Get Mystery Box with random crypto!

10 𝒑𝒂𝒈𝒆𝒔/𝒅𝒂𝒚 نخستین عشق /۹۹ احساس شادی آور زندگی پر جوش جوان | قلمرو پائیز | کتابخانه | LIBRARY

10 𝒑𝒂𝒈𝒆𝒔/𝒅𝒂𝒚

نخستین عشق /۹۹
احساس شادی آور زندگی پر جوش جوانی، مانند علف بهاری، فوران می زد.
من يك اسب سواری داشتم، خودم آن را زین می کردم و تنها به جایی دور می رفتم، اسب رامیتاز اندم و خود را شوالیهای جهانگرد به تصور می آوردم - باد شادمانه در گوشم زمزمه می کرد - وياصورتم را به سوی آسمان می کردم و پر تو تابناك ورنگ لاجوردیش را در روح گشادهام راه می دادم.
یادم می آید که در آن زمان سیمای زن و نشانه ای از عشق به شكل مشخص و معین در ضمیرم هیچ وجود نداشت، اما در هر چیز که می اندیشیدم و هر آنچه که می چشیدم احساس قبلی شرمگین و نیمه آگاهانهی چیزی نو و بسیار شیرین و زنانه پنهان بود.
این احساس قبلی و انتظار در سراسر وجودم نفوذ می کرد، با آن نفس می کشیدم، در رگ وریشه و در هر قطره خونم راه می یافت و... به زودی هم آن احساس و انتظار تحقق یافت.
عمارت ييلاقي ماعبارت بود از يك خانه ی چوبی اربابی ستوندار و دو بنای کوچک کوتاه در دو طرفش؛ در بنای دست چپ کار گاه کوچکی قرار داشت که مخصوص نقش و نگار انداختن روی کاغذهای دیواری بود. من گاهی به آنجا سر می زدم و می دیدم که ده دوازده پسر بچه لاغر وژوليده مو، با چهره رنجور و سختی کشیده، در جامهی چرب و چیله چگونه روی اهرمهای چوبی می پریدند و روی صفحهی منگنه فشار می آوردند و با سنگینی تن لاغرشان روی کاغذهای دیواری نقش و نگار می انداختند.


‌ ᵃᶠᵍʰᵃⁿⁱˢᵗᵃⁿ