ما جمعی از پژوهشگران و کنشگران فمینیست، همواره شیفته ساختارشکن | ادبیات دیگر
ما جمعی از پژوهشگران و کنشگران فمینیست، همواره شیفته ساختارشکنی/تابوشکنی کسانی بودیم که این مدت دست به افشاگری زدند. با آنها عصبانی شدیم، غصه خوردیم، همدردی کردیم، در بعضی مواقع همراه شدیم و دست به اقداماتی جمعی زدیم. با این حال پس از گذشتِ حدود دو سال از شروع جریان روایتگری خشونت جنسی در فضای اجتماعیـمجازیِ ایرانی و در نگاهی به پشتِ سر، بر آن شدیم در بیانیه پیش رو به نقد سازوکارهایی بپردازیم که بهگمانمان نیازمندِ بازنگری و تغییرند. مدت مدیدی است که باور داریم باید این متن را بنویسیم، اما زمان انتشار آن همواره برای ما محل تردید بوده است. مدتها بود که مسائل و انتقاداتِ جریان میتو در ذهنمان جا خوش کرده بود. دغدغه اصلی ما در انتشار این متن، دلسرد نکردن افرادِ دلبسته به جریان بود که بهرغم انتقادات موجود همچنان امیدوارانه در امتداد این جریان حرکت و از آن حمایت میکردند. اما هرچه جلوتر رفتیم نهتنها از مسائل و نواقص میتو کاسته نشد که بر آن افزون شد. احساس کردیم در وضعیت نابسامان حاکم بر فضای اجتماعیِ امروز و برخلاف موج جاری، باید از حرکت چندسالهای که در راه مبارزه علیه خشونت جنسی آغاز شده است، از فعالان مدنی و از تشکلهایی که سالها برای برابری، آزادی و استقلال زنان مبارزه کردهاند، دفاع کنیم.
با این مقدمه در ادامه نگرانیهای خود را نسبت به فضای جاری در ۹ بند مکتوب کردهایم:
بند ۱: هر روایت آزار، «فضایی» میسازد؛ فضایی برای کاستن یا ممتنع کردن امکان آزار جنسی. اساساً کارکرد هر کمپین اجتماعیـمجازیای، خلق فضای جدیدی است برای بسیج کردن نیرویی جمعی علیه آزار و تعرض جنسی. این صدای جمعی میتواند سنگری بسازد که از یکسو سرپناهی برای آزاردیدگان باشد، از سوی دیگر دامنه خشونت آزارگران را محدود کند و در نهایت به شکلگیری نیروی اجتماعیِ حامل تغییر منجر شود. اما همین نیرو و سنگرهای جدید ممکن است آنچنان صلب و انعطافناپذیر شود که راه را برای «نقد درونی» ببندد؛ آنچنان که هرکس بخواهد بخش یا بخشهایی از فضای جدید را به چالش بکشد برچسب «حامی آزارگر» بر پیشانیاش داغ میشود. به بیان دیگر وقتی فضای روشنگرِ میتو بهحدی متصلب شود که تمام فضاهای موجود را بر اساس دوگانه حامیان میتو/مخالفان میتو نظم بخشد، آنگاه دیوار نه فقط روبهروی آزارگران بلکه در مقابل منتقدانِ همدل با میتو نیز کشیده میشود. این رویه، نهایتاً جریان را از پویایی و زایایی تهی و فضای میتوی ایرانی را تبدیل به ملک طلق معدودی از «صاحبان فضا» میکند. باور داریم اگر میتو بتواند فضای درونی خود را گشوده کند و راه را برای بحث و جدلهای جدی هموار کند، امکان بسط و گسترش فضا (در مقابلِ بستن و متصلبکردن آن) فراهم میشود؛ تنها در این بستر است که جریان میتو امکان فراتر رفتن از ظرفیتهای کنونی خود و تبدیل شدن به جریانی «اجتماعی» را خواهد داشت و از خطر انحصارگرایی و هویتطلبی در امان خواهد ماند.
بند ۲: ازآنجا که میتو بر بستر آنلاین جریان دارد، بر منطق «همدلی عمومی» به نفع راوی یا علیه آزارگر پیش میرود. این رویه اگرچه ممکن است در برخی موارد برای جریان روایتگری موفقیتهایِ مقطعی به همراه داشته باشد، اما باید نسبت به مخاطراتش نیز هشیار بود. چرا که چنین روندی نه در حیات اجتماعیِ جامعه بلکه در فضای مجازی کارگزاری شده و بسیار مستعد حل شدن در سازوکارها و الگوهای الگوریتمیک پلتفرمهای شبکههای اجتماعی است.