز از جانب لنین و رزا لوگزامبورگ بیان شده است.
دیدگاهى بسیار متفاوت از جانب مارکسیست فرانسوى، ژول گسد مطرح شد که از بین رفتن تمامى اشکال تک‌همسرى را مسلم مى‌پنداشت: روزى خواهد آمد که تک همسرى دیگر هیچگونه علت وجودى نخواهد که در آغوش نظام اشتراکى به واسطه‌ى همسنگى رفاه هر عضو جامعه بسط یافته، آن زهدان ثانوى ویژه را که خانواده به‌وجود مى‌آورد، غیرضرورى مى‌سازد و تقلیل خانواده را به خلوت مادر و فرزند، و به دوران شیردهى میسر خواهد کرد. از سوى دیگر روابط جنسى میان مردان و زنان بر پایه‌ى عشق و علاقه‌ى متقابل مى‌تواند آزاد گردد. روابطى آزاد میان افرادى از یک جنس یا از جنس مخالف که همچون روابط معنوى و فکرى، متنوع و چندوجهى خواهد بود.

متوسل شدن به حدس و گمان در اینکه نظر مارکس و انگلس متحقق خواهد شد یا نه احمقانه خواهد بود. ما واقعاً نمى‌دانیم چه خواهد شد. جام بلورینى وجود ندارد تا به ما بگوید که انسانها در جامعه‌ی کمونیستى در زمینه‌ى روابط شخصى خود چه احساس و رفتارى خواهند داشت. با این وجود در ارتباط با روابط شخصى انسان‌ها مى‌توانیم از موارد اندکى اطمینان داشته باشیم.


مبارزه طبقاتی و آزادی زن|تونی کلیف|ترجمه:مجید قنبری

@adabyate_digar|
#Women|#BookR|#Cliff